ای بابا! چه شرمی؟ چه اندوهی؟ داستان به این قشنگی و غیرقلنبگی به سبک مرآت الوقایع برامون نقل کردین … . من که کلی لذت بردم. مخصوصا که فهمیدم یکی از آخر و عاقبت های محتمل برام خودکشی هست
پ.ن. پادپرسیا کلا روح آزادی در شکستن قوانین دارن! یه نمونه ی خیلی ساده ش رو میتونین مثلا اینجا ببینین. نمونههای پیشرفته تری هم در دسترسه که درش افراد حتی قانون بازی رو هم تغییر دادن و به بازی های جذابتری رسیدن. و دروغ چرا، من همیشه یه جورایی «لجم میگرفته» از این قانونشکنیها، و حتی گاهی بروزش هم دادم، مثلا اینجا و اینجا. ولی خب چه میشه کرد که زمین بازی اصلا برای همین خطاهاس.
فاطمه من هم منتظرم زودتر داستانت رو با کلمه های «پ»-اندودِ بعدی بشنوم @Fatemeh-law :