اعتیاد یه ناهنجاری اجتماعی ست. اینکه الان دقیق بشه چه عنوانی رو به فرد معتاد اتلاق کرد مهم نیست. مجرم، بیمار، هم بیمار و هم مجرم، چه فرقی داره؟ رویکرد جامعه برای حل این معضل و ناهنجاری چیه؟ چه راه کارهایی داره؟
اگر با انجام دادن عملی شما را بخاطر آن به زندان بیندزند آن عمل جرم محسوب می شود. اگر عملی خلاف قانون باشد هم جرم محسوب می شود. اما بهتر نیست از لفظ و لفاظی ها بیرون بیاییم چون ما را به هیچ جایی نمی رساند. شما میدانید منظور من چیست.
اینکه مسیر بحث کاملا به جائی رفته که هدف شما نبوده، کاملا مشهوده. من فکر نمیکنم هدف سئوال این باشه که با فرض اینکه اعتیاد جرم یا بیماری یا هرچیزی دیگهایه، برای مقابله باهاش چکار باید کرد. این حرفها هم عملا همون چیزیه که در جامعه در حال انجامه، نتیجه هم نسبتا واضحه.
سئوال برعکسه ( اگر که این برداشت درست نیست لطفا بگید): برای یک لحظه همهی این پیشداوریها رو بزاریم کنار، چه خاصیت فردی، طبیعی یا اجتماعی تمایل به اینکارو ایجاد میکنه؟ اگر این خاصیت طبیعی وجود داره، چرا به صورت اجتماعی انکار میشه؟
تلاش میکنیم که متفاوت از بیرون عمل کنیم ولی این فرآیند صبر زیادی میخواد و از همه مهمتر اینکه افراد هم بپذیرن نیازی به دیدگاهی متفاوت وجود داره. به قول شما بیرون رو همه میبینن، تکرار راههای رفته حداقل بدون درک متفاوتی از مسائلی که باهاشون رو برو هستیم، نتیجه متفاوتی نخواهد داشت.
کاملا درسته متاسفانه دوستان میخونن اعتیاد و شروع میکنن به گفتن نکاتی راجع بهش اما واقعا بیشتر نکاتی که گفته شده تکراریه و اصل سوال حداقل برای من بی پاسخ مونده هنوز
از دید من اینها فقط لفظ و لفاظی نیست، کلمات فقط کلمه نیستند، یک نگاه و باورند و ما طبق باورهایمان عمل می کنیم .
دو نفر را تصور کنید که یکی با دید مجرم به معتاد نگاه می کند و دیگری با دید بیمار. نفر اول با دیدن کوچکترین خطایی از جانب معتاد سریع با پلیس تماس میگیرد تا معتاد را دستگیر کنند و جلوی اتفاقات احتمالی را بگیرد.
فرد دوم با دیدن معتاد، اگر کاری از دستش برآمد که به نظرم برنمی آید را انجام می دهد و در غیر این صورت سعی می کند بی تفاوت باشد.
تفاوت این دو نگاه را در فیلم ابد و یک روز می توانیم ببینیم.
باید با یک کمپ ترک اعتیاد قرارداد ببندیم تا در پادپرس ثبت تجربه کنن و یا یک معتاد را به پادپرس دعوت کنیم.
بحث از مسیر اصلی خارج شد، اما برای من جالب بود.
حرفتان را قبول دارم اما دیدگاه منفی تان را نه. اگر کاری از دستش بر می آید که نمی آید یعنی چی؟ کاملا نا امیدید؟ به اصلاح معناد؟
سوال این بود که چرا معتاد رو نمی کند که معتاد است. جواب هم چند بار داده شد. نه معتاد فکز نمی کند کار خوبی میکند. از ترس پیامدهای اجتماعی و جزایی نشان نمیدهد. من خیلی جاها گفته ام که هم حشیش را یکبار استفاده کرده ام و هم ماری جوانا و خوشبختانه هیچکدام کوچکترین جاذبه ای برای من نداشته است. همین الان کسانی که این نوشته را می خوانند چقدر تصورشان در مورد من تغییر می کند؟ چه برسد به اینکه مصرف کننده دایم باشم…
ناامید نیستم. اما فکر می کنم دیگران و اطرافیانش تاثیر چندانی نمی توانند در بهبودش داشته باشند. خودش باید به این نتیجه برسد که بس است. غیر از این نهاد های قانونی هستند که می توانند مجبورش کنند تا ترک کند.
یک بار به خاطر نبود اتوبوس، مجبور شدم با سواری از بجنورد به مشهد بیایم. سه خانم بودیم و یک آقا که جلو نشسته بودند. این آقا مثل اینکه همیشه با همین راننده رفت و آمد میکرد. در جایی از شهر راننده پیاده شد و ایشان به ما گفتند که خداروشکر راننده آدم خوبی است. اما شما سوار هر ماشینی نشوید.
در راه بحثی درگرفت و راننده از زندگی اش گفت. گفت که هر کاری که نباید را انجام داده، از می خوارگی تا مصرف مواد و … فقط زندان نرفته است.
بعد از چند دقیقه ای که دوباره به بهانه ای راننده از ماشین پیاده شد، آن آقا به ما گفت: به خدا تا به حال این چیزها را برای من تعریف نکرده بود…
این خود ما هستیم که تصمیم میگیریم دیگران در موردمان چگونه فکر کنند. کسی حق قضاوت درباره کس دیگری را ندارد. حال آیا تصوری که افراد از شما بعد از اینکه فهمیده اند شما یکبار برای تجربه مصرف کرده اید هرچه که باشد چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟ اصلا فکر کنند شما بدترین آدم روی کره زمین هستید. آیا شما بدترین آدم روی کره می شوید؟ به نظر من در کشور ما مردم حرف اضافی و بی مورد زیاد میزنند و در شهر های با تراکم جمعیتی کمتر این مساله بیشتر دیده می شود. خیلی از افراد هم دائما در حال عذاب دادن خود هستند که کاری که انجام میدهند یا میخواهند انجام دهند از دید دیگران پوشیده بماند. اما چرا؟ آیا اینکه کسی شما را در حال سیگار کشیدن یا هر چیز دیگر ببیند مگر چقدر در روند زندگی تاثیرگذار است که انقدر در کشورمان مهم شده؟ البته مهم بوده و همچنان هست. اینکه یک شخص زندگی خود را تحت تاثیر نگاه و قضاوت دیگران بداند و زندگی خود را به گونه ای مدیریت کند که بااین نگاه ها برخورد نکند حماقت است. چرا کسی درک نمیکند که هرچه کنی به خود کنی؟ آیا من روزی ۳ بار الکل بنوشم روی زندگی کسی تاثیر گذاشته ام؟ یا فقط زندگی خودم را درست یا غلط ادامه داده ام؟ البته نوشیدن الکل مثال است و همه میدانیم نزدیکان فرد مصرف کننده تحت تاثیر اعمال او قرار میگیرند اما به شخصه افرادی را می شناسم که بعد از ۲ سال مصرف مداوم و روزانه ماریجوانا هیچ تغییری در کلیت هویت و رفتارشان نداشته اند پس این میتواند یک انتخاب نیز باشد که اطرافیانمان را تا چه حدی درگیر چیزی که خودمان هستیم کنیم و به نظرم مردم ما این موضوع را درک نمیکنند و در خیلی از مواقع تصمیماتی میگیرند که برای خودشان نیست و یا کارهایی میکنند که شاید اگر هویت فردی قوی تری داشتند هرگز انجام نمیدادند یا به نحو دیگری انجام میدادند. باز هم در انتها این مشکل آموزش و پرورش ماست که هویت گرایی در آن بی معنی است و مدیرانش کوچک ترین فکری در مورد اینگونه مسائل نمیکنند و تا زمانی که سیستم همین باشد نخواهند کرد چون صرف ندارد
چیزی که درباره پیشگیری از اعتیاد میگن، اینه که به ادعاها و وعدهها و تجربههای معتاد نشدن بقیه کار نداشته باشید، و امتحانش نکنید. حالا فردی که امتحان نکرده چطور بدونه از کدوم دستست، معتاد میشه یا نه؟
دیگه اینکه پدر و مادرا و کلن خانوادهها روی این قضیه خیلی حساسن و حساس میشن که مراقب علاٸم مصرف مواد نوجوونا باشن.
تجربه مشاهدات و شنیدههای ما هم بیشتر اینو نشون میده که مصرفکنندهها اغلب معتاد میشن و خودشون و خانوادهاشون آسیب میبینن و کلی هزینه مادی و روانی به جامعه تحمیل میشه.
اینا همه یه سمت قضیست، سمت دیگه شاید این باشه که اگه مخفیکاری ناشی از ترس نباشه، اعتیاد با مصرف طولانی مدت مخفیانه در بعضی موارد اتفاق نیوفته.
نمیدونم در مورد پیشبینی خود محقق خوندید یا نه. بسیاری از مباحث اینجا به همین موضوع برمیگرده. در واقع یکی از مخربترین مکانیسمهای اجتماعی و اقتصادی که الان در ایران فعال شده، همین داستان روانیه.
مثال ساده در همین مبحث به این برمیگرده که مردم به طور پیشفرض شخص معتاد رو فردی مخرب و نابهنجار میدونن، در نتیجه شخص به واسطه این طرز فکر عمومی در انزوای اجتماعی قرار میگیره و ممکنه بدون هیچ ارتباط خاصی به اعتیاد، دست به نابهنجارهائی بزنه که ذهنیت اولیه عمومی رو تقویت کنه. در حالیکه جدا از اعتیاد، بدبینی عمومی عامل اصلی این نابهنجاریهاست و اگر در مورد هر شخصی اعمال بشه همین رفتار رو از خودش نشون میده.
هدف من تطهیر اعتیاد نیست بلکه اینکه در فضائی شفاف و علمی باید خطرات این مسئله رو گوشزد کرد تا آدمها در مورد استفاده یا عدم استفاده خودشون تصمیم بگیرن. اعیتاد امروز در جوامع پیشرفته یک واقعیت علمی کاملا بررسی شدهست نه یک پدیدهای ناشناخته که با فلسفه و مشاهده رفتاری در موردش قضاوت بشه. اگر به کتابهای عصبشناسی نگاه بندازید در مورد مکانیسم اثر این مواد و اثرات ممکن اون توضیحات کامل و مبسوطی وجود داره.
نتیجه این تحقیقات ممکنه تعجبآور باشه، به این معنی که این پدیده نه به اون اندازه که مصرف کننده فکر میکنه بیخطره، و نه به اون اندازه که به طور عمومی جاافتاده خطرناک و عامل جرم و جنایت. چیزی شبیه به اکثر رفتارها و مواردی که در زندگی شخصی داریم، خطرات خاص خودش رو داره که باید آدمها آگاه بشن، ولی قاعدتا کسی حق نداره روش زندگی بقیه رو تعیین کنه به صرف اینکه خودش از موردی خاص لذت نمیبره.
در مسائل اجتماعی در جامعه ما مبنای تصمیمگیری شاید با این حق فردی متفاوت باشه، از این لحاظ با @azarbad3460 موافقم و در رفتار اجتماعی نهایتا باید از قوانین اجتماعی تبعیت بشه نه اصول ایدهآل، چون ممکنه تبعات سنگین فردی و اجتماعی را به دنبال داشته باشه که قابل جبران نباشه.
این مغالطه بسیار خطرناک و رایجیه. در همه این جرمها، تعداد افرادی که همینکارو انجام میدن، ولی اعتیاد ندارن هم کم نیستن. در کنار اون، بسیار کسانی هستن که موادی رو مصرف میکنن ولی هیچ جرم خاصی رو انجام نمیدن. بر همین اساس، منطق پایه علمی به سادگی رابطه علیتی بین اعتیاد و جرم رو رد میکنه. منتها بدبینی و پیشفرض منفی اجتماعی، که در بالا بهش اشاره کردم، دنبال دلایلی برای اثبات ذهنیت منفی خودش نسبت به این مسئله است و همین باعث شده این آمار گمراه کننده منتشر بشه.
متاسفانه چیزی که در جامعه ما هست واقعیت جامعه است در صورتی که حقیقت این جامعه این نیست. با حرفتان مخالفم که همین هست که هست. تا کی باید همینگونه باشد؟ چه زمانی باید عوض شود؟ چه کسی باید تغییرش دهد؟ همه اش خود ما هستیم نه کس دیگری پس من برایش زمان میگذارم تا به مردمم بیاموزم و از این بابت احساس ناتوانی نمیکنم چراکه تلاش من شاید امروز ثمری نداشته باشد اما قطعا در آینده تاثیرگذار خواهد بود. گذشتگان ما خیلی کارها کرده اند که ما الان اینجا هستیم. چه خوب چه بد وضعیت ما این است و نمیتوانیم توقعی هم داشته باشیم پس آنچه که امروز انجام میدهیم برای فردای خودمان و آیندگانمان است.
تا کی باید تتوی دست برای موقعیت شغلی خطرناک باشد؟ یا مسائل شخصی این چنینی.
اعتیاد موضوعی گسترده در مورد تجاوز به حریم خصوصی افراد است به همین دلیل در موردش بحث را آغاز کردیم اما مسائلی از این دست بسیار است که افراذ به راحتی به خود اجازه قضاوت و دخالت در موضوعات مختلف را می دهند. اگر میگویید در حال حاضر جامعه ما این چنین است بعله همه ما میدانیم و میبینیم و لمس می کنیم اما چرا این چنین است و باید چکار کرد که بهبود پیدا کند؟ جواب این سوال را در مقوله اعتیاد در حال بررسی هستیم
خیر واقعا اینطور فکر نمیکنم
برای نسل گذشته بله. اما برای ساخت آینده چطور؟ من نمیگویم همه در خیابان شیشه بکشند اون هم با پایپ و لذت ببرند! واقعا اینچنین صحنه ای در هیچ کجای زمان و مکان زیبا نیست. مسئله این است که دریابیم چطور چیزی که هستیم شدیم و چطور میخواهیم به چیزی که باید تبدیل شویم. تمام ابعاد مورد بحث من در این بحث این سمت و سو رو داره حالا هرکسی میتونه برای خودش آینده رو مجسم کنه تاثیرگذار باشه و از تاثیری که گذاشته بتونه لذت ببره چون کاری که کرده میتونه گاهی اوقات حتی تا چند نسل بعد رو جلوتر بندازه. زمان یک مقوله تصاعدیه و اینجا نیستم که راجع به چیزی که هستیم به دنبال راه حل باشم. دنبال این هستم که بتوانیم همه آینده را شکل بدهیم. باز هم اگر رفتارم نامناسب بوده که باعث شده فکر کنید به دلایل دیگری حرف شما را نپذیرفتم معذرت میخواهم
اصلا لزومی ندارد معذرت بخواهید آقای رضوی عزیز چون من نگفتم رفتارتان نامناسب بوده. با این توضیحاتی که دادید به نظرم طرح مساله تون به شکل نامناسبی بوده. سوالهایی که شما مطرح کردید به زحمت به نتیجه ای که می خواهید می رسد و اگر می رسد نوعی لقمه از پشت سر خوردن است.
به نظرم شما می توانستید سوالهایتان را روشن تر مطرح کنید.چون شما سوالتان یک سوال بسیار شخصی است که خوب هرکسی حاضر نیست جواب درست بدهد.
سوالهای بعدیتان این است که چرا آنها که استفاده می کنند پنهان کاری می کنند.خوب شما دنبال چه راه حلی هستید؟ اینکه پنهان کاری نکنند؟ یا اینکه اصلا مصرف نکنند؟ یا اینکه دید جامعه را به اینها عوض کنیم؟
به نظرم یکبار دیگر سوالهایتان را روشن و غیر کلی مطرح کنید تا بحث بیراهه نرود. هرچند این بیراهه رفتن خودش کلی جالب است … دقت کرده باشید پادپرس این روز ها بحث به این داغی نداشته است البته تا جایی که من دیده ام!!!
تا به حال دیده اید که روان شناسان عکس هایی بی مفهوم را به مراجعه کنندگان نشان می دهند و با استفاده از جواب هایی که میگیرند نتیجه گیری و برداشت می کنند؟ سوالات من معمولا برای خودم بیشتر از بقیه قابل درک است
شما بگویید چکار کنیم که آینده مقوله اعتیاد روشن تر شود.
مقدمتا به این نکته اشاره می کنم که تنها مرجع صلاحیت دار برای تعریف جرم قانونگذار است که در قوانين فعلي هیچ تعریفی از آن ارائه نداده و فقط به ذکر مصادیق مجرمانه بسنده کرده است.
بررسی سیر تقنینی بیانگر این واقعیت است که در سال های مختلف، پیش از انقلاب تاکنون مقوله ی اعتیاد بارها توسط قانونگذار جرم انگاری و جرم زدایی شده است.
مطابق آخرین اراده ی قانونگذار که مربوط به قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر سال ۷۶ مصوب ۸۹ می باشد معتادان مکلفند: ۱. برای ترک اعتیاد اقدام کنند ۲. گواهی تحت درمان جهت ترک اعتیاد را از مراکز درمانی اخذ نمایند ۳. تجاهر به اعتیاد ننمایند(مثلا استعمال در ملاء عام). اگر این تکالیف را انجام ندهند به صراحت قانون مجرمند اما فقط در حالت تجاهر به اعتیاد دستگیر شده و به دستور مقام قضایی به مدت یکتا سه ماه در مراکز دولتی و مجاز درمان نگهداری می شوند.
نکات قابل تامل و نتیجه گیری
قانونگذار در ماده ۱۵ قانون مذکور معتاد را در صورت عدم انجام تکالیف مجرم نامیده است اما ضمانت اجرای تعیین شده مجازات نبوده بلکه یک اقدام تامینی و تربیتی ست كه براي افراد غير مجرم مصداق دارد. (نگهداری در مراکز درمانی)
تبصره ی ۳ ماده ۱۶ معتادی را که بدون عذر موجه تکالیف تعیین شده توسط مقام قضایی را برای بار دوم انجام ندهد متخلف (نه مجرم ) نامیده است که در نهایت به حبس از ۹۱ روز تا شش ماه محکوم می شود.
با توجه به آشفتگی نسبتا مشهودی که در مواد فوق از جهت مجرم بودن یا نبودن و تعیین یا عدم تعیین مجازات موجود است اعتیاد فی نفسه جرم نیست و معتاد مسامحتا مجرم تلقی نمی شود.
فکر کنم شما یک کتاب قانون متحرک هستید
عالی بود حداقل شرایط رو متوجه شدیم حالا به سوال من جواب نمیدید؟
ابتدا باید عرض کنم مواد مخدر و مصرف آن بستگی به عوامل متعددی دارد که هیچکس تا به انتهای راه نرفته باشد نمی تواند در باره آن اظهار نظر کند .عواملی را که میتوان بطور مجمل بیان کرد عبارتند از
1- غرور جوانی / بسیاری از معتادانی که در جوانی درگیر این معضل میشن بعلت کم نیاوردن از بقیه یا راحت ترین راه برای مطرح شدن یا …
2-رفاه بیش از حد / عده ای که به اصطلاح یکشبه به پول های باد آورده میرسند و نمی دانند چگونه از پولهایشان استفاده کنند .
3- عوامل اجتماعی / راننده ای را در نظر بگیرید که 24 ساعت رانندگی کرده تاعده ای مسافر را از شهری به شهر دیگر برساند بعد از رسیدن به مقصد جائی برای استراحت پیدا نمی کند تا به حد کافی استراحت کند وبرای برگشت مجبور میشود تا با استفاده از مواد خواب را از خود دور کند
4- سر پوش گذاشتن بر روی بعضی از نا توانی های جسمی و جنسی و روحی
از آمدن بهار و از رفتن دی / اوراق وجود ما همی گردد طی
می خور مخور اندوه که فرمود حکیم /غمهای جهان چو زهر و تریاکش می(حکیم خیام)
در گذشته از تریاک بعنوان دارو استفاده میشده هرچند امروزه هم پایه و اصل و اساس بسیاری از دارو ها هنوز هست .
برای آن دسته از دوستان هم که اعتیاد را جرم میدانند باید عرض کنم بدبختانه فقط اعتیاد به مواد مخدر در نزد جوامع مضموم است حال آنکه اعتیاد به مال دنیا و تجمل گرائی بسیار بدتر است .
گر می نخوری طعنه مزن مستان را / بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غره بدان مشو که می می نخوری / صد کار کنی که می غلام است آنرا(حکیم خیام)
ببخشید سوالی بوده که همیشه داشتم. فرق متخلف و مجرم در قانون چیه؟