توصیف جالبی بود خوشحالم که مفید بوده جوابم براتون
راستش نه تنها تا حالا مصرف کننده نبودم بلکه حتی نمی شناسم شون اصلا اصلا. سیگار رو هم اگه تو کوچه خیابون دست مردم ندیده بودم شاید نمی دونستم چیه.
اتفاقا تقریبا سه ماه پیش بود یه سوتی اساسی به دلیل اینکه اطلاعاتم در این زمینه صفره دادم
حالا خودتون به این سوال جواب دادید؟ ببينم اگه اطلاعات داريد از طريق شما دانش افزايي كنم؟
مثلا کدوما مخدرن کدوما محرک؟ آثارشون چیه؟
مفيد و مختصر: متخلف كسي است كه از مقررات شغلي يا صنفي و به طور كلي قوانيني كه تخلف از آن ها جرم انگاري نشده است تخطّي مي كند(مانند غيبت غير موجه در محل كار) اما مجرم كسي است كه از مقرراتي كه توسط قانونگذار صبغه ي مجرمانه به خود گرفته اند سر باز مي زند. ممکن است عملی هم جرم باشد هم تخلف مانند اختلاس برخی فقط تخلف هستند مانند تقلب در امتحان برخی هم فقط جرم محسوب می شوند مانند سرقت.
ما ممکنه خیلی چیزا رو بدونیم اشتباهه اما همچنان انجام بدیم اینم مثل همون کارا!
وقتی جامعه یعنی خرد جمعی عملی رو نمی پذیره اصولا انجام اون کار اشتباهه. ضمن اینکه امروزه اثرات بد مصرف این مواد در علم پزشکی به اثبات رسیده (حالا در موارد بسیار کمی هم خواص درمانی دارن) از ضررهای جسمی و روحی بسیاری که داره تا هزینه هایی که برای افراد بر می داره و از همه مهمتر وقت آدم رو تلف میکنه.
بنابراین برای خيلي از مصرف کننده گان اشتباه بودن اين كار مسلّمه اما چون يه اراده ي قوي براي ترك كردن ميخواد و شايد هنوز اين اراده رو در خودشون نمي بينن از طرفي در جامعه هم پذيرش نداره نه مصرفش و نه عدم توانايي در تركش، بنابراين مخفي مي كنن و بعضا خودشون رو توجيه مي كنن كه به نظرم اين دوميه بدتر ه.
البته همه مون مي دونيم كه علم در روش هاي ترك اعتياد هم بسيار پيشرفت كرده و هر كس بخواد مي تونه با كمي اراده به خرج دادن و تمرين تركش كنه. اعتياد هم يك عادته البته يه عادت خاص و شناخته شده؛ در خيلي زمينه هاي ديگه هم مي تونه وجود داشته باشه مثلا به شبكه هاي مجازي يا بازي هاي اينترنتي و … ولي به هرحال انسان مي تونه خودش رو به حالت تعادل برسونه و سنجيده رفتار باشه.
اينم يه كتاب راهنماي آموزش ترك سيگار مفيد و مختصر
http://s8.picofile.com/file/8333794642/راهنمای_آموزش_ترک_سیگار.pdf.html
جلال قطعا تاثیر داره و کارهای بعد از اون مثلا کسی که مواد مخدر می کشه درسته مجرم نیست ولی خیلی مستعد تره چون عقل یجور زایل میشه و ممکنه دست به دزدی و کشتن و… بزنه و هر عملی که ما انجام میدیم در صورتی به خودمون مربوطه که حقوق دیگران سلب نشه حتی همین سیگار کشیدن در اکثر موارد آدمهای بی حوصله ای هستن و قطعا معاشرت با اونها دوستانش رو آزرده خاطر میکنه و مثالهای بیشتر مثلا احتمال بی منطقی از یک آدم و تحصیل کرده و به شناخت حقیقی رسیده کمتر از کسی هست که تحصیل نکرده و به شناخت نرسیده
به نظر من اینطور نیست
بارها دیدم فرد تحصیل کرده رفتارهایی رو انجام داده که انسانی نبوده اما یه معتاد یا کم سواد ( مقایسه نمیکم ) کاری رو انجام دادن که این همه مدعی انسانیت انجامش نمیدن
حرفم همینه
اعتیاد یا بی سوادی، پول یا مدرک دکتری نمیتونه دلیلی برای قضاوتِ رفتارهای انسانی یا غیرانسانی باشه
خب چون به شناخت و معرفت رسیده و به نظرم از دانش خیلی بهتره دانش میتونه رسیدن به این شناخت رو آسون تر کنه شایدم طرف رو مغرور تر کنه
خیلی کلی گفتید. شناخت و معرفت معنیش چیه؟ دانش در دنیای امروز خیلی ارتباطی به معنی معرفت و حتی شناخت اجتماعی نداره. حتی میشه گفت برعکس، اکثر افرادی که در حیطه دانش وارد میشن از اجتماع بریده میشن و معمولا انسانهای نامتعارف و حتی خطرناکی میشن. من با جلال موافقم، از دیدگاه انسانی و اجتماعی، افرادی با خصوصیات به ظاهر فریبنده وجود دارن که بسیار خطرناکتر از یک فرد معتاد هستن.
مثال: کسی که براساس یک دیدگاه سختگیرانه مختص به خودش، اطرافیان رو آزار میده (در خیلی از موارد فردی به ظاهر محترم و حتی با دانش به حساب میاد) خطرناکتره یا یک فرد معتادی که عموما کاری به کار بقیه نداره؟
یک نگاه به وضعیت روانی اجتماع نشون میده که ما در جامعه در اولویتگذاریهای اجتماعی و حفاظت روانی از اجتماع بسیار سهلانگار بودیم و خودمون رو با اولویت بسیار پایین درگیر کردیم.
زیاد دست زدم ۲۰ تا کاراکتر پر شه
حشیش و ناس و چرس و ماری جوانا و ال اس دی و زیر گروه آنها جزئ محرکها و تریاک و هروئین و شیره و مورفین و کوکائین و مشتقات جزو مخدرها و کراک و شیشه و مشتقات شیمیائی آنها جزو مخربها هستند .
محرکها بیشتر حالات سرخوشی زود گذر و تحریک کننده آنی کاربرد داره و مخدرها وابستگی دائمی به همراه داره و بر تمام اعمال و رفتار مصرف کننده کنترل پیدا میکنه و مخربها تاثیرات تخریبی بر اعصاب و اعضائ بدن میذاره
این قاعده کلی نیست مثلا من در یک مجلسی بودم (سالها پیش )که میزبان رئیس بهزیستی بود و حتی خودش کتابی در رابطه با مصرف مواد مخدر و آثار مخرب آن نوشته بود و هم خودش و هم خانمش و دخترش در مجلس تریاک میکشیدند و بزمشان را نشان تعامل و روشن فکری می پنداشتند گاهی صحبت از حقیقت جنبه حکایت پیدا میکند که حضرت خواجه عبدالله از آن به عنوان حقیقت حکایتی یاد میکند و از آن به خدا پناه می برد و مولانا از آن به اهل قال در مقابل اهل حال یاد میکند
من تائید میکنم، درست است که ذکر تجارب برای آگاهان مفید و مثمر است ولی من هم از جوان های که کم سن و سال هستند و پی این گونه تجارب گاهی میگردند ترس دارم که مبادا با شنیدن لذت های مخدرات به آن رو بیاورند، چون اگر کسی قرار باشد از لذت مخدرات در این بستر پادپرس صحبت کند قطعاً واقعات را خواهد نوشت، من یک پیشنهاد برای مدیران عزیز دارم که یک پیج درست کنیم که افراد از سن 25 به پائین حق نظر دادن و دیدن آنها را نداشته باشند و شما بزرگان هم که میخواهید از تجارب و واقعیات آگاهی پیدا کنید یک تحقیق عالی برایتان خواهد بود.
تا حال هیچ گونه دخانیات و مخدرات استفاده نکردم.
من سی سال درگیر بودم ولی پانزده سال است رنگش را ندیدم و با این نظر مخالفم چون بسیار انسانهایی را دیدم که از سی سال ببالا آلوده شده اند.اصلا ربطی به سن و سال نداره بلکه به روحیه و زمان مصرف بستگی داره!
اتفاقا در سنین پائین اگر مدیریت بشه تنفر ایجاد میشه و بنوعی دلزدگی ایجاد میشه!!!
درست است شما تجربه بیشتری دارید، پس امید وارم که اگر کسی از پادپرسی ها تجربه دارند به ما هم مانند یک خانواده شریک بسازند که حقایق پشت پرده را بدانیم خیلی عالی است.
به نظر من به خاطر گرسنگی نوازش و نشناختن راههای کسب نوازش هست،
چیزی که متوجه شدم انسان در طول زندگی کلا به دنبال کسب نوازش هست. اما خودش آگاه نیست.
من خودم گل رو یک یا دو بار یا دوبار مصرف کردم که به خاطر فرار از نوازشهای منفی یا بی نوازشی بوده. در مدت چند ساعت بی خیال میشدم و با آهگ توی گوشم همراه.
یا سیگار رو برای رهایی از فشار افکار یا خستگی فکر و پافشاری بر ادامه افکار مصرف میکردم. از وقتی با نوازش آشنا شدم، فهمیدم به روشهای مختلف میشه نوازش گرفت که مبحث بسیار گسترده و کاربردی بود. از همین پیام توی پادپرس، تا نوشتن در ویکیپدیا، ورزش و دیده شدن توسط خود و دوستان، انجام کارهایی که دوست دارم و شغلهایی که دوست دارم، استقلال. همه اینها برای کودک درونم کسب نوازش میکنه.
روزگاری واقعا دود سیگار هم برام نوازشگر بود. اما وقتی نوازشهای پایدار و مثبت مثل موفقیت و لذت از اون هست خوب دیگه آدم تن به نوازشهای مریضی که آزار میاره نمیده!
متوجه شدم آدم باید بی دلیل خودش رو نوازش کنه، از خودش تعریف کنه، حداقل ۲۰ کلمه متفاوت برای تعریف از خود بلد باشه و تکرار کنه. روزی حداقل ۳ بار برای خودش بدون هیچ دلیل لطف کنه. مثل حمام رفتن، درست کردن شربت، رفتن به یک جای خوب. تعریف از خودش. و همین طور که میبینید اینها در جامعه ما زشت دونسته میشه و حتی شما که این رو میخونید احتمالا مقاومت میکنید.
خب منم تجربه ی استفاده از مواد مخدر یا محرک رو نداشتم ولی میتونم ادعا کنم که اعتیاد رو درک میکنم.
توی دورانی که به عنوان فرد دچار اختلال دوقطبی یا بای پلاریتی به روانپزشک و روانشناس بالینی مراجعه می کردم اولین سوالی که ازم پرسیده میشد این بود که : آیا اعتیاد به مواد مخدر ،الکل و یا روابط پر خطر جنسی دارم یا نه؟
خب اعتیاد فقط یه معلول هست با علت ها و ریشه های خیلی متنوع و گهگاه پیچیده
خب من اونموقع با اینکه اعتیادهای معمول افراد بای پلار رو نداشتم ،توی فاز مانیا یا شیدایی اینقدر غیرقابل کنترل بود احساساتم که کارهای عجیب غریبی انجام میدادم با اینکه میدونستم درست نیست ولی کنترلی روشون نداشتم و از این جهت در یه سطحی میتونم افراد معتاد رو درک کنم.
مثلا به طرز عجیبی ولع به مصرف شکلات و قند و شیرینی و نوشیدنی های کافئین دار داشتم و وعده های غذاییم رو تقریبا توی خوابگاه حذف کرده بودم.اونموقع خب به شدت کاهش وزن غیر طبیعی داشتم و گودافتادگی شدید زیر چشم .یا اینکه چهل و هشت ساعت بدون لحظه ای خواب آلودگی توی آزمایشگاه می موندم تا اون بمب انرژی که داخل بدنم بود تموم بشه و بعد انگار یهو باطریم بصورت ناگهانی تموم میشد و مثلا یک روز کامل از توی تختم بیرون نمی اومدم. درواقع حس میکنم حالتهای نشئگی و خماری معتادها رو داشتم به یه سبک دیگه البته .
یا از طرف دیگه مثل آدمهای مست که صداقتشون خیلی زیاد میشه ، هر چیزی رو بی محابا به زبون می آوردم بدون اینکه ملاحظه ای داشته باشم و به عواقبش فکر کنم.
میخوام بگم این نوع رفتارها دلیلش فقط لذت نیست ، گاهی اعتیاد ریشه در بیماری داره و تنها راه درمان قطعی اون ،درمان علت هست و نه صرفا از بین بردن معلول.
آقا جلال عجب سوالی پرسیدی جوابایی هم گرفتیاااا.
من دوره ای ریتالین مصرف کردم اما چندان تاثیری نداشت لذا با نظر پزشکی که دستورش رو صادر کرده بود مصرفش رو متوقف کردم. چیزایی که در موردش می گن برای من اصلن رخ نداد و در دوز های بالا فقط سردرد می گرفتم.
دوستی دارم که گل مصرف کرده البته حرفه ای نیست و تفننی چیزایی که از خصوصیاتش میگه شبیه به چیزی هست که بقیه هم میگن. برای مثال کش اومدن زمان، گرسنگی های خاص (اهل فن بهش میگن کره کردن)، سر خوشی و…
من در شرایطی بودم که مصرف محرک و مخدر ممکن بوده اما نتونستم قانع بشم که بهش نیاز دارم. البته به هیچ وجه انکار نمی کنم که به مصرف گل فکر کردم. ولی چیزی هر بار مانع شده که بیشتر از اینکه از ترس باشه از آشنایی بوده. این آشنایی رو هم مدیون ستاد مبارزه با مواد مخدر هستم که در دوره دبیرستان به مرکز ما اومدن و کلی در مورد این دسته از مواد توضیح دادن از حس باحالی که ایجاد میکنه تا مبانی شناختی و اصول بیولوژیک. پس من فکر میکنم دونستن خیلی بهتر از ندونستن هست ولی این گفتن اولیه اگه از طرف اهلش باشه خیلی موثر تر هست.
دلیل پنهانکاری که واضحه. مردم دید بدی نسبت به کسی که مصرف میکنه داره. که البته دید مردم هم نسبت به برخی محرکها کاملا اشتباه و از سر بیاطلاعیه. مثلا همه ضرر گل رو بیشتر از عرق میدونن در حالیکه در واقعیت این قضیه برعکسه و الکل هم اعتیادآور تره و هم ضررهای بلند مدتش بیشتره. به دلیل همین دید اشتباه خانواده ها فرزندانشون رو از گل کشیدن نهی میکنن ولی الکل رو با فرزندانشون مصرف میکنن.
خیلی خوشحالم که افراد زیادی در این بحث شرکت کردند و دست و پای خودشون رو نبستند.
فکر میکنم همگی متوجه این موضوع شده باشیم که صحبت کردن در مورد موارد تابو یا ممنوعه ( به هر دلیلی) نیازمند شعور اجتماعی و درک متقابل هست.
چیزی که در این سوال اتفاق افتاد نمودی از شعور جمعی اهالی پادپرس بود که از نقطه نظر های متفاوت موضوع رو دیده و بررسی کردند.
خوشحالم که در کشوری جهان سومی، در جامعه ای با طرز تفکری به مراتب بهتر از جهان اول (منظورم پادپرسه) در کنار شما هستم.
تجربه شخصی من مصرف چند سال سیگار، چند ماه پیپ، چند بار قلیان رو به همراه داشته برام و به نظرم همشون مضر هستند.
دخانیات رو به کل رد میکنم.
مخدر ها رو به کل رد میکنم.
مخرب ها رو به کل رد میکنم.
محرک ها انواع مختلفی دارند.
ماریجوانا و مشتقاتش نسبت به هر محرک دیگه ای سالم تر هستند. مصرفشون رو پیشنهاد نمیکنم اما رد هم نمیکنم. مثل ازدواج میمونه هرکسی خودش باید انتخاب کنه
البته محرک گل هم مصرف مداومش مضره. دلیلش هم اینه که بعد از مصرف و تو اون زمانی که فرد بالا هست(حدودا ۲ساعت بعد از هر مصرف که بهش تریپ میگن) فعالیت مغز چندین برابر میشه و مغز بیشتر از ظرفیت خودش فعالیت میکنه که دلیل خستگی و فِس شدن بعدش هم همین فعالیت بیش از اندازهی مغزه. به همین دلیل مصرف مداوم و منظم گل باعث تخریب مغز میشه.
شب و روزگار خوش