فرض کنید دانشجویید و استدلال و منطقی رو در طرح قسمتی از پایان نامتون دارید ولی استاد راهنما بی دلیلِ موجه از نظر شما و قانع کردنتون میگه که باید این قسمت حذف شه. یا کارفرماتون، میخواد که به صلاحدید خودش، در محتوای تولیدی شما تغییر ایجاد کنه. مخالفت شما با هردوی این افراد حتی اگر از لحاظ مادی ضرری به شما نرسونه، از لحاظ غیرمادی حتما اینکارو میکنه!
در این صورت چکار کنیم؟ به خاطر جلب رضایتشون از چیزی که به نظرمون درسته دست بکشیم؟ یا سر حرفمون بمونیم و عواقبشم بپذیریم؟
به نظرم این یه انتخابه کاملا. ارجحیتیم نسبت به هم ندارن. بستگی داره که شما با مدل شخصیت خودت کدوم و انتخاب کنی.
ولی من به شخصه هر دو کار رو نسبت به موقعیت های مختلف و حس اون لحظه انجام دادم و میدم!!
اگر نتونن قانعم کنن و اون موضوع برام با اهمیت باشه، سر حرفم میمونم و عواقبشم میپذیرم.
در این موقعیت بارها و بارها قرار گرفتم: مخصوصا وقتی از لحاظ شخصیتی فرد مقابلم خصوصیاتی مکمل یا مقابل خصوصیات من داشته باشه.
مدل فکری من F هست، یا feeling. یعنی اول بر اساس شهود و بعضی استنباطهای حسی به نتیجهای میرسم که بعد که میگردم شواهد منطقی برا توجیه منطقیش پیدا میکنم. معمولا در بحث با فرد T یا thinking که همون افراد تحلیلگر هست به چنین نقطهای میخورم که به سختی میتونم قانعشون کنم.
این جور وقتا خیلی مهمه که متوجه باشیم طرف مقابل هم حق داره، مثلا در مورد استاد راهنما نکتهش اینه که شاگرد یا دانشجو معمولا غرق در کارش هست و با زیر و بم کار به درستی آشناس. و حالا اگه این دانشجو در تعامل با استادش فرض رو این بذاره که خب استاد هم این ریزه کاری ها رو میدونه و یا استاد باید تمام و کمال بهش اعتماد کنه و حرف دانشجو رو بپذیره، اشتباه کرده.
یکی از مهارتهایی که دانشجو خوبه کسب کنه، همین جلب اعتماد و یا متقاعدسازی طرف مقابل هست. این مهارت همه جا تو زندگی به درد میخوره. از زندگی شخصی و با خانواده گرفته تا کسب و کار.
تکلیف چیه: ایستادگی روی حرفمون یا تغییر مسیر؟
پیشنهاد راهبردیم اینه: دانشجو و یا صاحب کار، به جای اینکه روی حرفی اصرار کنه که به کمکش نتونسته طرف مقابل دست بالا، استاد یا کارفرما، رو قانع کنه؛ بیاد بگرده دنبال سایر مسیرهای متقاعدسازی. تا هم مهارتهای خودش ارتقا پیدا کنه و هم کار در مسیر درستش که مطمئنم همون شهود صاحبکار یا دانشجو هست، پیش بره.
اصرار خالی و یا تغییر مسیر به سمتی که میدونیم کار نمیکنه، هر دو صرفا کار رو با وقفه مواجه میکنن؛ یعنی یه موقعیت باخت-باخت.