چرا خونه قدیمی در آلمان یه جور چیز باارزش حساب میشه ولی در ایران بهش بیشتر به چشم زمینی نگاه میشه که میشه کوبیدش رفت بالا؟!
نظر شخصیم رو میگم: من مهم ترینش رو در تفاوت فرهنگی و فاصله نسبتا زیاد در ارزش ها و بی ارزش های زندگیمون میدونم.
بجورایی عادت کردیم متاسفانه به اینکه آسونترین و کوتاهترین راه رو برای بدست آوردن پول بریم بدون اینکه به کسب ارزش افزوده و تولید فکر کنیم.
هنوز ارزش واقعی این خونه های قدیمیمون رو نمی دونیم. لذت بردن از چیزها تو ایران عوض شده و خیلی چیزای دیگه، مصنوعی شدیم و از موهبت های طبیعی و آرامبخش دوررشدیم و پناه بردیم به دنیای مجازی، پز دنیای مجازی(دنیای غیرواقعی) و از لذت واقعیت ها و ارزش ها و خانواده هامون که ثروت واقعی هستند دور شدیم…
ما فرق بین پول و ثروت رو یوقتایی اشتباه میگیریم…
خانه پدربزرگ من یک اثر هنری بود. شاید هم وقتی بچه بودم چنین حسی به آن خانه داشتم. سقف خانه گچبریهای ماه و ستاره داشت. البته هنوز هم دارد اما در گذشته المانهای سقف همگی رنگهای مختلفی داشتند مثلا ستارهها زرد بودند، ماه آبی بود و… اما امروز تمام سقف و گچبریهای طاقچهها به رنگ سفید درآمدهاند.
همین چند سال پیش بود که از بعضی از اعضای خانواده زمزمههایی برای تعویض درهای چوبی تزیین شده با شیشههای رنگی را با درهای زشت امروزی شنیدم. خوشبختانه مقاومت پدربزرگم مانع از این کار شد.
چند عامل را من در این تفاوت دیدگاهها موثر میدانم:
- نگهداری از خانههای قدیمی هزینهبر است و ما حاضر نیستیم بابت چینین چیزی هزینه کنیم.
- نبود حس زیباییشناسی به شدت در فضای معماری امروز ایران احساس میشود. یکی از نمونههای فقدان حس زیبایی شناسی این است که آدمها فکر میکنند نمای سنگ زیباتر است و برای این هدف کلی هزینه میکنند. در حالی که با هزینه کمتر میتوانند نماهای زیباتری داشته باشند.
- خانه در ایران بیشتر از این که جایی برای زندگیکردن و آرامش داشتن باشد، جایی برای سرمایهگذاری است. به همین دلیل خیلی راحت خانههای پدر و مادرها را میفروشیم یا جای آن برج میسازیم.