یکم با خودتون مهربونتر باشید.
همه ی ما توی مقاطعی افسرده و دلسرد و ناامید و ترشرو و …میشیم ،این کاملا طبیعیه. فقط مراقب باشید به خودتون برچسب نزنید دوست من. برچسب هایی که به اشتباه خودمون به خودمون میزنیم به راحتی از روحمون کنده نمیشن.
امیدوارم به زودی با کمک پادپرس استارت شادی و هدفمندی و خوشرویی رو بزنید
حقیقتا مشکل بنده منوط به امروز، گذشتهی نزدیک یا اتفاق خاصی نمیشه. مشکل من از بدو تولد بوده تا به امروز، هرچه بزرگتر شدم، مشکلاتم هم بیشتر(مثل همهی آدما)… منتها من رنجورتر، حساستر، زودرنجتر، تاثیرپذیرتر و همهی این قبیل "تر"ها بودم و دغدغههام حتی به عنوان یه کودک از همسن و سالهام بیشتر بود و هر اتفاق، ایراد و خطایی باعث خراشیدن روحم میشد.
امروز بخاطر خوندن راجع به یاکریمها بود که گذرم به اینجا خورد و دیدم جاییه که دقیقا باید باشم. جایی که کسانی توش هستن که اتفاقاتِ حولِ محورِ زندگیشون براشون مهمه.
دقیقا درست متوجه شدید. جای شما همین جاست
کم و بیش خیلی از پادپرسی ها از جمله خود من نسبت به خیلی از نزدیکان و هم سالان روحیه های حساس تر و گاهی آسیب پذیرتری داشتیم
پادپرس برای شخص من تنها جایی بود که بعد از سالها حس تنهایی فکری که ناشی از کمی تفاوت خلق و روحیه م با اطرافیان و عموم بود، رو تموم کرد و بهم شادی و امیدواری و انرژی تزریق کرد.
امیدوارم برای شما هم همین اتفاق بیفته
خیلی ممنونم از توجه شما و خیلی خوشحالم که میبینم هنوز هستن کسانی که از یک فضا، از یک اتفاق، از یک جمع و یا از یک جامعه شادی و انرژی میگیرن و حالشون خوب میشه! چون متاسفانه امروز، اکثرا جوامع و احزاب باعث حالِ بد میشن!
بنده همونطور که گفتم به تازگی با این فضا آشنا شدم و بیشتر احساس غریبی میکنم تا آشنایی… و يه احساسی که میگه خیلیا که اینجان نقاب به چهره، مثل همونا که تو زندگیم دیدم، فقط با یه ظاهر سنگین و رنگینترن. متاسفانه زیاد بودن موقعیتهایی که واردشون شدم و توش افرادی، ضربههای مهلکی بهم وارد کردن
صحیح یا غلط، دیگه دستِ خودم نیست، نسبت به هیچ چیزی نمیتونم ریسک کنم، مخصوصا حالا که دیگه تو دوره بچگیم نیستم و قدم به قدمِ امروزم باعثِ شکل گرفتن فردا میشه. شاید تو دوران قبل تصمیمها و قدمها موثرتر بودن ولی اگر اشتباهی رخ میداد جای اصلاح هم داشت، اما امروز دیگه نه راه پس هست و نه راه پیش
باز هم ممنونم از اینکه توجه کردید و از اینکه براتون مهم بود
انشاءالله که موفق باشین توی هر بخشی از زندگیتون
خب این یعنی شما به یه درجه از پختگی رسیدید .کمی محافظه کاری قبل از اعتماد به یه فضا و یا گروه یا فرد خاص اصلا چیز بدی نیست و همینطور آینده نگری، ولی میدونید چیزی که بده چیه؟
ترس !!
اشتباهات گذشته و ضربه هایی که محیط و جامعه به ما وارد میکنه تجربیات ارزشمندی رو برای ادامه ی مسیر زندگی در اختیار ما قرار میده ،تجربیات با چاشنی ترس و بدبینی!!
و میدونید چاشنی نباید مقدارش خیلی زیاد باشه،مثل نمک غذا که ضروری هست ولی کمی زیاده روی توی نمک ،غذا رو غیر قابل خوردن میکنه…
جان کلام اینکه : لطفا در مصرف ترس صرفه جویی کنید.
نمیدونم.
برچسب زیاد دارم (آقا، مهندس، دانشجو، کارمند، برنامه نویس و…) که هیچکدوم من نیستم.
ولی دوست دارم گاو باشم. من هیچ وقت ندیدم گاوا با هم حرف بزنن. حرف زدن انرژی بر ترین فرایند زندگیم هست. واسه همین دوست داشتم گاو باشم و فقط نگاه کنم.
آروز خود سابق وجود نداره بگرد آدم جدید رو پیدا کن آروزی الان رو
من به این حالت میگم استندبای
به زودی دوباره راه میفتی
نگران نباش مهم ترین چیز دونستن که تو میدونی مطمنم نشونه ها خودشون میان
باید بیشتر تمرکز کنی روی قدرتهات نه روی نقطه های ضعفت ما همه ضعف داریم
من واقعا این رو نمیدونم ولی نشونه خوبی به نظرم نمیرسه این حالت
من سپنتام ۴۰ سالمه با کلی تجربه تو این سالها
تجربه هایی که بیشتر کشش درونم باعث شده به سمتشون کشیده شم
تجربه های عجیبی دارم ولی حدودا سه ساله یه آدم دیگه شدم و درونم منو به سمت چیزای عجیب تری کشیده. اولین قدم برام شناخت ابعاد عشق بود…
من تقریبا هیچ تلاشی نکردم ولی درونم بهم خیلی چیزا رو نشون داد. اولا مبارزه میکردم باهاشون ولی الان دیگه آزادشون گذاشتم تا هر کاری میخوان با من بکنن و من همراهشون میرم
این سایت رو اتفاقی پیدا کردم من این ایده رو قبلا پیاده کردم ولی به شکل دیگه ای برام جذاب بود اینجا نمونش رو دیدم و دوست دارم حسابی توش به عنوان یه کاربر فعال باشم نه ادمین
احتمالا. جهانی درونی که همه چیز نسبی است. کی هستم هیچ وقت معنای مطلق به خودش نمیگیره و این میتونه مشکل جدی باشه چون دیگه روند نرمالی وجود نداره. پس فردی با تفکرات فعلی ، هیچ شباهتی با همین فرد و تفکراتش در سال قبل نداره!
البته کنترلش راحته. فقط باید یک «من» مشخص با عقاید و نگرشهاش تعریف بشه و در زمان سستی و شک ، با جدیت سایر منهای شورشی رو سرکوب کرد و اکیدا تاکید کرد که این من با این تفکر تغییر ناپذیر است. یک مدل محافظهکاری قرص و محکم میخواد که به راحتی قابل یادگیری است(به عقیده من)
امیرعلی بنظرم کنترلش اصلن هم راحت نیست…خیلی سخته
شاید کنترل این امواج بیامان سخت باشه. ولی دیدم افرادی که سعی میکنند با بیتوجهی و نوعی فراموشکاری عمدی خودشان را در مقابل این امواج محافظت کنند و اون معنایی که قبلا از «من» و خودشان پذیرفتهاند رو حفظ کنند و اجازه ندهند تغییر کنه یا عقیدهای خلاف باعث سستی بشه.
و شاید برای چنین فردی هم سخت باشه کنترل ذهن و افکاری که کنترل ناپذیره و یکی از سختیهاش احتمالا رنج و دردی است که به خاطر افکار مخالف باور شخصی در ذهنش ایجاد میشه.
من سبای رویاپرداز و عاشق یونیکورن بودنم به تازگی خودم را پیدا کردم به تازگی برای زندگیم جنگیدم سعی میکنم چیز هایی رو که میخوام به دست بیارم و بادی به هر جهت نباشم یک ورژن عالی از خودم باشم ولی نهایت نهایت وجودم احساس خوشبختی نمیکنم یک مدتی خوشبخت ترین موجود روی زمین بودم ولی الان یکم اداشو در میارم
سبا خوش اومدی بینمون…به امید روزهای خوب و بهتر در اینجا
مرسی از خوشامد گویی شما
خوش اومدی به پادپرس صبا جان. چقدر این جمله ت قشنگه
اینکه بجای اینکه دنبال رقابت و مقایسه ی غیر منصفانه خودمون با کسانی باشیم که پتانسیل های وجودیشون کاملا با ما متفاوته - مقایسه و رقابتی که محکوم به شکسته - تلاش کنیم خودمون و ظرفیتهامونو کشف کنیم و هدفمون این باشه که در طول زمان به نسخه ی برتری از خودمون تبدیل بشیم تفکر ارزشمندی هست .
فاطمه عزیزم چقدر جمله شما روی من تاثیر گذاشت که پتانسیل های وجودی هرکسی متفاوت است
یه دخترم یه گوشه از این دنیای شلوغ
فکرم درگیره مشکلات این جهان و غرق توی ستاره ها
مثل اکثر ادما با یه سری کار روزمره و مشخص