خاطراتی برای صد سال تنهائی

به دنبال ابتکار طراحی بازی از کتابها، این جمله از کتاب بیگانه برام جالب بود،

« هر چه بیشتر می اندیشیدم چیزهای مجهول و فراموش شده ی بیشتری را از تاریکی ذهنم بیرون می آوردم. آن وقت فهمیدم مردی که فقط یک روز زندگی کرده باشد می تواند بی هیچ رنجی ، صد سال در زندانی بماند. چون آن قدر خاطره خواهد داشت که کسل نشود. »

image

اگر بخواید با خاطراتی، صد سال تنهائی رو تحمل کنید، اونا از چه جنسین؟ اگر قابل توصیف هستن، بگید.

11 پسندیده

هر چه بیشتر می اندیشیدم چیزهای مجهول و فراموش شده ی بیشتری را از تاریکی ذهنم بیرون می آوردم.

این خاطره نیست که رنج تنهایی زندان رو کم میکنه بلکه اندیشیدنه- یادآوری اطلاعات کهنه اگر همراه با نتیجه گیری های جدید (این نتیجه های جدید الزالمن درست نیستند) نباشه، باز هم حوصله سر بر خواهند بود.
من فکر می کنم که اگر یک جریان سیال اطلاعات وجود داشته باشه کمتر حوصله آدم سر میره، حالا ریشه این جریان اطلاعات میخواد از مشاهدات هرکسی از زندگی عادی در جامعه باشه یا اینکه از نشخوار فکری و فکر کردن به اطلاعات قبلی باشه. مثلن من معمولن با خوندن یه رمان، یا دیدن یه فیلم کاملن درگیر داستان میشم، حتی در همون فضا داستان های دیگری برای خودم میسازم به اتفاقات قبل از زمان شروع داستان فکر می کنم و به اتفاقات بعد از اون زمان که داستان تموم شده.

من اگر قرار باشه یه مدت زیادی تنها باشم احتمالن سعی می کنم خاطرات خانواده خودم (که معمولن از نشستن پای صحبت پدربزرگم شنیدم) رو داستان کنم و ازش افسانه بسازم (مطمئنم که ظرفیتش رو داره).

6 پسندیده

این درسته. برای ذهنهای فعال، خاطره اولیه مثل خمیرمایه یه زندگی جدید ذهنی میمونه.

3 پسندیده

بنظرم جنس این خاطرات بسته به تعریف ما از زندگی دارد.به یاد این شعر میافتم:
زندگي، شايد شعر پدرم بود كه خواند
چاي مادر، كه مرا گرم نمود
نان خواهر كه به ماهي‌ها داد
زندگي شايد آن لبخنديست، كه دريغش كرديم
زندگي زمزمه‌ي پاك حياتست، ميان دو سكوت
زندگي، خاطره‌ي آمدن و رفتن ماست
لحظه‌ي آمدن و رفتن ما تنهاييست
من دلم مي‌خواهد
قدر اين خاطره را دريابيم
اگر من تنها باشم، دلتنگ نگاه پدرم، خنده ی مادرم، چایی گرم و شیطنت های کوچولوها خواهم شد و با خاطرات اونها تنهایی رو پر می کنم.
اما اخیرا پروفایلی در این رابطه دیدم که برام جالب بود

IMG_20180611_111638_772-1

سوال:
آیا این فرد تنهاست؟ تنهایی یعنی چه؟ میشه تو جمع باشی و تنها باشی؟ چه وقتایی احساس تنهایی می کنی؟ میشه کنار بعضی آدما احساس تنهایی کرد؟ اون آدم ها چه شکلی ان؟

2 پسندیده

سئوالهای جالبیه. میتونی لینک شده با موضوع، مطرح کنی تا آدمها از تجربیاتشون بگن. بخصوص کنار بعضی آدمها احساس تنهائی کردن، به نظرم حسی هست که خیلیها تجربه کردن.

1 پسندیده

خاطره اولین عشق را با خودم مرور می‌کنم.

2 پسندیده