با کمال میل معاون کلانتر
من آشپزی هم میکنم
توی معماری و شهرسازی هم میتونم کمک کنم
قاضی خوبی نیستم یا اعدام یا آزاد
برای شهر چی طراحی میکنی آقای معمار؟
چی میسازی؟
من موافقم که تا جمعه تمدید بشه تا ببینیم بچهها چه حرکتی انجام میدن. از تحرک استقبال میکنم، چه بهتر که اونقدر استقبال بالا باشه که حس کنیم نیاز هست بیشتر تمدید بشه
شهر داریم تا شهر!
اول باید ببینیم شهر چی نیاز داره اونا رو برآورده کنیم بعدش ببینیم چی بهترش میکنه
مساحت شهر و آب و هوا و جاده ها و… خیلی پارامتر ها تاثیر گذار هستند.
من معمار نیستم
و اما …برید کنار که من اومدم.
قبل از اینکه به سراغ شهر رویایی خودم برم، میخوام چند نوشته از دانشآموزان پایه ششم دبستان و از شهر رویایی اونها براتون بنویسم:
امیرحسین: من می خواهم شهر رویاهای من، هر قدم که راه میروی سطل زباله داشته باشد تا شهر ما کثیف نشود. ماشینها در شهر رویاهای من، نمی توانند تند برود و موتور آن قوی نیست تا اگر تصادفی ایجاد شود کسی نمیرد. من شهر رویاهای خودم را جوری میبینم که کسی مجبور نباشد برای یک نان کار کندو زجر بکشد. در شهر من حتی زباله ها خوشمزه اند و هیچ چیز بدبود نیست. هوای این شهر طوری است که نیاز به حمام رفتن و شستن لباس نداشته باشیم…
در شهر من یک نفر است که اسم آن عموخنده است. با دستگاهی تمام غم ها را از شهر جمع میکند و به خنده تبدیل میکند. این شهر رویاهای من است.
محمدجواد: میخواهم شهر ما مانند استان مازندران،پر از درخت و گل و گیاه باشد و کسی به درخت ها صدمهای نزند و از درخت و گلها نگهداری کند. دوست دارم آنقدری که من به درختان علاقه دارم، مردم شهر هم علاقه داشته باشند. … اگر شهرمان جمعیت اش بیشتر شود، وسعت شهرمان هم بیشتر شود و همینطور تکنولوژی شهرمان هم بیشتر شود… دوست دارم در شهرمان وسیله بازی زیادی برای کودکان باشد و وقتی کودکان در حال بازی هستند،خوش و خرم باشند.
و اما شهر رویایی من :
شهر من پر از رنگه. هر خونهای یک رنگ و هر دیواری یک طرح. امروز که به بیشتر خونهها و نماشون نگاه میکنم، بیشتر سنگ کار شده و یک نورپردازی زرد.
تو ساختمانسازیها هیچ خلاقیتی نمیبینم.(معمارمون کی بود؟ )همه خونهها شبیه همن. تو شهر من خونهی هرکس منحصر به فرده. زیبا و خوش رنگ و لعاب.
ادامه ی داستان رو بعدا میگم. فعلا که به لطف رئیس @yousef دچار تمدید شدیم
میشه مبنای کمبودها رو گله ها و صحبتهایی که بچه ها توی کمپین قبلی در مورد شهر و شهرنشینی داشتن قرار بدین.خب من خودم از اونا خیلی ایده گرفتم. البته هنوز کامل نشده متنم تا به اشتراک بزارم.
ضمنا به عنوان هنرمند شهر پادپرس ایده هاتون رو در مورد تغییرات مورد نیاز فرهنگی ،هنری شهر ارائه بدید.
فرشته جون عاالیه دختر
خلاقیتت بیسته خانم معلم
منتظر ادامه ی داستانم
میبینم که یک حرکت خلاقانه بروز کرد و دبیر گفتگو نشون داد که چرا دبیره. به قول معروف هر چی نشان از پادپُرس گرفتی، حلالت باشه
روشتون خیلی خیلی برای من جالب بود. میشه برای راه حلهاتون عکس هم بزارید؟
دغدغه های @leilay لیلا کاملا نشون دهنده ی روحیه ی لطیف و هنریش هست ، از @Jalal_Razavi دعوت میکنم برای رفع این مشکلات ایده پردازی کنه.
این چطوره
یه نکته
مدرنیته چیزی هست که نمیشه جلوش رو گرفت. پس بهتره ازش اونجوری که نیازه استفاده بشه و همسو با طبیعت بشه چیزی که میخوایم رو شکل بدیم.
مطلب مرتبط
چه حیواناتی رو میشه در سطح شهر رها کرد؟
عجب شهر قشنگی دارین میسازین !
تو هم میخوای یه گوشهی کار رو دستت بگیر! چه رویایی داری که به این اضافه بشه؟
فوق العاده ست . به این میگن هنر یه هنرمند خلاق پادپرسی
من کاری نکردم والا این طرح چینیاس
اتفاقا توی طراحی شهر ایده آل نکته ی خیلی مهم به نظرم اینه که بدونیم:
لازم نیست از اول چرخ رو اختراع کنیم ،
بلکه روش علمی این هست که در مرحله ی اول مطالعه ی دقیق داشته باشیم و ببینیم دیگران توی دنیا برای حل مساله ی مشابه چه کار کردند،
و در مرحله ی بعد دستاورهای دیگران رو با نگاه جدید خودمون به مساله به کار بگیریم و در این مورد خاص اون دستاوردها و طرحها رو متناسب با نیازها و ساختار هر کدوم از شهرها یا روستاهامون بازطراحی و بومی سازی کنیم.
منم از این برفا با این حس وحالای خوب میخوامم
«شهر صورتی» (Pink City) [1]
در ادامه توصیفاتی کوتاه از بخشهایی از یک شهر ِ به یاد موندنی رو خواهید خوند. این توصیفات رو با شرکت در یک تور پیاده روی رایگان در این شهر به دست آوردم [2].
خب بهتره بریم کمی در شهر صورتی قدم بزنیم و چیزهایی درباره این شهر کشف کنیم…
نمای ساختمانها
اولین چیزی که در گشت و گذار شهری، چشم ِ همه رو به خودش خیره میکنه، ساختمانهایی هستند که اغلب، دیوارهاشون با گلدونهای شمعدونی تزئین شدند[3]… به ظاهر شاید چیز کوچکی به نظر برسه… اما در واقع، نشان از احترامی داره که اهالی شهر برای همدیگه و برای عابران پیادهای که از کنار کوچهشان میگذرند، قائل هستند.
همونطور که در شهر @moalem هم دیده میشه، در شهر صورتی نمای خونهها از رنگهای متنوع و جالب توجه درست شده. شاید رنگها کمی از حال و هوای صاحب خونه ها هم خبر بده!.. بسیاری از خونهها هم روی نماشون رو با یک بیت یا مصرع شعر تزئین کردند. با کمی پرسوجو از مردم شهر صورتی، متوجه میشین که درست مثل شهر @pd.in، به جای ساختن خونههای جدید، خانههای قدیمی تعمیر و نوسازی میشن… شهرداری به ندرت مجوز تخریب یک خونه رو میده ولی گرفتن مجوز نوسازی راحت هست. جالبه یکی از اهالی تعریف میکنه که: اینطوری «روحِ تاریخ» طی سالهای طولانی حفظ میشه! شما در همون خونهای زندگی میکنید که اجداد و نیاکانِتون زندگی کردند و شرح حال همه افرادی که در خونهی شما زندگی کردند موجود و در دسترسه… [4] و تاریخ ساختهشدن هر خونه بالای نمای ساختمون نوشته شده.
دستفروشها، رونقبخش اقتصاد شهر
همین که به مرکز شهر، نزدیک میشیم، بازار پررونق دستفروشها رو مشاهده میکنیم. جالبه که امتداد این بازار تا خیابانهای اصلی منتهی به مرکز شهر کشیده شده. شاید حتی تصورش هم براتون عجیب باشه! نه تنها شهرداری جلوی دستفروش های محترم رو نمی گیره و بساط جمع نمیکنه، بلکه فضاهای اختصاصی به شکل زیر برای عرض اندام دستفروشها درست کرده! [5]
این فضاها باعث شده تا هر فردی در این شهر، با داشتن سرمایهی بسیار ناچیز، از پیرزنها و پیرمردها بگیرید تا پسربچهها و دختربچههای کوچک، همگی بتونن در یک فعالیت اقتصادی و کسب و کار سالم شرکت داشته باشند. بعضی از صاحبان این کسبوکارها تونستن موفقیتهای بزرگ در حد بین المللی کسب کنند! برای نمونه، شرکت PINK که یکی از بزرگترین شرکتهای تولیدکننده سنسور در سراسر دنیاست، زمانی فقط مجموعهای از اسباببازی های بدوی با مدارهای الکترونیکی ساده، ساخته شده توسط یک پسربچه از اهالی شهر صورتی بوده.
سیستم جامع دسترسی به اهالی شهر
یکی از جالبترین چیزهایی که تبلیغاتش رو به محض ورود به شهر خواهید دید، Pink App هست. یک اپلیکیشن موبایل که وقتی اون رو روی گوشیتون نصب میکنید، گویا به همهی اهالی شهر دسترسی دارید! در اونجا به طور طبقهبندی شده، با انواع نیازمندیها و خدمات مواجه خواهید شد، از کوچکترین تا بزرگترینهاش. مثلا فرض کنید شما میخواید از کوچهی شکوفه سیب به سمت کوچه شکوفه گیلاس حرکت کنید. کافیه این رو در بخش حمل و نقل درونشهری تایپ کنید؛ ممکنه فورا یک اتومبیل کنار شما ترمز کنه و به جای تک سرنشین رفتن، شما رو هم سوار کنه. (البته برای سفرهای درون شهری، در شهر صورتی که پاداشهای محیطی فراوانی وجود داره معمولا همه سعی میکنند حداقل بخشی از مسیر رو پیاده طی کنند و از یک اپیلیکشن جهانی به اسم «پیاده» استفاده می کنند.)اما گستره نیازمندیها و خدمات در این اپ فراتر از سیستم حمل و نقل هست، از پیدا کردن مشتری برای محصولات کشاورزی زائد، تا یافتن یک پایه برای یادگیری زبان ژاپنی!، همه و همه رو میتونید به سهولت از این طریق این برنامه پیگیری کنید.
روزهای خاص!
این شهر، به روزها و مناسبتهای خاصش معروفه! مثلا یک روز در سال دسترسی تمام شهر (به جز بخشهای تجارت بین الملل) به برق شهری قطع خواهد شد، یک روز، دسترسی به آب قطع میشه و بدتر (یعنی بهتر) از همهی اینها دسترسی به وای فای و شبکه اینترنت…! فلسفهای که پشت این کار هست، ایجاد تلنگری به اهالی و از روتین خارج کردن ِ اونها در مورد استفادههای روزمره و همینطور رقم زدن روزهایی برای تجربهی یک زندگی بدوی و دور از تکنولوژی برای پرورش خلاقیتهای مردم هست. یک روز خاص دیگه که اون هم بسیار زبانزد هست، روز ریاست کودکان هست. [6] توی این روز، استفاده از هر نوع اتومبیل، غیر از وَنهایی جهت استفادهی کودکان، ممنوع هست. بچهها در این روز حق دارند به هر جایی سرک بکشند، از هر کسی هر چیزی دوست داشتند بپرسند، و وارد هر اداره یا موسسهای بشن. این روز، واقعا تماشایی هست و پر از اتفاقات پیش بینی نشده و هیجانانگیز!
باغ ِ علم
از آثار دیدنی این شهر که هر ساله نه تنها توریستهای معمولی رو از اقصی نقاط جهان به خودش جذب میکنه، بلکه میزبانیِ انواع سمینارها و کنفرانسهای بزرگ بین المللی رو برای این شهر به ارمغان میاره، مجموعهای به اسم «باغ علم» هست. این مجموعه در ابتدا، یک پارک با انواعی از وسایل تفریحی جالب بود و بعدها با فکر و خلاقیت چند ایدهپرداز دانشپیشه، تبدیل شد به یک کتاب علمی بزرگ مصور! انواع آزمایشهای فیزیک و شیمی و زیست و مفاهیم ریاضی در قالب بازیهای مختلف در این پارک قابل یادگیری و اکتشاف هستند. دانشآموزها و دانشجوها، حداقل سالی یک بار برای یادگیری ملموسترِ مفاهیم پایهی علمی، برای بازدید به این باغ مفرح میان و انواع بازی-شادیهای مختلف در کنار حس قشنگ «یادگیری» رو تجربه میکنند. [7]
شهری بدون فرّاش
تمیزی شهر صورتی، در عین ِ نبود ِ حتی یک رفتگر در شهر جالب توجهه. این شهر فراش نداره. فقط یک نوع ماشین هست که زبالهها رو از سطلهای زباله سطح شهر جمعآوری و به مرکز بازیافت و تولید انرژی از طریق زباله منتقل میکنه. دو یا سه بار در سال هم نظافت عمومی سطح شهر رو دارند که توسط شهرداری و با مشارکت مردم انجام میشه. دقیقا نمیدونم چهطور این فرهنگ رو ایجاد کردند ولی شاید یکی از ریشههاش این هست که درمدارس این شهر هم فراش وجود نداره و یکی از وظایف دانشآموزان در پایان هر روز ، نظافت کلاس درسشون هست. [8]
سرو غذای نامرئی در رستورانها !
یکی از شعارهایی که در بنرهای تبلیغی این شهر میبینید، این هست که «هیچ انسانی در این شهر، گرسنه نمیخوابد». اما چهطوری؟ درسته با وجود فرصت شغلیهای زیادی که در این شهر وجود داره، احتمال اینکه کسی فقیر باشه خیلی پائینه. اما به هر حال گاهی در اثر چیزهایی مثل بیماری، ورشکستی، یا سانحه ناگوار، برای بعضیها دوران سختی فرا میرسه. آیا در چنین شرایطی هم ممکن نیست کسی توی این شهر حتی غذایی برای خوردن پیدا نکنه؟ نه! یکی از این تمهیداتی که برای این مسئله اندیشیدند، امکانی هست که در رستورانهای شهر تعبیه شده: «غذای نامرئی». برای مثال شما هر بار که با خانواده به رستورانی در این شهر تشریف میبرید (رستورانی که تونسته نشان اعتماد کسب کنه)، میتونید علاوه بر سفارش غذای خودتون، یک پرس غذای نامرئی سفارش بدید. غذای نامرئی چیه؟ برای شما، فقط یک برگهی دارای برچسب هست. اون برگه رو به یک تابلو کنار پیشخوان میچسبونید. این برچسب، برای کسی که غذایی برای خوردن نداره، یک پرس غذاست. چیز عجیب غریبی نیست. همه بر این باورند که شرایط سخت ممکنه برای هر کسی پیش بیاد. [9]
جالبه که مردم خودشون این امکان رو در سایر فروشگاه ها و مغازه های محلی به صورت خودجوش تعمیم دادند. مثلا مردم در یک محله از نانوایی ها و قصابی هایی که معتمدشون هستند، نون نامرئی و گوشت نامرئی تهیه میکنند! یا در هتل ها و مهمانسراها یک آشپزخونه دارای یک یخچال عمومی وجود داره که هر کسی میتونه وقتی در مدت اقامتش غذا و تنقلات و میوه ااضافی داشت در این یخچال قرار بده یا اگر چیزی لازم داشت از داخل این یخچال برداره. [10]
بسترهایی برای ذخیره آب باران
یکی دیگر از کارهای خلاقانه این شهر، جمعآوری و استفاده از آب باران هست. در کنار جاده ها و اتوبانهای بزرگ شهر، مسیرهای جریان آب برای هدایت آب باران به سمت بسترهایی مصنوعی تعبیه شده و وقتی در این شهر بارون می باره، آبها درون این بستر جمع آوری میشن. از این آب برای پرورش ماهی و انواع مصارف دامی استفاده میشه. آب ِ غنی شده به واسطه پرورش ماهی، دوباره برای مصارف آبیاری و کشاورزی استفاده میشه. [11]
… شاید ادامه داشته باشد…
پرسش
می خواستم بدونم که از توصیفاتی که خوندین به نظرتون چنین شهری واقعی میاد یا غیر واقعی و تخیلی و دور از ذهن؟
-
این اسم مربوط به رویایی هست که حدود 8 سال پیش برای خودم ساخته بودم. بعدا متوجه شدم شهری به نام Jaipur در هند وجود داره که واقعا به شهر صورتی معروف است! ↩︎
-
در شهر ونیز یک چنین تور پیاده روی رایگانی وجود داره که در انتهای سفر هر کسی دوست داشته باشه میتونه مبلغی رو به عنوان کمک به راهنما که اغلب شغل های نیمه وقت دارند بده. اما ورای این، سود اقتصادی بیشتری برای شرکتی که این تور ها راه اندازی می کنه با جذب مشتری و معرفی اماکن مهم و … به وجود میاد. ↩︎
-
احتمالا بدونید که در شهر ماسوله در استان گیلان، اغلب خانهها نمایی به همین شکل دارند و تصویر زیر هم تصویری از یک خانه روستایی در ماسوله است. چیزی که برای من خیلی جالب بود این بود که یک بار وقتی در تهران از سمت پژوهشگاه رویان به سمت سر خیابان بنی هاشم قدم می زدم، خانهای به این شکل دیدم! بعدا این مشاهده در چند خونه ی مسکونی دیگه تکرار شد و به نظرم نشان از ذوق و هنر و احترام صاحب اون خونه ها می داد. ↩︎
-
این توصیف و تصویر زیر اون، مربوط به شهر کپنهاگ در کشور دانمارک هست. اونجا واقعا اینطوریه. خونه ها رنگی رنگی هستند و تا حد امکان به جای تخریب، نوسازی (renovation) میشن. ↩︎
-
در یکی از قسمت های برنامه تلویزیونی پایش که به موضوع دستفروشی اختصاص داشت، متوجه شدم که این کار در کشورهای زیادی انجام میشه و جالبه که طبق قانون رسمی کشور ما، ایجاد فضای اختصاصی برای دستفروش ها جزو وظایف شهرداری هست! عدم اجرای این قانون توسط شهرداری باعث شده که دستفروشها در فضاهایی نامنسجم کار کنند و همیشه به عنوان سد معبر شناخته بشن. ↩︎
-
در یک مستند دیدم که روزی در انگلیس وجود داره که به خاطر اجازه بچه ها برای بازی های خیابانی، عبور وسایل نقلیه ممنوع هست. ↩︎
-
این ایده ذهنی خواهرم هست که دوست دارن یک روزی اجراش کنند. ↩︎
-
در یک مستند دیدم که در مدارس ژاپن فراش وجود نداره و دانشآموزان خودشون کلاسشون رو در پایان روز تمیز می کنند. ↩︎
-
این ایده از یک پست تلگرامی گرفته شده. ↩︎
-
در یک هاستل در شهر هایدلبرگ آلمان، دقیقا یک آشپزخونه و یخچال عمومی به همین شکل وجود داشت. ↩︎
-
این اتفاق در چند نقطه ی ایران در حال انجامه و اطلاعات بیشتر رو می تونید در این پست بخونید. ↩︎