با توجه به “سر تصویر” این موضوع، همینطور طبقه بندی سازمان ها در این پست، سوالاتی برام پیش اومده: یه سازمان می تونه به عنوان یه تیم کار کنه؟ یا سازمان تشکیل شده از چندین تیم؟
اصلا از کجا “رهبر” و “رییس” از هم تفکیک شد؟ کدوم مدل سازمان ها با مدل “رییس” مداری بهتر کار می کنن و کدوم ها با مدل “رهبر”؟ یا درستش این هست که “رییس” به سمت “رهبر” پیش بره؟
در گذشته تصور می شد کسی بهتر رهبری می کنه که برنامه ریز و آینده نگر باشه و بتونه منبع مالی رو تقسیم بندی و مدیریت کنه و یا از عهده کنترل مجموعه زیر دستانش بر بیاد. روشن هست که برای هر کدوم از این وجوه میشه افرادی رو استخدام کرد که این وظایف رو انجام بدن. اما چیزی که یه “رهبر” رو از یه “رییس” متمایز می کنه به نظرم اینا هست:
اینکه کسی تجربه رهبری داشته باشه خیلی مهم تر هست از عناوینی که تو یه سازمان به اشخاص میدن.
یه رهبر باید بتونه:
- چشم اندازی از آینده و هدف اون مجموعه ترسیم کنه.
- به صورت ذهنی و وجدانی افراد رو با این چشم انداز درگیر کنه
- بتونه اهداف افراد رو در راستای اهداف مجموعه به هم نزدیک کنه.
- ایجاد اعتماد دو سویه بین رهبر و افراد.
راه حلی که به ذهنم میرسه برای نکته سوم: جلسات و هم صحبتی با افراد هست، تا به سوالاتی مثل: چه چیزی براشون مهمه؟ یا اینکه چه طرح و نکته ای برای بهبود وضعیت دارن؟ پاسخ بدن.
به نظرم سازمان هایی که دائما در حال تحول هستن و باید دائما راهکارهاشون رو تغییر بدن و در رقابت با سایر سازمان و شرکت ها هستن اینا دسته هایی هستن که چون بیشتر باید کارکنانشون از خودشون خلاقیت به خرج بدن اینها بیشتر به مدل رهبری نیاز دارن.
اما سازمان هایی که عملکردشون تثبیت شده هست و هدف نهاییشون مشخصه با مدل ریاستی می تونن کار کنن. مثلا یه بیمارستان به نظرم رئیس به دردش می خوره اما یه شرکت خدماتی یه رهبر.
قسمتی از کتاب “پنجمین فرمان” نوشته پیتر سنگه:
"اکثریت رهبران برجسته ای که من با ایشان کار کرده ام نه افراد بلند قامتی بوده اند و نه از جذابیت خاصی برخوردار بوده اند. ایشان معمولا سخنرانان متوسطی هستند و در میان یک گروه، شاخص و برجسته نیستند و مستمعین را با فصاحت و درایت خود مسحور نمی کنند.
آنچه ایشان را شاخص و متمایز می سازد، روشنی و وضوح افکار و عقایدشان و قدرت ایشان در متقاعد ساختن دیگران نسبت به این ایده هاست.
عمق تعهد و پایبندی ایشان نسبت به اهدافشان و روحیه طلبگی شان، به جهت یادگیری بیشتر و بیشتر است.
آنها هیچ گاه جواب مسئله را از قبل در آستین خود ندارند. اما چنان اعتقادی به خود و اطرافیان خود دارند که معتقدند به کمک یکدیگر می توانند هر آنچه که برای رسیدن به اهداف مورد نظر لازم است فراگیرند.
یادگیری اینکه چگونه گوش بدهند و به دیگران و آرا ایشان احترام بگذارند."
سلام.
رهبر یه هدایتگره اما رییس یک مدیر.
یک رییس خوب بهتر میتونه رهبر خوبی باشه اما یه رهبر خوب الزاما رییس خوبی نیست