امروزه خیلی از ما در بحثهای زیادی شرکت میکنیم و خواه ناخواه هم خودمون مسائلی رو مطرح میکنیم و هم با استدلالهایی از طرف مقابل روبرو میشیم. چقدر مهمه که استدلالهای طرف مقابلتون دارای مرجع معتبر باشه؟
چقدر خودتون به دنبال مرجع برای ذهنیات و استدلالهای خودتون میگردین؟ در چه تیپ بحثهایی نیاز به مرجع برای حرفها وجود داره و در چه تیپ بحثهایی ضرورتی نداره؟ عموما مراجع خودتون رو از کجا تامین میکنین؟
به نظرم هر موقع نظر شخصی بود نیازی به مرجع نیست . در بحث های علمی و مذهبی و تاریخی و سیاسی و هر بحث دیگه ای که قول های متفاوت و مراجع معتبر و نامعتبر داشته باشه در اونجا میشه به اسناد و مراجع معتبر ارجاع داد
امیدوارم دوباره به من نگید منبع بیار
تفاوت انسان با حیوان در داشتن و نداشتن عقل هست ، خیلی از ماها از عقلمون استفاده نمیکنیم !
برای استفاده از عقل چیزی داریم به اسم منطق ، یک ابزار برای استفاده از عقل.
کار با این ابزار هم ساده است ، فقط کافیه از یک موضوع درست مثلا نیروی جاذبه به یک نتیجه درست رسید به طور مثال همه قبول داریم نیروی جاذبه هست پس نتیجه میگیریم اگر سیبی و بندازیم هوا میاد پایین.
این میشه منطق
یا مثال دیگه ، جذب یک اقا به یک خانوم تا حدود زیادی بستگی به جذابیت این خانوم داره پس میشه نتیجه گرفت خانوم هایی که جذابیت کمتری دارن سختر می تونند یک آقا و به خودشون جذب کنند.
دقت کنید خیلی ساده است استفاده از عقل و منطق داشتن. شاید تو زندگی شرایطی پیش بیاد که منبع ای وجود نداشت ، اونجا که نباید درجا بزنیم.
در بحثهای علوم تجربی و مادی وجود مرجع میتونه به استحکام کلام کمک کنه. خاصیت این علوم اینکه میشه در قالب یک فرمول قرار بگیره و این فرمول یه جواب به ما میده. هر دادهای بهش بدیم بازم یه جواب میده.
اما در بیشتر مباحث علوم انسانی ، بود و نبود مرجع خیلی مهم نیست. دلیلش اینکه این علوم نه فرمول دارن و نه یه جواب. برای یه سوال میتونه دهها جواب باشه و همگی قابل پذیرش توسط عقل و منطق. البته اگه بخواهیم یه حرف جدید بزنیم باید دلایلی هم بیان کنیم که چرا چنین حرفی میزنیم و این دلایل باید منطقی و قابل قبول باشند. (دیگه حرف نباید خیلی روی هوا باشه!!)
مثلا بحث دو اقتصاددان رو تصور بکنیم. یکی طرفدار مارکس (کتاب سرمایه روی میز) ، اون یکی طرفدار ادام اسمیت (کتاب ثروت ملل روی میز) ؛ حال این دو میتوانند ساعتها بحث کنند و با کمک کتابهایی که دارند استدلال خودشون رو توجیه کنند. حالا کی توی بحث موفق میشه؟! به عبارتی برای سوال بهترین اقتصاد ، یک مرجع وجود نداره. دهها مرجع میشه ارائه کرد که شاید جوابها کاملا متناقض هم باشه.
خب فکر میکنم نگاه شما به منبع کمی سختگیرانه است. به نظرم چند نوع منبع داریم:
منابع قاطعانه علمی: وقتی میگوییم سرعت نور فلان مقدار است، قاطعانه میتوانیم به گروه یا گروههایی که سرعت نور را اندازهگیری کردهاند، بدون هیچ شکی ارجاع دهیم.
منابع آماری: این منابع دقیق نیستند و فقط اطلاعات آماری به ما میدهند. مثلا شخصی ادعا میکند که نابرابری اقتصادی در آمریکا رو به افزایش است و با ارایه آمار این موضوع را نشان میدهد.
درست است که همیشه در همه بحثها به منبع دسترسی نداریم اما فکر میکنم باید تلاشمان را بکنیم که بحثهایمان همیشه بر اساس یک منبع باشد. در غیر این صورت شاهد بحثهای سلیقهای، نادقیق و پراکنده خواهیم بود. امروزه مقالههای علمی و حتی ویکیپدیا تا حد زیادی به منابع وابسته هستند. به نظرم این موضوع دلایل روشنی دارد:
در نبود منبع، هر کسی میتواند هر ادعایی بکند.
وقتی از منبع استفاده نمیکنیم، مانند این است که تمام تجربیات ثبت شده گذشته را نادیده میگیریم.
در صورت ارجاع درست به منابع، دیگر بحث به موضوعات پایهای و بدیهی محدود نمیشود و میتوان از یک گفتگوی سطحی فراتر رفت.
ثبت تجربهها در صورتی با ارزش است که ارتباطی با موضوعات و بحثهای پیشین داشته باشد. من همیشه سعی کردهام در پادپرس به موضوعات مرتبط گذشته ارجاع دهم که البته چندان موفق نبودهام.
منبع با تحلیل تفاوت عمیقی داره. دادهها وقتی درست و به جا استفاده نشن، ممکنه قدرت مخوفی در گمراه کردن ذهن انسان داشته باشن. به همین خاطر روی منبع موثق و تحلیل درست تاکید میشه. میخوام یک داستان صوری تعریف کنم، فرضم اینه که همه تا حدی فیزیک نیوتنی بلدن.
من یه روز توی خیابون داشتم برای یکی توضیح میدادم که قانون اول نیوتن درسته: هر جسمی که در حال حرکت باشه، اگر تحت اثر نیروی خارجی قرار نگیره، برای همیشه به حرکت خودش با همون سرعت ادامه میده!
بعد یه نفر شروع کرد به خندیدن که این خیلی مسخرهست: استدلالش هم این بود که به دنیای اطراف خودت نگاه کن، اگر این درست بود که آدمها این همه زور نمیزدن که سرعتشون رو حفظ کنن! تقریبا هر چیزی که در دنیای اطرافمون میبینیم، اگر به حال خودش رها بشه، به تدریج به حال سکون در میاد!
به نظرتون کدوم یکی از ما درست میگفت؟ کدوم یکی از مغزش استفاده میکرد؟
به نظر من هر دو درست می گفتید ، شما گفتید اگر نیروی وارد نشه به حرکت خودش ادامه میده اون شخص هم گفت انسان ها روانشون مثل ترمز عمل میکنه و همون نقش نیروی بازدارنده و بازی میکنه که باعث میشه جسم بیاسته
با شما موافقم که کلام برای مقبول واقع شدن نیازمند مرجع و منبع است. حال یا این مرجع از قبل وجود داره یا فرد برای اولین برا استدلالهای خود را ارائه میدهد.
در علوم انسانی هم از روشهای مختلف که شما هم گفتید برای استدلال دیدگاه جدید استفاده میشه (وبرخی علوم مثل اقتصاد و مدیریت گاها از ابزار ریاضیات استفاده میکنند و دیدگاه دقیق و صریح رو مطرح میکنند). اما با این حال پراکندگی منابع همیشه وجود داشته و به همین دلیل پیرامون یک مسئله اجتماعی دو فرد میتوانند دو دیدگاه متضاد با منابع متعدد ارائه بدهند. اما با این حال همین مطالب حاوی استدلال و دلایل عقلی هستند به همین دلیل علوم انسانی نمیتواند یک جواب ارائه بده و این جواب یک مرجع عام و کلی قرار بگیره.
نظر من بیشتر روی همین مسئله بود به همین دلیل در علوم انسانی پارهای از مسائلی که مطرح میشه عموما متکی به نگرش و جهانبینی شخص مطرح کننده است تا اتکا به یک مرجع دقیق و چون چنین قدرتی برای ایجاد منبع دقیق وجود نداره همین فرد ممکنه چندی بعد دیدگاه خودش رو جرح و تعدیل کنه. (مثلا نمونه اخیر فوکویاما است که اخیرا دیدگاه پایان دنیای لیبرال دموکراسی خودش که در دهه 90 مطرح کرده رو با کتاب جدیدش تعدیل کرده)
داده زبان یک نفر دیگه نیست. به این معنی که مرجع علمی برای دادهها در واقع آزمونی هست برای عقل و منطق. عقل ومنطق دارای پیشفرضهایی هست که وقتی صحت و درستی اونها تایید میشن که با واقعیت بیرونی منطبق باشن.
اگر که نتیجه پیشفرضهای فرد با دادههای بیرونی نخونه، به نظرتون چه چیزی در این وسط مشکل داره؟ واقعیت بیرونی یا پیشفرضها؟
علاوه بر دسته بندی موضوع و نوع منابع در دسترس که اشاره شد، به هدف بحث و گفتگو هم بستگی داره.
مثلا در بحثهایی که با هدف یادگیری و یاددهی انجام میشه، منبع حتما نیازه. چون علاوه بر اینکه باعث قدرت کلام یاددهنده میشه، فرصتهای تازهای در دسترس یادگیرنده قرار میده که ممکنه تو خود بحث نگنجه.
ولی در بحث هایی که به قصد تخلیه، همدلی، گذروندن وقت، و … انجام میشه؛ خب نیازی به منبع نمیبینم.
متوجه نشدم!! خود سند ها هم با عقل و منطق هر فردی مورد قضاوت قرار میگیره
و به نظرم جدا از مرجع داشتن یا نداشتن؛ اعتبار افراد مهم ترین گزینه برای صحت سنجی کارها و حراف هاشون هست
سند خواستن یعنی من حاصل تجربیات و تفکرات یکسری آدم ها رو قبول دارم و یک سری دیگر رو قبول ندارم (در اینجا فرض میگیریم که هر دو نوع سند علمی و تجربی انجام شده) دیگه اینجا سلیقه و عقیده ما میاد وسط . مثلا میگیم از تحقیقات فلان دانشمند یکی میگه نه من اون رو قبول ندارم . به نظرم به جای سند خواستن خیلی از اوقات میشه با تعقل و سنجیدن موضوع و یا موضوعات به اصل قضیه پی برد
همین تعقل که میفرمایید باز هم با زمینه اطلاعاتی هر فردی متفاوت و صددرصد عقیده ها و اعتقادات در تصمیم گیری میزان ها موثر هست
اعتبار به مجموعه ای از تاییدیه هایی از افراد با سابقه مورد تایید (یعنی معروف اند که معروف اند)
الان به نظرم به برند شخصی برمیگردیم
مرجع داشتن اینقدر مهم هست که ویکی پدیا برای علوم و سایت اینماد برای امنیت
اعتباری و … به وجود اومد.
البته این مسئله مهم تر هست که مرجع ها باید جانب حق (ریشه شناسی کلمه حق ) باشند.
پس سیستم قضاوتی شفاف باید با در نظر گرفتن تمام وجوه علوم و فرا علوم رای به حق بودن چیزی بدن که در کل با ندونستن نیت انسان ها نمیشه همچین سیستمی برپا کرد … البته اگر تاریخچه افراد تو سیستمی ثبت بشه (مثل شبکه های اجتماعی ) میشه از طرز تفکر و نیت آدم ها تا حدودی برای قضاوت استفاده کرد.