وقتی میخواهید رفتار فردی رو که به هیچ وجه درک نمیکنید، بفهمید، چه میکنید؟
به عنوان مثال یک فیلمساز میتونه ادعا کنه “برای درک خشونت یک پدر، فیلمی میسازم و در جریان این فیلم سعی در کشف و درک رفتار این پدر میکنم، و این برایم هیجان انگیزترینه.”
ولی همهی ما که توانایی ساخت فیلم رو نداریم. شاید تجربه مشاهده فیلم، خودش به ما در این موضوع کمک کنه. ولی باز هم برای درک این رفتار از چشمان کارگردان استفاده کردیم که تجربه ی بکری نیست.
برای فهم رفتار غیر قابل درک چه کاری میتوانیم بکنیم؟
من تلاش کردم با خوندن کتاب تست mbti بفهمم و آنالیز کنم طرف مقابلم چه نوع شخصیتی داره و بتونم بفهمم به چه منظور این کار رو میکنه.
مثلاً توی این کتاب نوشتهبود، ادراکیها به قدم زدن علاقهمندن. احتمال میدم چون دوست دارن در خیالات خودشون مسأله رو حلاجی کنن.
یا مثلاً درونگراها ممکنه دوست داشتهباشن به انزوا برن تا به قول این کتاب انرژی خودشون رو بازیابی کنن.
ولی واقعاً جواب کاملی برای شناخت آدمها نبود. جدا از اینکه تست mbti جوابهاش بیشتر در تئوری و با یک تردستی جواب میده، ولی خوب یه دید کلی به آدم میده که یه سری رفتارهای اساسی احتمالاً ریشه در چه فاکتوری میتونه داشتهباشه.
هرچند حس میکنم با اینکه میشه با چنین روشهایی انسانها رو مدل کرد. همون طوری که بازیها یا شبیهسازهایی چون سیمس این کار رو کردن. اما انسانهای بسیاری رو دیدم، که با اینکه هیچی از MBTI نمیدونستن، فکر میکنم درکشون از انسانهای اطرافشون خیلی بهتر بود. البته من تلاش کردم خودم رو قاطی بچههای علوم انسانی کنم چون حس میکنم توی روابط خیلی قویتر و پیچیدهتر رفتار میکنند که برام قشنگ بود.
من شخصا از مکانیسم محیط یابی و وضعیت سنجی استفاده میکنم.یعنی سعی می کنم خودم رو در جایگاه فرد قرار بدم.اما بنظرم نهایتا رفتار شخص رو با معیار های خودم یا معیارهایی که مبتنی بر منطق قلمداد می کنم می سنجم.(لفظ منطق در اینجا تا حدودی منطبق بر خرد جمعی میشه)البته شاید این روش،پیش فرض جبریت محیط رو تقویت کنه تا حدی ولی بنظرم روشی ساده،معقول و متعارف برای درک کنش دیگرانه.
شناخت تیپ شخصیتی و تطبیق رفتار با قالبها،نیازمند زمان،اطلاعات قبلی یا مواجهات پی در پیه.برای همین شاید در موارد محدود رویارویی مساعد نباشه.
اخیرا فایل صوتی تدریسی از کلاس دکتر صفایی پور گوش می دادم، برای اخلاقی تر شدن و توانمندی در درک بهتر دیگران دو راهکار پیشنهاد دادند:
رمان خواندن
پرورش قوهی تخیل
ایشون توضیح دادند که کسی که قدرت تخیل بالاتری داره، اخلاقیتر عمل میکنه. چون می تونه خودش را جای فرد بزاره و از نگاه اون دنیا رو ببینه.
من این توصیه ها رو مفید دیدم