ویروس کرونا به مرحله جدی از همهگیری جهانی رسیده و گویا این ویروس نه در میانه ماجرا ، بلکه در آغاز ماجراجویی جهانی خویش قرار گرفته و تا مدتی همچنان جهان را درگیر خود خواهد کرد. روزهایی رو سپری میکنیم که تقریبا جهان به مرز تعطیلی کشیده شده و مشکلات اقتصادی و درمانی به وجود آورده.
این روزها از صدمات و خساراتی که این ویروس به انسان زده زیاد شنیدیم اما میتونه قابل تامل و تفکر باشه که ببینیم این ویروس چه درسهایی برای بشر داشته! چه نکاتی رو به انسان آموخته یا به آن یادآوری کرده.
به نظر شما ویروس کرونا (از سطح فردی تا جهانی) چه درسهایی به ما آموخت؟
این ویروس چه چیزهایی به ما نشان داده که نمیدیدیم؟
چه ضعفهایی را به ما یادآوری کرده؟
این ویروس در خصوص ما ، جهان ما ، جامعه ما و روابط اجتماعی ما انسانها چهچیزی را نشان داده است؟
من چیزی که خیلی نظرم رو جلب کرد این بود که همه چیز در یک چشم به هم زدن می تونه تغییر کنه. میشه چمدونی که برای سفر بسته بودی باز کنی و بلیطی یک ماه پیش گرفته بودی و از رفتنت مطمئن بودی رو کنسل کنی!
و این که زندگی خیلی کوتاه تر و غیر قابل پیش بینی تر از چیزیه که فکر می کنیم. قدرشو بدونیم.
و در آخر این که چقدر میشه دلتنگ همه کس و همه چیز شد. حتی در و دیوار خونه ی مادربزرگ
به نظرم بیشتر از همه اینو به ما یادآوری کرد که چقدر ما آدمها میتونیم روی همدیگه اثرگذار باشیم و اینکه چقدر خوشی ها و ناخوشی هامون میتونه به هم وابسته باشه.
و اینکه هر لحظه ممکنه در کسری از ثانیه زندگیمون زیر و رو بشه
نکاتی بسیار زیاد داره. سعی میکنم اونهایی که به درد این روزهای ما میخوره رو کمی باز کنم و البته به تدریج تکمیل کنم:
ضعف علم پزشکی
علم پزشکی خدمات بسیاری به بشر انجام داده ولی عملا در حد توصیه، مُسکن و درمانهای سطحی باقی مونده. موفقیت ظاهری وقتی همراه با نوعی توصیه اخلاقی باشه، باعث میشه که علم از زیر بار تغییرات بنیادی شانه خالی کنه و به اون چیزی که هست بسنده کنه. در حد زیادی بیولوژی و بقیه علوم تلاش کردن به این حوزه وارد بشن ولی به دلیل قدرت نگرش سنتی، تلاشها ناکام مونده (در بسیاری از شاخههای دیگه هم همین اتفاق افتاده، از جمله روانشناسی، زمینشناسی و … . قدرت سُنت و درگیری برای کنترل منابع مالی، باعث شده که ضعفها در مواقع بحران خودشون رو نشون بدن، مثال دیگه رو میشه زلزله و تغییرات اقلیمی گفت). این بحران زمان خوبی برای توجه به این ضعفها و بازنگری وسیع در این حوزهست.
فردیت بیش از حد: رقابت در شرق، آزادی فردی لجام گسیخته در غرب
اجتماع، حرکتهای اجتماعی و اهمیت وجود ساختارهای بنیادین ارتباط و اقناع عمومی، از مولفههای ماندگاری و رشد تمدن به این حد بوده. ولی در دهههای اخیر، عامهگرایی سیاسی به آزادی فردی به دو شکل دامن زده: رقابت ویرانگر در جوامع شرقی مانند ایران و آزادی بیش از حد در جوامع غربی مثل اروپا. هر دوی این نکات برای ما دلپذیر هستن . فکر میکنیم باید در حد اعلا از اونها برخوردار باشیم ولی واقعیت اینه که این اتفاقها پایههای مسئولیتپذیری اجتماعی رو سست میکنه. دقیقا مثل اتفاقی که برای یک خونه در زلزله میوفته، این سست شدن به چشم ما نمیاد تا زمانیکه بحران شدیدی سر برسه و همه چیز رو در معرض فروپاشی قرار بده.
دنیای مدرن، نیاز به ساختار مدرن داره
دنیای ما تغییراتی بسیار وسیع رو در میزان ارتباطات، ابزار و سبک زندگی به خودش دیده، ولی ساختارها کهنه و فرسوده هستن. دنیای مدرن ساختارهایی متناسب نیاز داره چرا؟ چون فرصتها و خطرات دنیای مدرن بسیار متفاوت از گذشتهست و ساختارهای کند و پر از ابهام گذشته، نمیتونن به سرعت به خطرات سریع و پیچیده امروز جواب بدن. به نظرم زمان تغییرات عظیم در ساختارهای سیاسی و اقتصادی فرارسیده!
درسی برای ما: ما و جامعه ما به اون اندازه که فکر میکنیم بد نیستیم
واکنشهای مشابه مثل هراس عمومی، غارت مغازهها، نظرات سیاستمداران غرب و … یک درس بزرگ برای ما در ایران داره. از القا بد بودن و دست کشیدن از تلاش برای بهبود، تعامل اجتماعی و … دست برداریم. ما به اون اندازه که فکر میکنیم، بد نیستیم، بقیه هم عمیقا با مشکلاتی بنیادی دست و پنجه نرم میکنن. ولی تفکر بد بودن ما و خوب بودن بقیه که خودش رو در واکنشهایی از قبیل: عدم تمایل به تعامل اجتماعی، شماتت مردم و دولت، فخرفروشی غلط (واکنش برعکس برای پر کردن خلا) و … باعث نتایج تلخی میشه. باید تا دیر نشده بفهمیم که میشه بهتر عمل کرد فقط عملگرا باشیم، حداقلی از مسئولیت رو بپذیریم و از تعامل اجتماعی نترسیم.
اینکه انسان هنوز خیلی کوچیکه وقتی نمیتونه یه ویروس رو کنار بزنه و یه واکسن تولید کنه.
اینکه ما تازه بعد از مدتی شلوغی تونستیم با هم یه ناهار و شام ساده بخوریم.
اینکه دنیا خیلی کوچیکه و در چشم بهم زدنی میتونه تغییر کنه.
البته من بعضی کارها رو به صورت جدی و حرفه ای دنبال کنم مثل داستان نویسی.
کرونا یک اصل مهم رو به ما یادآوری کرد. اینکه ما انسانها در قالب جامعه ، انسان هستیم. جامعه چیزی در درون و بیرون ماست. همه تحت تاثیر تحولات یک جامعه هستیم و کسی استثنا نیست. خارج از جامعه ما به مانند گونههای پراکنده حیوانات هستیم. کرونا باور اینکه من میتوانم جدا از جامعه خوشبخت و سلامت و غیره باشم رو از بین برد و یادآوری کرد که انسانی که بخشی از جامعه شده ، جدا از جامعه معنا ندارد در نتیجه همه چیز در گیر و دار کنشهای متقابل جمعی ماست. آنانی که رعایت نمیکنند ، سفر میروند و گمان میکنند این مشکل اجتماع است نه ما ، جواب سنگینی از کرونا خواهند گرفت. کرونا فردگرایی افراطی رو تعدیل میکنه. ما رو به سمت تعادل میبره که لاجرم باید بپذیریم که بخشی از یک جامعه هستیم و امکان گسست و منفک شدن وجود ندارد.
واقعیتهایی که کرونا روشن کرد باعث میشه جهان قبل و بعد کرونا باهم متفاوت باشه. کرونا مانند اون بچهای بود که گفت پادشاه لخته .
مثلا کرونا نشون داد که همبستگیهای جهانی کشورها بلوفه. یک نمونهاش ماسک دزدی کشورهاست. کشورهایی که قبل کرونا دم از برادری میزدند. پس احتمالا اتحادیه اروپا متلاشی میشه و ملیگرایی دوباره احیا میشه.
یا در سطح خیلی جزئی کرونا به زوجهای بسیاری نشون داد که تاب و تحمل یکدیگر رو ندارند ! اگه عاشق هم بودند بدین علت بود که بخشی از روز همدیگر رو نمیدیدند ولی وقتی مجبور شدند روزها و شبها کنار هم باشند تازه متوجه شدند چقدر از هم دور هستند ! کرونا علاوه بر اتحادیه اروپا باعث فروپاشی خانوادههای بسیاری هم میشه.
یقینا جهان، در پساکرونا به شکل دیگری تبدیل خواهد شد. شاید هیچ کس در دورهای که تکنولوژی حرف اول و اخر را میزند، انتظار چنین وضعیتی را نداشت. مطلبی در شبکههای اجتماعی منتشر شده بود با این مضمون، که فکر میکردیم در 2020 با ماشینهای پرنده به صورت عمومی مواجه میشویم نه اینکه در 2020، یاد بگیریم چگونه دست و صورت خود را درست بشوریم.
با این حال ویروس کرونا یک تهدید چند جانبه ست. قطعا جهان پساکرونا، جهان دیگری خواهد بود. اما همیشه کسانی هستند که شعار تبدیل تهدید به فرصت را جامهی عمل پوشاندهاند. قطعا به قید حیات، شما کسبوکارهایی را در زمان پساکرونا خواهید دید که مانند بسیاری از ویروس کرونا منجر به شکست و تعطیلی آنها نشده است. در همین دوران به شکوفایی و رونق رسیدهاند.
آنچه باعث تداوم و شکوفایی کسب و کار شما میشود، تصمیمگیریها و تحلیلهای شما در زمان بحران و تهدید است. شما به عنوان مالک یا تصمیمگیرنده کسب و کار، یا قدرت تحلیل و تغییر استراتژی را دارید و یا ترجیح میدهید علاوه بر مهارت خود از نظر مشاوران نیز در این زمینه استفاده کنید.
در مقالهای که اخیرا توسط تیم تحریریه رتیبا منتشر شده است، 12 اقدام برای مدیران کسب و کار را برشمرده که باید در این دوران، این استراتژیها را برای بقا و ارتقای خود به کار بگیرند. شما پادپرسیهای عزیز را به خواندن این مقاله کوتاه با عنوان کرونا و اقدام 12 گانهی پیش روی مدیران شرکتها در مقابل آن دعوت میکنم.
که قدر داشتههای خود را بدانیم و انسانها بدون هم هیچ هستند و ما محتاج گرمی دستان عزیزان و لبخند یکدیگریم.
کرونا به ما یاد داد در زمینه تامین زیرساختها و امکانات بهداشتی کوتاهی شده است اما میشود با مشارکت بیشتر مردم و دلسوزیهای مسوولان برخی امور را مدیریت کرد.
و یادآوری کرد که قدر همدیگر را بدانیم و به جای غصه خوردن بر نداشتهها، داشتههای خود را مرور کرده و به همدلی و همزبانی بیشتر توجه کنیم.
درسش این بود که قدر سلامتی و تندرستی خود و دوستان را بیشتر بدانیم زیرا تندرستی بهترین نعمت است و بدون سلامتی اگر بیشترین ثروت را هم داشته باشیم زندگی لذت بخش نخواهد بود و ثروت در کنار سلامتی معنا میگیرد.سلامتی خودم، خانوادهام و تک تک افراد جامعه مهم است و به خطر میافتد.و قدرت خدا بالاترین قدرت است.ودر گرفتاریها باید بیشتر هوای همنوعان و دوستان خود را داشته باشیم زیرا سرنوشت همه ما به هم گره خورده است.
باید آمادگی برای مقابله با بحرانهای احتمالی را داشته باشیم تا در بحرانها جا نمانیم.
کرونا به خانوادهها یادآوری کرد که باید همیشه شاکر باشیم و از زیاده خواهی دوری کنیم.
اگرچه کرونا برای همه ما ترس و دلهره و ناامیدی به ارمغان آورد ولی آموخت که باید بیشتر حوصله کرد.این ویروس به ما آموخت افرادی در جامعه مدافع سلامت هستند اما در گیرودار مادیات آنها را فراموش کرده ایم و اکنون بیشتر به اهمیت وجودشان پی میبریم.
وآموخت که همدلی، همیاری و دوست داشتن یکدیگر بر مادیات اولویت دارد چرا که شاید فردا دیگر نباشیم و از مادیات خود نتوانیم استفاده کنیم.
و با همبستگی میتوان سلامتی و آسایش و رفاه را بین یکدیگر تقسیم کرد و همه اقشار جامعه، سالم و توانا میتوانند در کنار هم زندگی خود را از سر بگیرند.
والا من تو محله ای که خودم هستم توقف خاصی ندیدم، صرفا زباله هایی از جنس ماسک و دستکش و دستمال روی زمین بیشتر دیده میشد.
ویروس کرونا برای من درسهای فردی داشت و زیاد آموخته هاش به فاز جمعی وارد نشد:
فرصت خیلی خوبی بهم داد تا بیشتر به خودم نگاه کنم و بیشتر درباره خودم بفهمم. برای زمان کوتاهی، اوج درونگرایی خودم رو دیدم و یادم اومد تنهایی چقدر برام آرامش بخشه.
تازه معنای حرف پدرم رو که میگفت بورس ایران هیچ ربطی به اقتصاد نداره، رو لمس کردم.
ساختار هدفگذاری هام خیلی بهبود پیدا کرد و نرخ تیک زدن اهدافم رو حداقل ۲-۳ برابر کردم.
این حرفتو قبول دارم… ولی مثلا من که توی یه شهر کوچیک زندگی میکنم مردم کمتر میرن طبیعت… هر سال بهار کل طبیعت با زباله ها به گند کشیده میشه ولی امسال نه… حتی فعالیت کارخونه ها هم در نظر بگیری خب به مراتب کمتر شده… به نظرم رست خوبی بود فقط مشکل اینه خیلی طولانی شده:woman_facepalming: