در این پرسش میخواهیم به تعریف مناسبی برای پاسخ خوب برسیم. دلیل این که از واژه ایدهآل پرهیز میکنیم، این است که رسیدن به پاسخ ایدهآل کاری است دشوار و حتی غیر ممکن. بنابراین سعی ما این است که به یک پاسخ خوب برسیم نه یک پاسخ ایدهآل.
فکر میکنم همگی بر سر این که یک پاسخ خوب باید حداقل این ویژگیها را داشته باشد، توافق داریم:
پاسخ خوب، روان و خوانا است و مشکلات نگارشی ندارد.
پاسخ خوب، تا حد زیادی مستقل از سلیقههای شخصی است.
پاسخ خوب سعی میکند به پرسش پاسخ دهد و از محدوده پرسش خارج نشود.
نقدی به موارد بالا دارید؟ آیا میتوانید موارد دیگری به تعریف پاسخ خوب، اضافه کنید؟
یک پاسخ خوب چه ویژگیهای دیگری باید داشته باشد؟
توضیح
این متن به صورت «ویکی» وجود دارد. میتوانید همین متن را تصحیح کنید و یا نظراتتان را در زیر این متن قرار دهید.
این درسته؟
«در بین گفت و گوها اولین پرسش که با طرح مسئله آغاز میشه، پرسش نامیده میشه و بقیه پاسخ ها، حتی اگر شامل پرسشی جهت روشن شدن موضوع یا اشاره به موارد مشابه یا کمک به بازتر دیدنِ مسئله، باشه، پاسخ حساب میشه»
اگر اینطور هست، چه ملاکی برای خوب بودن این نوع پاسخ هایی که به صورت پرسشی بیان میشن داریم؟ یا اینکه اصلا این موارد حذف میشن؟
نکته خوبی بود، بعضی ازین ریز یا زیر پرسشا، یا پاسخا فقط شامل سوالند، اما بعضیاشون اول یا آخر پاسخ هایی به پرسش اولیه میان. حالا یه ایده میتونه این باشه که زیر هر پرسش یا مسأله جدیدی که تازه تولید میشه یه بخش نقد همون مسأله وجود داشته باشه و پرسش های مربوط به مسأله هم درون قسمت جا بشه.
من دوباره پرسش و پاسخ های این موضوع رو مرور کردم و حس و تجربه خودم رو در مورد این موضوع می گم.
در پرسش کتابخونی، سئوال های جدیدی به ذهنم می رسید و کمی جواب دادن بهش رو پیچیده می کرد. مثلا اینکه، با شروع کتابخونی، چه چیزی رو با بیشترین اولویت نیاز داریم که یاد بگیریم، یا از کتاب بگیریم و بخوریم؟ پاسخ خودم اینه: من در تاریخ و جغرافیا و سیاست و … احساس ضعف زیادی می کنم، اما مهمترین نیازم در حال حاضر (اولویتم)، تاریخ است. پس، به نظر شما خوندن تاریخ رو از کجا باید (یا بهتره، یا به پیشنهاد شما) شروع کرد؟
اما این سئوال من، خودش در یک انشعاب جداگانه قرار می گیره که می تونه جداگانه تشکیل بشه. برای پاسخ به خود اصل سئوال، به نظرم مهمترین نکته همین جمله شماست: سعی کنیم مستقیم روی خود سئوال تمرکز کنیم و پاسخ بدیم. مثلا جواب کوتاه من به اصل سئوال، یکی از تجربیات خودم از کتابیه که شب و روز پنهانی و از ترس سرزنش خانواده (بخواب صبح باید بری مدرسه)، زیر پتو می خوندم، مهم نیست که موضوع کتاب در چه دسته بندی قرار می گیره. اما در سن ۱۵ سالگی(نمونه دیگه ای از انشعاب جداگانه).
نکته دیگه ای که به نظرم مهمه، اینه که اگر کتاب معرفی می کنیم، توصیف جامع و کوتاهی از اون کتاب بنا بر حس و تجربه خودمون، یا توصیف معتبری که شنیدیم، ارائه بدیم. بنابراین، دیگران می تونن با داشتن اطلاعات و نگرش وسیع تری، اون کتاب رو انتخاب کنند.
پاسخهایی که از تجربههای شخصی برگرفته شدن و تجربیات شخصی درشون توصیف میشن، پاسخهای خوبی هستن.
بروز چنین تجربیاتی خیلی ارزشمندن. ضمن اینکه اگه زمینهی تجربه (شرایطش و …) هم توصیف بشه و فقط نتیجه ی تجربه در پاسخ قرار نگیره، به نوعی داره به سوال اصلی پاسخ میده و انتخاب رو میذاره به عهده ی خواننده. برای خوانندهای که شرایطش با زمینه ی تجربه جور باشه، جواب برقراره و برای بقیه نه.