تا حالا شده براتون پیش بیاد بگین فلانی اوووه 5 یا 6 سال از من بزرگتره… سی سااااالشه هااا… بعد یهو ببینید خودتون هم سی سالو رد کردین …
یا باورتون نشه مامان یا بابا شدین! خیلی ها رو دیدیم می گن واااای یه سال گذشت من که هیچی نفهمیدم…
یعنی چون حواسمون نیست در یک خلسه پر شتاب داریم جلو میریم گذر عمرمون رو احساس نمی کنیم…همینه که سر سی سالگی فکر می کنیم بیست ساله ایم و یا گاهی افسرده و دپرس می شیم از اینکه چجوری گذشششت من که نفهمیدم!!
اگر گذر واقعیه عمرمون رو احساس کنیم یعنی لحظات شادی و غم رو حتی حس کنیم… تولدامون…روز عروسی … روز فارغ التحصیلی و …
رمز بالا رفتن سن با آرامش اینه تا جایی که می تونیم حسها و تجربه هامون رو با تمام وجود در آغوش بکشیم…یه جورایی کوله بارمون پر بشه از تجربه و جوونی کردن برای ادامه راه زندکی و پخته شدن …
یه جور نهضت چند ساله در دنیا راه افتاده به نام مایندفول mindful یا mindfulnessیا حضور در لحظه…
لحظات زندگی چه خوب چه بد باید حس بشن تا ارزش گذشتن داشته باشن…
مثلا: من الان در حال نوشتن یه تجربه با حال برای شما…پنجره اتاق باز نسیم خنک بعد از بارندگی… هر چند لحظه یه بار یه ماشین رد می شه صدای لاستیک روی زمین خیس سکوت شب می شکنه و می ره… ارامش و سکوت جاری شد دوباره…
این یه لحظه از زندگی بود حسش کردم چون بهش فکر کردم… نه شیرین بود نه تلخ… یه لحظه از زندگیم بود و به اندازه ی این لحظه دلم می یاد پیر بشم…چون دیدم که گذشت…
مفهوم مایندفول بودن خیلی گسترده تره…ولی همین قدر برای ما کفایت می کنه… در هر لحظه هر جایی که هستیم یه لحظه استاپ کنیم و خودمون و اطرافمون رو نگاه کنیم با هر حسی که داریم حتی حس فیزیکی…
مثلا :من یه مادرم… در حال اشپزی…لباسم نامربته… بچم مریض بود امروز خیلی گریه کرد حال خودمم خوب نیست دلم برای همسرم تنگ شده و مثلا دسته ی کفگیر سرده…
همین که یک مرتبه استاپ کنیم و یه نگاه به خودمون بندازیم چه خوب چه بد و بخصوص هر چی اطرافمون هست یه لمس فیزیکی کنیم…کمک می کنه ذهنه ما اون لحظه رو ثبت کنه…
به ما کمک می کنه گذر عمرمون رو حس کنیم فقط همون یه لحظه کافیه
شاید در طول روز یکبار یادمون بیوفته شایدم چند بار همینکه موظف کنیم خودمون رو به طور فیزیکی اون لحظه رو حس کنیم خیلی خیلی کمک می کنه
بیاین امسال مایندفول باشیم
وقتی مایندفول باشیم حرف دیگران کمتر در ما اثر می گذاره…چون حس خودمون رو بررسی کردیم و وقتی حاالمون خوبه حرف دیگران رو می ریزیم دور
وقتی مایندفول باشیم کمتر دیگران رو آزار می دیم چون حسش رو به دقت می بینیم و حرف نسنجیده نمی زنیم
وقتی مایندفول باشیم یاد می گیریم که کم کم احساسات خودمون رو تحلیل کنیم و واقعا بر اساس اونچه در دلمون می گذره زندگی کنیم مه اونچه ازمون انتظار دارن
وقتی مایندفول باشیم عمرمون الکی الکی و به سرعت برق و باد نمی گذره و برای زمانهای گذشته زندگیمون اسنادی داریم که به خودمون نشون بدیم.
چجوری مایندفول باشیم ؟
خودتون رو صدا کنید
به خودتون جواب بدین
با قدرت لامسه اون لحظه رو ثبت کنید
با قدرت ذهنیتون حس اون لحظه رو ثبت کنید.
از کجا شروع کنید:
از حرکات روتین روزانه شروع کنید مثل مسواک زدن… خودتون رو صدا کنین و جواب بدین
مسواکو نگاه کنین خمیر دندون رو بو کنین دسته ی مسواک رو حس کنید رشته های سره مسواک رو تو دهنتون حس کنید حس تمیزی بعدش رو به درنتون بکشین
در مرحله پیشرفته بستن یه دستبنده رنگی به دستتونه که یاداوری کنه شما مایندفول هستین و هر وقت دیدین با خودتون جلسه یک لحظه ای بزارین و خودتون رو صدا کنید و بعد جواب بدین و حس لامسه رو به کار بندازین و یا با ذهنتون حس درونیتون رو تحلیل و ثبت کنید
و این کار رو هر روز تکرار کنین
یادتون باشه جلسه ی مایندفول بودن رو خیلی خیلی کوتاه برگزار کنید ذهن ما حوصله ی لوس بازی نداره…
من دقیقا از وقتی وارد این بازی شدم حسها و لحظاااتم تغییر کردن…
امتحانش ضرر نداره.