ولی تعاریف خیلی شفاف و ملموسی نداره! ایا خاطرات جزئی از ذهن ناخودآگاه ما هستند؟ یا بهتر بپرسم چطور میشه اطلاعات مغز رو به خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم بندی کرد؟
سئوال جالبیه و پاسخ بهش کمی سخت. اگر بخوام یه دسته بندی کلی در مورد خود آگاه و ناخودآگاه با توجه به فهم خودم داشته باشم، خودآگاه رو میشه مثل رم کامپیوتر در نظر گرفت و ناخودآگاه مثل رام کامپیوتر می مونه. خودآگاه ما تشکیل شده از مجموعه تجربه های حسی که تو مغز ما با یه منطقی دسته بندی شده اند و ما بیشتر با این قسمت از مغز خودمون کار داریم. ناخودآگاه قسمت تاریک و ناشناخته ی مغز ما انسانهاست که فکر می کنم اطلاعات زیاد و حیاتی درونش وجود دارد، عملکرد این قسمت از مغز برای ادامه حیات (از نظر فیزیولوژی) اهمیت فراوانی داره. فکر می کنم کدهای عملکردی زیادی در این قسمت از مغز وجود دارد که می تونه در لحظات حیاتی و خاص اجرا شده و عملکردهای عجیبی رو برای انسان بهمراه داشته باشه. مصداق این گفته می تونه عملکرد های عجیبی باشه که انسانهای عادی در شرایط بحرانی از خودشون نشون میدن. یه برنامه ی مستندی دیدم که یه آتش نشان برای فرار از موج انفجار با سرعتی معادل یه یوز پلنگ شروع به دویدن کرده بود (فکر می کنم تو یوتیوب و آرشیو شبکه چهار بشه پیداش کرد).
بازهم با توجه به فهم خودم می تونم بگم که ناخودآگاه خیلی وسیع تر و عمیقتر از خودآگاه انسانها هست. برای دسترسی به این ناخودآگاه راهای زیادی وجود داره که یکی از این راهها خواب هست. در حالت خواب، خودآگاه مغز درحال دسته بندی اطلاعات ورودی در طول بیداری است و قسمت ناخودآگاه رهبری و کنترل لحظات خواب رو به دست میاره. در حالت بیداری هم میشه با خود هیپنوتیزم و … تا حدی به این قسمت دسترسی پیدا کرد.
ناخوداگاه یعنی منبع خاطرات گذشته ، چه اونایی که یادمون میاد چه اونایی که یادمون نمیاد.
اسمش روشه دیگه ناخوداگاه یعنی چیزی که خود ازش آگاهی نداره . مثل یک خاطره از یاد رفته