چرا باید کالای ایرانی بخریم؟ اگه تصمیم بگیریم بریم و مثلن آلمان زندگی کنیم، باید کالای آلمانی بخریم؟
(محصولات آرایشی ایرانی، معمولن بیشتر از محصولات خارجی با پوستم سازگاری داشتن.)
آیا میشه گفت تو مصادیق کوچیکتر، هرکسی باید کالاهای ساخت استان، شهرستان، شهر، روستا، یا محلهی خودش رو بخره؟ چه تفاوتیهایی بین اینها وجود داره؟ چه شباهتهایی هست؟
خرید کالای ایرانی چه شرایطی داره؟ آیا تو همهی محصولات باید اولویتمون با محصول ایرانی باشه؟ مثلن از خودکار گرفته تا خودرو؟ یا نه، باید شرایط کیفی خاصی رو دنبال کنیم؟ مثلن اگه بدونیم تولید اون خودکار ایرانی اگه به ظاهر 1000 تومن تموم شده ولی 2000 تومن آلودگی محیطزیستی به وجود آورده باز هم باید اون رو بخریم؟ اصلن چقدر از یک کالا ایران ساخته بشه تا بهش بگیم ایرانی؟ مونتاژ میتونه یک کالا رو ایرانی کنه؟
(چرخگوشتی که تجربه خوبی ازش نداشتیم و نظرمون رو به کل برند منفی کرد.)
همیشه به ما گفتن واردات بده و قاچاق از اون هم بدتره. واردات چه آسیبهایی میزنه؟ کالاهایی هستن که بهتر باشه به جای تولید داخلی، وارد بشن؟
و در آخر اینکه فرض کنیم تقاضا برای کالای ایرانی افزایش پیدا کرد، این مسئله از چه ابعادی رو زندگی ما اثر داره؟ روی اقتصاد چه تاثیری داره؟ روی فرهنگ چطور؟ و مسیر به وجود اومدن این اثرات چی هستن؟
جواب کوتاه این سوال میتونه رونق بخشیدن به کسب و کار تولیدکنندگان داخلی مون باشه. یه جور هوای هم وطنامونو داشتن.
بسته به اولویت های زندگیمون داره. ما مشتری هر محصولی باشیم به رشد تولیدکنندگان اون محصول کمک کردیم.
در محصولات با کیفیت تقریبا مشابه ترجیح من به خرید محصولات شهر یا استان خودم هست یه حسی شبیه طرفداری از تیم ورزشی شهرمونو دارم.
شرط های شخصی من برای خرید کالای ایرانی:
1- کیفیت قابل قبول (به غیر از محصولات بهداشتی و خوراکی که باید سطح کیفیتشون در حد عالی باشه)
2- خدمات و پشتیبانی بعداز فروش
3- روراستی و عدم تقلب
در خصوص کالاهای خاصی که می بایست وارد بشن نه تولید، افراد متخصص باید نظر بدن که هزینه تولید داخلی در مقایسه با واردات قابل توجیه باشه.
فقط میدونم که در کالاهای استراتژیک مثل گندم، آرد، شکر و … حتما باید تولید کننده باشیم.
من در مورد این موضوع به تاثیر روی محصولات فیک فکر میکردم. اگر تقاضا برای کالای ایرانی افزایش پیدا کنه احتمالا سفارشات به چینی ها در مورد حک کردن made in iran روی محصولاتشون بیشتر میشه.
فرض کنید که شما در همدان زندگی میکنید، شهری که هندوانههای خوبی دارد، کدام منطقیتر به نظر میرسد؟
هندوانهها را به خارج صادر کنید و هندوانههای خارجی مصرف کنید.
هندوانههای محل خودتان را مصرف کنید.
حتی اگر تمام استدلالهای شعاری را کنار بگذاریم، دومی به نظر منطقیتر است چرا که حداقل کمتر به محیط زیست آسیب میزند. درست است که تمام محصولات ایرانی با کیفیت نیستند. اما حتی در این شرایط، هنوز ویژگیهای مثبت زیادی وجود دارد که خرید کالای ایرانی را توجیهپذیر میکند. مثلا این که کالای ایرانی ارزانتر است. گاهی این ارزان بودن به قدری قابل توجه است که نمیتوان از آن چشم پوشید. برای نمونه میتوانید کفش ملی را با یک برند خارجی مقایسه کنید.
باید یک تفاوت بین محصولات ساده (دسته بیل، جارو دستی، اتو، پنکه و …) و محصولات پیچیده (ماشین ظرفشویی، ماکروویو، کولر گازی و …) قایل شد. فکر میکنم امروزه انقدر توانایی داریم که اتو یا پنکه تولید کنیم. شاید ماشین لباسشویی ایرانی صدای زیادی تولید کند اما این به معنی بی کیفیت بودن جنس ایرانی به طور کلی نیست.
تجربه
شاید دوستانی که در آلمان زندگی میکنند این حرف من را تایید کنند که موتور بعضی خودروهای آلمانی صدای تراکتور میدهد. این خودروها معمولا ارزانترین خودروهای بازار (با قیمت حدودا ۸۰۰۰ یورو) هستند که چند سال هم بیشتر کار نمیکنند. فکر میکنم یکی از مغالطههای رایج در ایران این است که پراید 4000 یورویی را با بیامو ۳۰۰۰۰ یورویی مقایسه میکنند. در حالی که در این رده قیمت میتوان گفت که پراید بی رقیب است. حداقل من خودروی دیگری با این قیمت ندیدم.
آیندهنگری
یک روزی میرسد که نفت تمام میشود. در آن روز ما ارز کافی برای واردات محصولات خارجی نخواهیم داشت. در آن شرایط چه میکنیم؟ آیا بهتر نیست امروز کالای ایرانی را تقویت کنیم تا در آینده به مشکل نخوریم؟
البته من از این برند پلوپز و چایساز گرفتم و خیلی راضی هستم. باید قبل از خرید هر محصولی نقدهایش را خواند. این که یک برند در یک محصول بد باشد به معنی بد بودن کل آن برند نیست.
در همدردی با سوال من میخوام برخی مشکلاتم رو در خرید کالای ایرانی بگم،
میخوام از تولید کننده ی داخل حمایت کنم؟ سوال مهمی که هست: کدوم تولید کننده؟ وقتی فضای تولید و کسب و کار آلوده است به رانت، یک شائبه ی پررنگ برای من اینه که کسب و کاری که در این کشور به قدرت رسیده احتمالا با حمایت یک سری وابسته به قدرت ها تونسته رشد کنه و حمایت از این نوع کسب و کار ها حمایت از رونق اقتصادی نیست. بلکه از بین بردن فضای رقابت و کسب و کار واقعیه. بنابراین من نیاز دارم به این دانش/احساس/اطمینان برسم که تولید کننده ی داخلی با زور چماق بازار رو قبضه نکرده بلکه پله پله با روی پای خودش ایستادن به رشد نسبی رسیده. اینجاست که من میتونم واژه ی “حمایت” از این نوع تولید داخلی رو به کار ببرم.
بدنامی کالای داخلی؛ واقعا عدم نظارت درست روی خیلی از محصولات باعث شده یک حالت نهادینه ی منفی نگری در مورد کالای داخلی و مثبت نگری در مورد کالای خارجی به وجود بیاد. از یک بطری آب معدنی بگیرید تا انواع خوراکی و دارو و… به خاطر تجربه های دوز و کلک دیدن فراوان اصلا نمی تونم به نوشته های روی اونها اعتماد کنم هر چند ممکنه خیلی از اونها در ادعاهاشون صادق باشن. در عوض این احساس رو در مورد یک خوراکی یا داروی مثلا آمریکایی ندارم چون مراحل تست و آزمون این محصولات رو معتبر می دونم.
قیمت بالا!، اتفاقا در موارد متعددی دیدم که قیمت کالای داخلی از کالای خارجی بیشتره و یه جور سواستفاده از فضای علاقه ی برخی افراد به خرید کالای داخلی شده. مثلا یه سری فروشگاه های لوازم تحریر یا کلا محصولات سنتی ایرانی که واقعا هزینه ی فروششون به نظر اصلا با هزینه تولید نمی خونه. در مورد بعضی محصولات هم به خاطر نداشتن زیرساخت درست هزینه تمام شده برای تولید کننده داخل بیشتره و برای خریدار گرون تر در میاد.
فعلا همین موارد خاطرم مونده و به نظرم این موارد نه فقط در ذهن خودم بلکه در ذهن خیلی از اطرافیانم هست و صرفا با تکیه به اصل قرار دادن حمایت از تولید داخلی نمیشه ذهن ها رو مجاب کرد…
چند تا مسئله ذهنم رو مشفول میکنه همیشه. مسائلی که توی نگاهم به جامعه هم این احساس بد رو میتونم ببینم:
کالای ایرانی در بعضی موارد شفاف هست مثلا محصولات کشاورزی، ولی در خیلی از موارد این جنس یا در داخل مونتاژ میشه یا به شکل بدی وارد و تحت نام ایران فروخته میشه.
توی خیلی از موارد، اعتماد به کالای ایرانی، نتیجه عجیبی داشته. به جای اینکه کالای خوب با اعتماد عمومی و قاعدتا بازار مناسب، سعی در بهبود کیفیتش داشته باشه، با افت کیفیت روبرو شده و در نهایت به کالائی بی کیفیت با قیمت گزاف تنزل پیدا کرده. من بنا بر این تجربه شخصی، هیچ وقت مسیر اعتماد اولیه را برای رشد کیفیت کالای ایرانی در پیش نمیگیرم.
نکته بعدی، توی فیلمهای دهه هفتاد میلادی نگاه میکنم، میبینم واقعا تفاوت فاحشی بین پیکان، بنز یا بی ام و نیست در اون موقع. بعد سی-چهل سال بعد، این حد از تفاوت نشون میده که مشکلی اساسی وجود داره که اتفاقا خرید چشمبسته تشدید کرده. تفاوتی که البته در گوشه گوشه صنعت خودش رو نشون میده. ساختار صنعت ایران زحمت تغییر به خودش نداده.
حسم همیشه از تولیدکننده ایرانی، اینه که با به هدر دادن منابع انسانی و زیستی در مملکت و تولید بی کیفیت دنبال سودجوئی در ایران و خرج کردن این سود در جای دیگهای هست. من به این اشخاص اعتماد کنم؟ این شخص باید بیشتر جوابگو باشه تا طلبکار، در خیلی از موارد کار داخلی هدر دادن منابع طبیعی هست و برای سلامت روح و روان مضر. مثال این تفاوت عجیب در قیاس کیفیت بهترین پارچه داخلی، با بدترین پارچه خارجی میشه دید.
به عنوان کسی که در دانشگاه کار کرده، میدونم که قسمت عظیمی از این درد، نه با خرید زورکی بلکه با تحقیق و توسعه علمیِ درست و حسابی قابل درمان هست. این رو هم میدونم که برخلاف تصور عموم، صنعت در این گسستگی بین تحقیق و کاربرد داخلی مقصر نیست.
ولی در نهایت، من از خودم و شما میپرسم: اگر ملیت رو بزاریم یه گوشه دنجی که باد نبردش، عدل و انصاف حکم نمیکنه که کار ارزشمند، لایق تحسینه، کار بافکر و تحقیق، لایق اعتماده، کار با قیمت منصفانه، لایق خریده؟
به نظرم مشکل تولید و کالای ایرانی بسیار روشنه. دلایل بارها و به روشنی گفته شده، منتها رفع اون نیاز به زحمت، صبر، قناعت تولیدکننده و پیشرفت گام به گام، حرکت متناسب صنعت و علم داره. این خصوصیات هم که در مملکت دیده نمیشه. راه حل ساده و دم دستی انتخاب اول ما در این ملک بوده.
این سئوال حساسی هست. برخلاف استدلالی که میارن خیلیها، به نظرم صرف خرید تاثیری بر اقتصاد ملی نمیزاره. روی اقتصاد افراد خاصی البته اثر داره! ولی جیب مردم برای کالای بیکیفیت خالی میشه و در خیلی از موارد، سرانجامِ این پول، همون کشورهای خارجی هست نه چرخه اقتصادی مملکت.
دوست دارم شِمای درست حسابی از این مسئله دربیاد. چطور رونق میگیرن؟ دقیقن چه فرآیندی به وجود میاد؟
هاها! جالب بود. شاید بهتر بود به جای “حمایت از کالای داخلی” از “حمایت از زیرساختهای تولید” استفاده میکردیم. خود به خود با به وجود اومدن جنس با کیفیت و ارزونتر ایرانی مردم به کالای داخلی اقبال نشون میدادن.
فکر میکنم جای گزینهی “عدم کاشت هندوانه در همدان و واردات هندوانه با اخذ مالیات بالا” خالیه.
نیست آخه! الان کفش مللی خیلی تفاوت قیمتی با رقیبای همکیفیتش نداره. تازه از نظر طراحی هم ازشون عقبه.
مثلن برندهای باکیفیت ایرانی مثل چرم مشهد یا درسا تو خیلی از موارد از معادل خارجیشون گرونتر هم هستن!!! تازه بازم تو ظرافتای تولید کم میارن. یا بستهبندی، یا برخورد با مشتری…
پراید با قیمت امروز یورو (تازه بعد از افزایش قیمت ارز!!) حدود 4500 یورو است. اینو ببینید:
حالا اینو قرار بدین کنار حقوق یه کارگر ایرانی و یه کارگر اروپایی. امنیت راننده و سرنشینان تو هر دو خودرو رو هم مقایسه کنید که از صدای موتور خیلی مهمتره.
اگه نظرات دربارهی این چرخگوشت رو بخونید خیلی مثبته. با وجود اختلاف قیمت پایین با برندی مثل مولینکس (حداقل اون زمان که داشتیم اینو میگرفتیم)، خیلی صداش بیشتره، حین کار حرکت میکنه!!، و خیلی سنگینه. از یه حدی بیشتر هم باهاش کار میکنیم بوش درمیاد.
اینم تصویر مقایسهی طراحی و مواد اولیه چایساز پارسخزر و برندهای خارجی (با قیمتهای نزدیک به هم):
جنس کتری (ظرفی که آب توش جوش میاد) شبیه آفتابه بود.
نکتهی خیلی خوبی بود! حتا گاهی میبینیم تولیدکنندههای داخلی برای تبلیغ محصولاتشون به استانداردهای خارجی متوسل میشن. چقدر برامون مهمه کالایی استاندارد داشته باشه؟ امروز یه وسیلهی بهداشتی خریدم که روش خیلی گنده علامت استاندارد رو چسبونده بودن. برند معروفی بود، در راستای “حمایت از کالای ایرانی” خریدمش. ولی اصلن نسبت به قیمتش کیفیت لازم رو نداشت. زنگ زدم امور مشتریان ولی جواب ندادن. فردا باز زنگ میزنم.
شما چند مقایسه انجام دادید که در حد همان مقایسه پراید و بیامو نادرست است.
اول این که قیمت یک خودروی کار کرده در آلمان را با یک خودروی کارکرده در ایران مقایسه کردهاید بدون این که تعرفه ۱۰۰ درصد واردات خودروی خارجی به ایران را در نظر بگیرید. به علاوه این که هزینه تعمیرات و بیمه ماشینهای قدیمی در اروپا به اندازهای بالا است که صاحب خودروی کار کرده ترجیح میدهد از شر خودرو اش راحت شود. اگر بخواهیم منصفانه مقایسه کنیم باید پژو ۲۰۶ تیپ ۵ را با ارزانترین خودروی آلمانی (که یک خودروی کوچک دو نفره است که صدای تراکتور میدهد) مقایسه کنیم چون در یک رده قیمت هستند.
دومین مقایسه یک چای ساز کامل ایرانی شامل قوری و هیتر با یک آبجوش کن خارجی (بدون قوری و هیتر) است که باز هم مقایسه نادرستی است. از طرف دیگر چرا بدترین چایساز ایرانی را مثال میزنید؟
سومین مقایسه که باز هم نادرست است، مقایسه درآمد یک کارگر ایرانی و یک کارگر اروپایی است. اگر واقعیت امروز زندگی در ایران را در نظر بگیریم (آیا ایران یک کشور ثروتمند است؟) و نه آن چیزی که توقع داریم که باشیم، میبینیم که شرکتهای داخلی برای کاهش هزینهها چارهای جز این که کیفیت را پایین بیاورند ندارند. برای مثال فلسفه وجودی همین خودروی پراید (که به هیچ وجه از آن دفاع نمیکنم) سطح پایین درآمدها در ایران است.
فرض کنید از فردا واردات خودروی خارجی بدون تعرفه آزاد شود. آیا یک کارگر ایرانی میتواند با 10۰۰۰ یورو ارزانترین خودروی چهار نفره آلمانی را سوار شود؟ به نظرم باید واقعیات موجود را در این بحثها دخیل کنیم.
“تعرفه گمرکی خودروهای کمتر از ۱۵۰۰ سی سی ۵۵ درصد، بین ۱۵۰۱ تا ۲۰۰۰ سی سی ۷۵ درصد و بین ۲۰۰۱ تا ۲۵۰۰ سی سی ۹۵ درصد تعیین شده است.”
خودرویی که مثال زدم هم مونتاژ ایران هست.
هزینهی تعمیرات اینجا اگر بیشتر نباشه به لطف وضعیت جادهها و رانندگی، کمتر نیست.
دربارهی بیمه هم لطفن با عدد مثال بزنید تا بتونیم دربارهش بحث کنیم.
میشه این خودرو رو بگین تا بتونیم با 206 تیپ 5 مقایسه کنیم؟ شما گفتید:
من هم خاستم بگم با همین ردهی قیمت هم پراید بیرقیب نیست، که اگر بود بازار اروپا و آمریکا از پراید اشباع شده بود. در بررسی یک خودرو نمیشه فقط “صدای موتور” رو در نظر گرفت.
بر چه اساسی این ادعا رو مطرح میکنید؟
مسئله اینه که پراید داره دو برابر قیمت تمام شده به فروش میره، نه اینکه کیفیتش پایینه. مسئله اینه که خودرو قیمت واقعیشو تو ایران نداره. چرا سعی میکنید مسئله رو پیچیده کنید؟
از چند طریق میشود قیمت نهایی محصول را پایین آورد. کم کردن هزینه نیروی انسانی، بالا بردن تولید، و پایین آوردن کیفیت محصول راههایی هستند که به ذهنم میرسد. کم کردن هزینه نیروی انسانی تنها با اخراج کارگران مازاد ممکن است چرا که پایینتر آوردن حقوق کارگران اصلا منطقی نیست (به خصوص در شرایط فعلی). اما اخراج کارگران هم کار سادهای نیست چون قانون کار این اجازه را نمیدهد. بالا بردن تولید هم تنها زمانی ممکن است که تقاضا برای محصول شما در بازار وجود داشته باشد که چنین چیزی برای محصول ایرانی وجود ندارد. به نظر میرسد تنها راه باقی مانده پایین آوردن کیفیت باشد.
اگر چنین چیزی درست باشد این شرکتها باید کلی سود داشته باشند. پس چرا بزرگترین شرکتهای خودروسازی ایران زیانده هستند؟
قدرت خرید جامعه تعیین میکند که چه محصولی باید تولید شود. وقتی قدرت خرید اکثریت جامعه ۴۰۰۰ یورو باشد، نمیتوانید خودروی ۱۰۰۰۰ یورویی تولید کنید و بفروشید.
پرسش
چه راههای دیگری برای پایین آوردن قیمت یک محصول وجود دارد بدون این که کیفیت محصول کاهش یابد؟
با توجه به این که ایران یک کشور وارد کننده است، قیمت نهایی یک محصول داخلی تا چه حد تحت کنترل سارنده است؟
فرض کنید که مدیریت یک کارخانه که در مرز ورشکستگی است را به شما میدهند. چه میکنید؟ دست به تغییرات بنیادی میزنید؟
میشه پائین آوردن هزینه ساخت از طریق بالا بردن تکنولوژی تولید رو هم وارد کرد. در واقع تفاوت اصلی رو همین مسئله در ایران و جاهای دیگه رقم میخوره. توی بحث مسیرهای بهبود هم گفتم که این مسیر از جمله جاهائی هست که توجه نشده در ایران به دلایل وابستگی به خارج و البته مسیر بسیار غلط کارهای علمی.
در مورد بحث ماشین چند تا نکته هست که بحث رو کاملا بیمعنی یا خاص میکنه.
اساسا ماشین در ایران مونتاژ میشه. چیزی به اسم تولید داخلی نداریم که بخوایم در این بحث واردش کنیم.
در همه جا، گمرک برای حمایت از تولید داخلی هست نه مونتاژ داخلی. در واقع در بحث ماشین، تنها مردم هستن که پول دو برابر به کسانی میدن که توی مونتاژ هم گاهی وقتها افتضاح به بار میارن. تولیدکننده خارجی از طریق فروش قطعات پول خودش و حتی بیشتر از اون رو هم به دست میاره. این مردم هستن برای چیزی که شغلی کافی در مملکت ایجاد نکرده، هم به تولید کننده اصلی خارجی پول میدن هم به دلال داخلی.
برای درک گردش مالی این صنعت عظیم، فقط شرکت سایپا در بین شرکتهای مونتاژکننده، بیش از 12000 میلیارد گردش مالی در طی یک سال رو تجربه میکنه. برای مقایسه، بودجه کل وزرات علوم، امسال 2000 میلیارد هست. این شرکت چرا باید حمایت بشه، وقتی با این گردش عظیم، هیچ پاسخگوئی در قبال کیفیت و حتی مسائل ایمنی نداره.
من محصولات ایرانی رو بیشتر هایی که خرید کردم اعم از محصولات آرایشی نسبت به قیمت خوب بوده.وهمینطر بعضی از وسایل خونگی ولی وسایل برقی هنوز جا داره که بهتر بشن.هر چند وسیله برقی های قدیمی ایرانی حدودا بعد از انقلاب نسبتا بد نبود و کیفیت خوبی داشتن ولی نمیدونم چرا مثل قبل نیستن؟
هر چند مواردی مثل کیف و کفش و لباس که قبلا خارجی دائما میخریدم اونم بخاطر موقیعت جغرافیایی ولی الان سعی کردم ایرانی بخرم که هم برای خودمون در آمد داشته باشیم و گردش مالی ما بد نشه و همین که بسنجم و ببینم ارزش داره نسبت به خارجی ها یا نه؟دیدم بعضی موارد واقعا خوبن ولی به اندازه همون خوبی هم گرونن
من به طور اتفاقی از فروشندهها شنیدم و نمیدونم چقدر معتبر هست که از سالهای قبل که صادرات نفتی بسیار بالا رفت، وسایل خانگی دیگه توان رقابت با محصولات چینی رو نداشتن و عملا تبدیل به واردکننده یا مونتاژکننده شدن. به همین خاطر هم اعتماد عمومی نسبت بهشون خیلی کاهش پیدا کرده و راه خودروسازی رو در پیش گرفتن. وگرنه مارکهای نسبتا باکیفیتی بخصوص در دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد در ایران وجود داشت.
خب من خودم همیشه دنبال محصولات با کیفیت ایرانی میگردم، اگه بود که اون رو میخرم اگرم نه میرم دنبال محصول با کیفیت خارجی، مثلا تو بحث لباس به نظرم سلهبن واقعا کیفیت و طراحی خوبی داره، یا تو محصولات الکترونیک به نظرم تسکو خیلی خوبه کارش.
یا مثلا توی نرم افزار ها من خودم چندتا مسیریاب ایرانی دارم رو گوشیم، تا جای ممکن با اونا کار میکنم و ایراداش رو به پشتیبانی میگم اگرم نتونستم باهاشون کار کنم گوگل مپز هستش.
یا مثلا محصول دیگهای که خریدم و تا الان راضی بودم ازش خودکار parsikar بودش.
به نظر دلیل درستی میآید. در آن سالهایی که ایران نفت زیادی میفروخت و قیمت نفت هم نسبتا بالا بود، با وجود چندین سال تورم در کشور، قیمت ارزهای خارجی ثابت مانده بود. در شرایطی که دولت قیمت ارز خارجی را پایین نگه دارد، تولید کنندگان و صادر کنندگان ضرر خواهند کرد چرا که وارد کردن محصول به صرفهتر است.
به خاطر همین بعضی از اقتصاددانها معتقدند که پایین آوردن قیمت دلار و سایر ارزهای خارجی به تولید کنندگان و صادر کنندگان لطمه وارد میکند.
نمیدانم این حرف چه قدر درست است اما شخصی که از اقتصاد سر در میآورد به من میگفت: «هر زمان که ما تحریم شدیم و قیمت ارز بالا رفت، تولید کنندههای داخلی رشد کردند.» مثلا در دوران تحریمهای قبلی توجه شرکتها و دولت به شرکتهای داخلی (به ویژه دانشبنیانها) افزایش یافت چرا که از پول نفت خبری نبود و به دلیل افزایش قیمت ارزهای خارجی قدرت خرید کالای خارجی وجود نداشت.
البته همه اینها به این معنی نیست که تحریم خوب است. نتیجهگیری این است که بالا بودن قیمت ارزهای خارجی برای تولید کنندههای داخلی خوب است.
این در واقع همیشه از نظر اقتصاد کلان درسته. بخصوص اگر که قیمت ارز غیراقتصادی و تصنعی بالا برده بشه (مثلا آمریکا چین رو متهم میکنه که دقیقا همین کار رو انجام میده و ارزش پول خودش رو به شکل تصنعی پایین نگه میداره). داستانش هم خیلی ساده ست: فرض کنید در ایران قیمت تمام شده و اقتصادی یک کالا ۱۰۰۰۰ تومان بشه و قیمت تمام شده جهانی ۱ دلار باشه. اگر ارز تقریبا اقتصادی باشه (یعنی تقریبا از تناسب همین دو تا قیمت به دست بیاد) اون موقع قیمت ارز زیر ۱۰۰۰۰ تومان باعث میشه که واردات کلی کالا به صرفهتر باشه. ولی قیمت ارز بالای ۱۰۰۰۰ تومان باعث میشه که واردات به صرفه نباشه! در عوض تولیدکننده با صادرات کالا به قیمت ۱ دلار، میتونه پول بیشتری هم به دست بیاره و انگیزه برای تولید ایجاد بشه. البته در تمام این حالتها، فرض کردیم که کالا در ایران میتونه تولید بشه.