با مرور نوشتهها به ذهنم اومد یه جمعبندی تا الان کمک کننده باشه، اما دیدم هنوز زوده، و بنظرم جواب با ترکیب ایدهها و نتایج زیستشناسی و روانشناسی و جامعهشناسی بدست مییاد؛ تازه بازم ممکنه قطعی نباشه.
پس چنتا سوال یا نکته:
آیا بهتر نبود ناصر در عنوان سوال به جای چرا، آیا میذاشت؟ خوبیش اینه که از مدعی به پرسشگر تبدیلش میکرد. بهرحال هنوز در مورد اثبات ادعاش به قطعیت نرسیدیم. خودش البته همچنان مصره که حق باهاشه.
اگه رابطه بلند مدت رو از ازدواج جدا کنیم چطوره؟ جوابها در هرقسمت به چه سمتی میره؟
آیا این اثبات شده است؟ ذاتی همه آدما چه زن و چه مرد نیست؟
چرا؟
چرا مردان را مستثنا میکنید؟ من هم نمونههای زیادی از مردان را دیدم که شوق پدر شدن دارند، قدیمی، جدید، حتی تحصیلکرده و استاد دانشگاه. بنظرم این مسأله رو ازدواج خانمها در سن پایینتر تأثیر داره تا رو تمایل به ازدواج. اتفاقا بعد سن خاصی دیگه عامل تمایل به فرزندآوری از طرف خانمها حذف میشه.
بنابراین، شاید بهتر باشه سوال اصلی ناصر در چند رده سنی مختلف بررسی بشه.
چه دلایلی دارید؟ یعنی پشتوانههای جنسیتی چیا هستن؟ مثلا آیا مطالبی که در ویدئویی که @najmeh هست، شامل: تفاوت هورمونهای مغزی در جنس زن و مرد یا نظر فروید در تأثیر ارتباط بعد جدایی کودک پسر و دختر از مادر، میتونن پشتوانه تفاوتهای جنسیتی مورد نظر ناصر باشند؟
باید در مورد بچهدار شدن و نیاز مادری یا حتی پدری بحث بشه. یه قسمت فیزیولوژیک داره و یه قسمت عاطفی. نظرتون در این باره چیه که یه خانم مجرد میتونه سرپرستی یک بچه رو قبول کنه؟ یا حتی یه زوج؟ البته اینجا احتمالا باید به دلیل مسائل قانونی سرپرستی، بحث رابطه طولانی مدت رو از ازدواج جدا کرد.
تعریف و حدود غریزه چیه؟ جایی دیدم که برای انسان سه ساحت قائل بود: غریزه، احساس، تفکر؛ خوبه بگم: جسم، روان، عقل؟
از نوشته شما ذهنیت خودم رو تقویت میکنم که مسائل انسانی قابل تعمیم نیست، و این که بهتر بود ناصر با آیا به جای چرا سوالش رو شروع میکرد، هرچند اون از موضع مدعی حرف زده و تا الانم سر موضعش هست. ولی با شما مخالفم که میگید هرکی صفتی رو نداره نمیتونه توصیفش کنه، درست فهمیدم؟
نظر شخصی و تجربه آدما خودش قابل اتکاست.
خوب چرا از این قسمت رو دست کم گرفتید؟ این نشون میده تمایل ازدواج خانمها تقریبا چهار برابر آقایونه. حالا اگه دلایل این تفاوت پیدا بشه به بحث کمک میکنه؛ مثلا فوبیایی که گفتید در کدوم جنس بیشتره؟ من در خودم تا حدودی این ترس رو حس میکنم و از اضافه شدن یک سری تعهدات و روابط و کلیشههای مرسوم و گاهی گریزناپذیر به اسم ازدواج به زندگیم گریزانم.
البته روحیات شخص و جامعه (کشور و شهر و فرهنگ) مورد مطالعه هم خیلی مهمه.
در مورد خانمهایی که استقلال مالی دارند چطور؟ من خانمهایی رو میشناسم که با وجود استقلال مالی تمایل به ازدواج دارند. اینجا به عنوان یه دلیل میتونم نیاز به حمایت روانی و اجتماعی و تشکیل خانواده مستحکم و مستقل رو عنوان کنم. چیزی که تو فضای ایران تقریباً لازمه. جاهای دیگه رو نمیدونم، البته الان اوضاع کمی بهتر شده. اینها بعضیاشون مستقل و بعضیا با خانواده زندگی میکنن و بعضیاشون برمبنای اصول ارزشی یا تجارب شخصی رابطه رو برای خودشون مجاز نمیدونن و به ازدواج فکر میکنند.
جالبه ولی بیش از حد سادهسازی شده.
این دیگه واقعا عجیب بود، عجیبتر اینکه میگید زیاد اتفاق میوفته! به قول لاله دیتای موثق و دیگر هیچ، نهایتاً منبع موثق.
موافقم، خوب تحلیل شما چیه، تو همین قسمت تفاوت برتری مدرک یا شأن اجتماعی؟ این به کدوم بخش تفاوتهای زن و مرد مربوطه؟
البته سپنتا تا حدی اشاره کرده:
حالا ریشههای مردسالاری چیه؟ آیا ذات مرد و زن هست؟ آیا جوامع پیشین زنسالار یا متعادل داریم؟
پس موافقید که حضور یک عامل خارجی تضمین کننده تعهد زنها رو به ازدواج رسمی مایل میکنه؟ این جای بحث داره. شاید تو یه سوال جدا؛ اینکه عوامل بیرونی چقدر تضمین کننده دوام روابطند؟ آمار و انواع جداییها چی میگه؟
فک کنم همه رو دوباره کشوندم پای بحث، نوبت رو رعایت کنید لطفاً، خانما سوا آقایون جدا