چرا رتبه‌های بالای کنکور رشته‌های تربیت معلم را انتخاب نمی‌کنند؟

برای جذب یک معلم توانا، ویژگی‌های زیادی باید سنجیده شود که می‌توان برخی از این ویژگی‌ها را طبق نتایج کنکور تا حدودی سنجید. ویژگی‌هایی مثل سطح هوش، میزان درک و تحلیل محتوای دروس، سرعت عمل.
طبق قاعده، رتبه‌های بالای کنکور از این ویژگی‌ها بیشتر برخوردار هستند.
با توجه به نیاز دانش‌آموزان آینده به معلمان توانا، چگونه می‌توان موانع رو جهت جذب رتبه‌های بالای کنکور در دانشگاه‌های تربیت معلم برطرف کرد؟

10 پسندیده

شکلی که جامعه امروز ما بخودش گرفته بصورتی هست که عموما اولین و اصلی ترین هدف درس خوندن رو کسب درآمد قابل قبول میدونن در کنار علاقه و لذت از کار

معلم ها درآمد مناسبی ندارند ، حمایت مناسبی شامل حالشون نمیشه و فضای کاری چندان جذاب و پویایی هم در اختیار ندارند و نسبت به خیلی مشاغل ساعت های بیشتری مشغول کار هستند و اثرات سوء کارشون هم اصلا کم نیست

با این تفاسیر فکر نمیکنم با وضعیتی که امروز آموزش در کشورمون داره اصلا این امکان وجود داشته باشه که رتبه های بالای کنکور رو به این سمت هدایت کرد

موضوعی که مهمه قشری به نام محقق-معلم هاست
اینها افرادی هستند که علاوه بر اشتغال به تحقیق ، تدریس مورد تحقیق رو هم انجام میدن که جز گونه های کمیاب در ایران هستند چون وضعیت تحقیقات بسیار بدتر از تدریس در ایران هست
من خودم دقیقا با مواردی مواجه شدم که آمار جدید ، استراتژیک و تاثیر گذار رو در نتیجه تحقیقاتی بدست آورده باشم و سازمان مربوطه به مسئول استفاده از اونهاست در نهایت گفته " اینا بدرد ما نمیخوره ، اصن مال الان نیست ، اینا واس 20 سال دیگس!!!"
فکر میکنم 20 سال دیگه که بهش نیاز پیدا کردند تازه میخوان شروع کنن به تحقیق و کسب اطلاعات اولیه :expressionless:

5 پسندیده

طبق تجربه و مشاهده، رتبه‌ی بالای کنکور ارتباط مستقیمی به توانایی بالاتر نداره. رتبه‌ی کنکور بیشتر به اعتماد به نفس افراد بستگی داره و توانایی تست زدن.

خیلی پیش اومده فرصت مقایسه‌ی فارغ‌التحصیل‌های دانشگاه‌های تهران که احتمالا رتبه‌های خوب کنکور بودن رو با فارغ التحصیل‌های شهرستان وجود داشته و واقعا تنها فاکتوری که فارغ التحصیل تهران درش بدون شک بهتر بوده اعتماد به نفس بوده، و نه توانایی یا هر چی دیگه.

6 پسندیده

من فکر میکنم شهرتی که از معلمی و جایگاه این شغل حداقل در جامعه ما شکل گرفته یکی از عوامل عدم اقبال افراد به اونه. معلمی شغلی کاملاً معمولی به حساب میاد، انگار تکراریه، نوآوری و چالشی دَرِش نیست، همه هم می‌گن یا میدونن درآمدش نسبتاً کمه و امکان تحول و تغییر آنچنانی در سطح درآمد بسیار کمتر.
از طرفی برخی هم این شغل رو به دلیل ارتباطات فراوان انسانی پیچیده، خارج از توانشون میدونن.
بعضیا هم به این دلیل معلمی رو نمی‌پسندن چون شغلی وابسته به سیستمی هست که قبولش ندارن.
نکته دیگه شما فرض کنید برترین استعدادها با کنکور سنجیده بشن و معلم هم بشن، آیا سیستم فعلی پاسخگوی ایده‌های هوشمندانه و خلاقانه آن‌هاست؟ قدرت و ابتکار عمل را به‌دست آنان خواهد داد؟ امکانات را برای آن‌ها فراهم خواهد کرد، یا آنان به موجوداتی مسخ شده و ماشین‌های کار ضعیف و سطح پایین مبدل می‌کند؟ با این نشانه‌های آشکار از چنین سیستمی، امکان جذب نخبگان اندک است.

6 پسندیده

با برخی توضیحات @Emad_Mohammadpoor و @lolmol و @leilay موافقم ولی لازم می‌دونم یه کم بیشتر راجع به مسئله توضیح بدم. برای یک معلم توانا غیر از دانش و مهارتی که در دانشگاه تربیت معلم کسب می‌کنه برخی ویژگی‌های ذاتی یا شایدم پرورش یافته‌تر (از جمله قدرت تحلیل و اعتماد به نفس) لازم هست.

اکثر ما معلم‌هایی داشتیم که از هوش، خلاقیت، هنر و خیلی ویژگی‌های دیگه که آدم‌ها رو از سطح معمولی متمایز می‌کنه، برخوردار بودن. دقیقا همین معلم‌ها بودن که تاثیر بیشتری نسبت به معلم‌های معمولی روی ما و همکلاسی‌هامون داشتن. توانایی اون‌ها در انتقال مفاهیم با عواملی مثل محدود بودن سیستم، کمبود امکانات و… از بین نمی‌رفت. همین تعداد اندک نیز در همین سیستم معیوب مشغول به کار هستن.

با این فرض توضیحاتم رو ادامه میدم که فعلا تنها راه گزینش علمی، ذهنی و توانایی‌های فردی داوطلبان، کنکور است.

در واقع باید قبول کنیم ما به دنبال باهوش‌ترین، خلاقترین، سریعترین و خیلی ترینهای دیگه نیستیم. (چیزی که معمولاً دانش آموخته‌های علوم غیر مهندسی ایده آل می‌دونن. درحالی که بدون این ترینها واقعیت ساخته میشه.)
با هوش‌ترین‌ها لزوما اولین و پایه‌ای ترین ویژگی‌های یک معلم مثل برقراری ارتباط، صبر و حوصله سر و کله زدن با دانش آموزان و… رو ندارن.

طرح نویی از سوال

هدف از طرح این سوال بحث در خصوص برطرف کردن موانع برای جذب رتبه‌های برتر کنکور نبوده بلکه با دیدی واقع گرایانه و غیر ایده‌آل، هدف، برطرف کردن موانع جذب رتبه‌های بالاتر نسبت به رتبه‌های کنونی ست.

به عبارت دیگه:
چه کارهایی می‌توان انجام داد تا خروجی‌های دانشگاه‌های تربیت معلم، قابلیت‌های ذهنی و فردی بالاتری نسبت به میانگین جامعه داشته باشن؟ که البته در این مسیر قدم اول ارتقاء سطح این قابلیت‌ها از میزان فعلی ست.

در این سؤال، برای رفع مشکل و کوچک کردن مسئله، فاکتور نقص داشتن سیستم آموزشی رو نادیده می‌گیریم و تنها به نقص سیستم جذب می‌پردازیم.

5 پسندیده

به نظر من به جای اینکه فقط چند تا گروه آموزشی در کنکور داشته باشیم باید کنکور رو حذف بشه و بچه ها از سن ابتدایی به دقت استعداد یابی و رهبری بشن تا وقتی که به سن انتخاب رشته ی دانشگاه می رسن بتونن در آزمون رشته تحصیلی خاص و مورد علاقه ی خود متناسب با هوش و کارآمدی خودشون شرکت کنن نه اینکه مثلا گروه علوم انسانی همه در یک کنکور اونم فقط با یه مشت سوالات تستی ارزیابی بشن برای تمام رشته های علوم انسانی!!!

یعنی کسی که میخواد وکیل دادگستری بشه با کسی که میخواد اقتصاد یا مثلا مدیریت بازرگانی بخونه و … همه یه سوال جواب میدن و اصلا برای توانایی های ویژه هر رشته سنجیده نمی شن اون وقت این میشه که به عنوان مثال کسی که فقط حافظه ی خوبی داره رشته حقوق حتی دانشگاه تهران یا شهید بهشتی قبول میشه بعد نمی تونه کار حقوقی انجام بده چون نهایتا شده یه حقوق خوان نه حقوقدان نتیجه اینکه جای کس دیگه رو گرفته هم خودش رو حیف کرده هم یکی دیگه رو…

3 پسندیده

اول از همه به نظر من می تونه دلایل شخصی داشته باشه که بهترین راه حل اینه که یه رتبه بالایی گیر بیاریم و ازش سوال کنیم :blush:
مورد بعدی میشه نگاه هر شخص به این افراد:
نگاه من به این افراد اینطور که طبق یه برنامه ریزی دقیق میرن سراغ رشته هایی که به صورت موروثی از رتبه بالایی ها به اون ها میرسه، رشته هایی که صرفا رتبه های بالا به اون دسترسی دارن.
شاید اگه تربیت معلمی هم رتبه سه رقمی می خواست یه عده واسه ی به دست آوردنش تلاش بیشتری می کردن و به جای اینکه بخوان از دبستان که پایه ی فراگیری علم است به صورت معکوس از دانشگاه شروع می کردن و بعد از ۵ سال و کسب تجربه وارد حیطه ی آموزش های تخصصی پایه می شدن.
مورد سوم دید جامعه به رتبه بالایی و انتخاب های اون هاست:
جامعه مریض از لحاظ اقتصادی، و عدم تامین مالی متناسب با سختی های این شغل باعث میشه افرادی سراغ این رشته ها برن که گاها بضاعت مالی ندارن و ناچار به انتخاب میشن.