برای همه ما روزانه بارها و بارها اتفاق می افته که از کنار آدمای دیگه عبور میکنیم.
آیا در خیابان توجهتان بیشتر به افراد است یا به فضای خیابان و مغازه ها؟ یا شاید در درون فکر خود؟
وقتی توجه به افراد باشه معمولا به چشم های مردم نگاه میکنیم.
چرا وقتی داریم به یک نفر نگاه میکنیم و اون ما رو نمیبینه اما یهو چشم تو چشم میشیم نگاهمون رو میدزدیم؟
من معمولا به همه آدم ها نگاه میکنم. خیلی وقت ها چشم ها ازم دزدیده میشن و خیلی وقت ها هم خودم چشم هام رو میدزدم.
به نظرتون چرا نمیتونیم به هم دیگه نگاه کنیم؟
دلیل رو شاید از این بشه فهمید که وقتی به یک نفر نگاه میکنید، دنبال چی هستید؟ من خیلی علاقهای به نگاه کردن به افراد ندارم مگر اینکه در مسیر دیدم قرار بگیرن و سو تفاهم بشه براشون!
من فکر میکنم از نظر روانی (سندی خاصی ندارم صرفا نظر شخصی) وقتی با نگاه کردن به یک نفر، در موردش کنجکاوی میکنیم، این حس بهمون القا میشه که اگر چشم تو چشم بشیم طرف به منظورمون پی ببره. بعضی جاها و توی فیلمها، همین انتقال حس کنجکاوی اتفاقا به عمد به عنوان نمادی از علاقه پسر به دختر یا بالعکس، نمایش داده میشه. یعنی برعکس این حالت که فرد چشمش رو میدزده، کاملا روی نگاه کردن اصرار میکنه تا طرف مقابل ببینه و حس منتقل بشه!
یعنی روزانه حدودا ۲۰ نفر مونث و مذکر با یک بار دیدنِ من میخوان علاقشون رو نشون بدن؟ بعید میدونم انقدر موضوع صرفا شبیه فیلم ها باشه
چه چیزی رو میخوان پنهان کنن به نظرتون؟ نیتشون یا نیتمون از نگاه کردن به هم چه چیزهایی میتونه باشه؟
لزوما نه. البته علاقه لزوما جنسی نیست، ممکنه یک نفر با تیپ و رفتارت حال کنه، ولی منظورم بیشتر ترس آدمها از انتقال حس (برای مورد دزدیدن چشم) یا استفاده از همین امکان برای انتقال حس بوده.
من مهمترین حسی که در نگاه کردن آدمها میبنم، کنجکاویه، بخصوص اگر که کمی غیرمعمول باشی ممکنه این اتفاق خیلی بیشتر بیوفته.
ارتباط چشمی، موثرترین روش انتقال حس هست ،یعنی به موازات اینکه با صحبت کردن اطلاعات رو انتقال میدیم ، با ارتباط چشمی و حالتهای متفاوت نگاه کردن ،حسمون رو منتقل میکنیم.
ارتباط طولانی چشمی با غریبه ها معمولا خوشایند نیست، چون حس توی نگاه منتقل میشه و پیامی مخابره میشه ،در مورد کسی که نمیشناسیم ترجیح میدیم حریم خصوصیمون حفظ بشه و پیامی مخابره نشه
ضمن اینکه منم با این نظر موافقم که بیشترین پیامی که توی ارتباط چشمی با یه غریبه منتقل میشه، کنجکاوی هست.
البته یه سری نگاه وجود دارن که توی روابط اجتماعی خیلی ازش استفاده میکنیم و معنای مشخصی دارن و باعث ایجاد نگرانی حتی توی غریبه ها هم نمیشه:
مثلا نگاه قدردانی از فروشنده، کارمند بانک، پیش خدمت رستوران و یا رفتگری که داره گذر رو جارو میزنه
احتمالا کنجکاوی درباره شخصیت میتونه باشه و اینکه چشم تو چشم میشیم و نگاه رو میدزدیم بخاطر دو چیزه یا اینکه سو تفاهم نشه و یا اینکه نمیخواهیم طرف مقابل از کنجکاوی ما درباره خودش آگاه شه
برای پاسخ دقیقتر به این سوال بهتره اول ببینیم منظور از افراد غریبه چیه؟
آیا منظورتون از غریبه ها ،رهگذرها هستند؟
آیا افرادی که توی اجتماع بواسطه ی گرفتن و یا دادن خدمات تعاملهای کوچیک باهاشون برقرار میکنیم و ناگزیریم حتی برای لحظات کوتاه طرف صحبتشون باشیم رو جزء غریبه ها به حساب میارین؟
مثلا راننده ی تاکسی که ما رو به مقصد میرسونه، کارمند دانشگاه که برای موضوع آموزشی فقط یکبار بهش مراجعه میکنیم، کارمند بانک و یا پزشکی که بهش مراجعه میکنیم و در مورد بیماری مون صحبت میکنیم
فکر میکنم منظور اینه که آیا آزار احتمالی در مکانی عمومی به شخص، از طریق نگاه کردن، تجاوز به حریم خصوصیه. درسته؟
در کل، من فکر نمیکنم نگاه کردن لزوما به حریم خصوصی بستگی داشته باشه. یکم پیچیده میکنید این داستان رو. اگر در یک مکان عمومی، برای افراد حق نگاه کردن قایل میشید، نمیتونید برای افراد هم حریم خصوصی قایل بشید. مثل پوشش در مکانهای عمومی و خصوصی، که ارجحیت به حق عمومیه.
آزار رساندن به دیگران از طریق ملموس باید اتفاق بیوفته تا قابل قضاوت باشه، وگرنه با معیار غیرقابل سنجش نمیتونید حقی رو به کسی بدید یا کسی رو مجازات کنید.
در مورد اشخاصی که باهاشون کمتر تعاملی داریم به نظرم نگاه کردن طبیعی و ضروری هست،
و یا توی یک مکان عمومی معمولا آدمها دوس دارن اطرافشون رو نگاه کنند و این تجاوز به حریم افراد نیست مگر اینکه نگاه طولانی مدت باشه،
البته گاهی توی یه مکان عمومی پیش میاد نگاه تکرار شونده و طولانی مدت از جانب کسی رو حس کنیم، خب وقتی این خانم و یا آقا تعامل خاصی با ما برقرار نمیکنه ،این حس آزاردهنده تا حدی پیش میاد، ممکنه تصور کنیم زیر نظر هستیم، و یا یه چیز غیر معمول توی ظاهر و رفتار ما باعث این واکنش شده.
بله افرادی که باهاشون وارد تعامل نمیشیم و فقط به صورت گذری میبینیمشون.
این هم سوال خوبیه. نمیدونم صفت سخت براش مناسبه یا نه اما یه حسی به وجود میاد که توصیفی براش ندارم.
تا به اینجا پاسخ ها نشون میده که این نگاه ها از روی کنجکاوی یا تفکرات درونی هرکسی یا از وجود عامل متفاوتی در چهره و یا پوشش ماست. نگاه طولانی مدت هم آزار دهنده اس
آیا در همه جوامع اینجوریه؟ اگر نه فکر میکنید چطوری باشه؟ یا تجربه ای اگر دارید خوبه که راجع بهش صحبت کنیم
برای من سخت نیست. البته یک بار در فرودگاه منتظر بودیم. من هم نشسته بودم و به تعامل آدم ها نگاه میکردم. آقایی بود که با دو کودک در حال بازی کردن بود.این صحنه برای من خیلی جذاب بود. ناگهان احساس کردم نگاهم درست نیست و ممکن است سوء برداشتی ایجاد شود و آنها معذب شده باشند.
چه مثال خوبی! این دقیقا برعکس چیزیه که من گفتم.
من هر موقع بچه ببینم نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم و نگاهش نکنم تازه براش دست هم تکون میدم زبونم در میارم تا بخنده. اما وقتی میبینم همراه بچه بهم حس خوبی نمیده سعی میکنم فقط محل رو ترک کنم بارها هم شده که از همراه بچه حس خوبی گرفتم و به هم لبخند زدیم و حتی برای بچه آرزوی سلامتی کردم
صحبتم روی همین تفاوتیه که اتفاق میوفته. مشکل از چیه؟
چرا محبت کردن یا آدم خوبی بودن در مکان عمومی ممکنه جور دیگه ای برداشت بشه؟ آیا مشکل از نگاه هاست؟
اینو یبار دیگه خوندم به نظر به محیط هم بستگی داره ! فرض کنید ما تمام اصول اخلاقی خوب رو رعایت کنیم ولی تو محیط زندگی و رفتار غالب اون منطقه این گزاره باشه که؛« نگاه کردن حتی برای کنجکاوی هم خوب نیست» یا «نگاه کردن برای فرد مورد نظر آزار دهنده است». در این صورت یک گارد در مقابل ما ایجاد میشه و حتی خودمون هم شاید ناخودآگاه چشم بدزدیم تا اون حس بد رو نگیریم.