یا سوال بهتر اینه که «چرا حس لامسه، خودمون رو کمتر از دیگری میتونه حس کنه؟»
مثلا من وقتی دست خودم رو میگیرم، انگار چیزی رو نگرفتم. ولی وقتی دست یکی دیگه رو میگیرم، خیلی راحت وجود یه چی خارجی رو درک میکنم.
یا اگه خودم از خودم نیشگون بگیرم و یا به خودم ضربه بزنم، معمولا کمتر چیزی رو حس میکنم تا وقتی یکی دیگه نیشگونم بگیره!
تو دومی میشه ادعا کرد که خب وقتی خودمون به خودمون ضربه میزنیم، آروم تر میزنیم و … . ولی یه نکته هست اینکه انگار وقتی خودم، خودم رو نیشگون میگیرم، انگار بدنم آمادگی ذهنی این رو داره که سیگنالی رو درک کنه و در نتیجه ادراک اون سیگنال به یه صورت دیگه اتفاق میفته.
سلام . من چند وقت پیش یه مقاله خوندم راجع به این که چرا وقتی آدم خودش خودشو قلقلک میده اصلا انگار نه انگار ولی وقتی بقیه آدم رو قلقلک میدن آدم خندش میاد فکر میکنم دلیل کمتر حس کردن درد نیشگون یا این که ما کلا فرق حس شدن توسط بقیه با لمس کردن خودمون رو میتونیم تشخیص بدیم همین دلیل باشه . بخشی از مقاله رو عینا نقل قول میکنم :
بر اساس پژوهش های صورت گرفته توسط محققان دانشگاه Tubingen آلمان، خنده های ناشی از شنیدن جوک و یا قلقلک، از قسمتی از مغز به نام اوپرکلوم رولاندیک (Rolandic Operculum) که وظیفه کنترل واکنش های صوتی و احساسی را بر عهده دارد، نشات می گیرد.
حال سوال اینجاست که چرا با وجود دانش نسبی ما انسان ها در خصوص جنبه فیزیولوژی قلقلک دادن، نمی توانیم خودمان را قلقلک دهیم و به همان صورت که بقیه ما را قلقلک می دهند، بخندیم. پاسخ این سوال در بخشی از مغز به نام مخچه نهفته است.
پژوهش های محققان دانشگاه کالج لندن نشان می دهد که مخچه می تواند احساسات را زمانی که حرکت و عمل خود شما باعث ایجاد آن می شود، پیش بینی کند، اما نمی تواند این احساس را در هنگامی که فرد دیگری آن را انجام می دهد، پیش بینی کند. به بیانی ساده تر، زمانی که شما خودتان را قلقلک می دهید، مخچه احساس را پیش بینی می کند و این امر منجر به خنثی شدن واکنش بخش هایی از مغز در برابر قلقلک می شود.
به عبارتی دیگر، مخچه می داند که دقیقاً دست شما کجاست و می خواهد کدام قسمت از بدنتان را قلقلک دهد. به همین دلیل، دیگر حسی ناشی از این عمل در بدن بوجود نخواهد آمد و به تبع، به واکنشی که همان خندیدن است، منجر نخواهد شد.
جمله جالبی بود.
قبل خوندن این جواب، به این فکر میکردم که دلیلش چی میتونه باشه. حدس زدم به مرور زمان مغز ما یادگرفته که به عملکردهای خودمون مثل قلقلک و نیشگون اینا واکنش نشون نده چون انرژی صرف میشه برای این کار با اینکه ممکنه لذت بخش هم باشه برای خود فرد.
البته اینکه “مخچه می داند” برای من عجیب بود. از کجا میدونه؟!
به طور خلاصه مخچه وظیفه هماهنگ کردن حرکات بدن و قائم نگه داشتن بدن در فضا رو به عهده داره . تو انجام حرکات خاص که نیاز به نظم ترتیب و زمان بندی هست مثل ساز زدن ، تایپ کردن ، رقصیدن و راه رفتن مخچه نقش خیلی مهمی رو ایفا میکنه و تقریبا بدون مخچه انجام این کار ها غیر ممکن میشه . منتها اگر مخچه نباشه هیچ کدوم از عضلات ما فلج نمیشه و برای خود من این خیلی جالب بود !
به عبارت دیگه این که کدوم عضله باید منقبض بشه رو مخچه کنترل نمیکنه . بلکه مغز میگه که فرضا الان باید بازوی دست راست منقبض بشه تا لیوانی که تو دستمون هست رو بیاریم جلوی دهنمون تا بتونیم آب بخوریم منتها این مخچه هست که وظیفه داره کنترل کنه شدت این انقباض چقدر باشه ، آیا نتیجه مطلوب با این انقباض حاصل شده یا نه و در نهایت این شدت و کیفیت انقباض عضله رو با سیم کشی های نرونی خودش یاد بگیره تا بتونه بعد ها مجدد تکرارش کنه بدون این که قرار باشه به مغز فشاری بیاد .
دقیقا به همین دلیل بالا هست که فرضا یه بچه 6 ماهه وقتی میخواد دستش رو بکنه تو دهنش دستش میره تو چشمش ! چون دستورات برای انقباض عضله از مغز صادر میشه ولی مخچه هنوز یاد نگرفته که میزان انقباض ها باید چقدر باشه . و جالب تر از اون این که وقتی تصادفا دست یه نوزاد میره تو دهنش نمیتونه فرق دست خودش با یه جسم خارجی رو تشخیص بده برای همین شروع میکنه به مک زدن دست خودش !! جالبه بدونید که اندازه مخچه در دوران نوزادی یک بیستم یک نیم کره مغز هست در صورتی که در دوران بلوغ این نسبت به یک هشتم میرسه که نشون میده رشد مخچه دقیقا بعد از تولد شروع میشه .
بعد از این مقدمه طولانی حالا میریم سراغ جواب سوال شما : مخچه از کجا میدونه که دست ما کجاست ؟!
طبق مطالبی که بالا گفته شد مخچه به مرور زمان و بعد از سال ها تک تک عضلات بدن رو میشناسه و یاد میگیره که برای هر کاری دقیقا هر عضله باید چقدر منقبض بشه . پس وقتی شما تصمیم میگیری فرضا پهلوی خودت رو قلقلک بدی این عمل یه بار قبلش تو مخچه کامل پردازش شده میزان انقباض ماهیچه ها تو مخچه کامل مشخص شده و همه چی کاملا برای انجام این کار مهیا هست . پس صد در صد قبل از این که این کار انجام بشه مخچه بهش آگاهه
در تکمیل تحقیق بالا، یه مورد آزمایشی که برا خودم جذاب تر هست رو براتون شرح میدم (که البته مستقیم به سوال اصلی موضوع جواب نمیده ولی کمک میکنه موضوع رو بهتر متوجه شیم):
در آزمایشی که در دانشکده روانشناسی آکسفورد و کالج لندن انجام شده، پژوهشگرا نشون دادن که ادراک از طریق دیدن (بینایی) میتونه به درک مغز از مکان عضو و یا درک از طریق حس لامسه لمس غلبه کنه. برای همین اگه مثلا چشم چیزی رو ببینه که لامسه و یا مکان عضو خلاف اون رو تشخیص بدن، مغز اطلاعات چشم رو باور میکنه.
آزمایش رو میتونین در این ویدیو ببینین:
هر داوطلب دستش رو پشت یه تخته پنهان میکنه و یه دست مصنوعی-پلاستیکی جلوی روش طوری قرار میگیره (از نظر زاویه و مکان) که به نظر خود فرد دست واقعیش میاد. روی هر دو دست (دست مصنوعی و دست واقعی) رو با یه قلمو تحریک میکنن و در ضمن از مغز افراد همزمان توسط MRI تصویربرداری میشه.
به طور میانگین بعد از ۱۱ ثانیه افراد باور میکنن که دست مصنوعی مال خودشونه. مثلا وقتی ازشون خواسته میشه که به دست راستشون (که مخفی هست) اشاره کنن و اکثرشون به دست مصنوعی اشاره میکنن.
آزمایش دیگری رو هم دیده بودم (منبعش رو پیدا کردم میذارم) که درش یه قدم جلوتر رفته بودن و مثلا با یه چکش روی پای مصنوعی میکوبیدن، و در این آزمایش فرد کاملا درد میکشیده (فریاد میزده) و در ضمن تصاویر MRI هم نشون میدادن که قسمت هایی از مغز که مربوط به دریافت درد هستن درگیر هستن.
ظاهرا چنین مطالعاتی برای فهم بهتر بیماری هایی مثل اسکیزوفرنی و یا سکته مغزی موثر که فرد در قدرت تشخیص بدن خودش از محیط خارج اختلالهایی داره، موثرن.