فکر میکنم زندگی بدون دوست، خیلی خز و بی معناس. شاید به دلیل نیازهای احساسی که آدم ها دارن، شاید هم کلا برا اجتماعی بودن ماهیت انسان.
طبق تجربه، هر چی زمان میگذره، سخت تر با آدما تعامل برقرار میکنم. البته یه دلیلش محیط هایی هست که آدم توش هست، وقتی بچه هستی تو مدرسه ای و کلی هم سن و سال دور و برت هستن، بعد که میری دانشگاه به همین سبک. ولی تو محیط کاری این شکلی نیست و معمولا جمعیت کمتره و به همون نسبت، جمعی که هم فازت باشن هم کمتر. در ضمن وقتی بزرگ میشی، سرت گرم کارهاته (و مثل دوران مدرسه مسئولیت هات کم نیست). ولی اینا نباس باعث بشه، از خواسته های انسانیمون دور شیم.
پرسش
چرا هر چی آدم سنش بیشتر میشه، پیدا کردن دوست براش سخت تر میشه؟
با توجه به شرایط زندگی الان، مدل ارتباط ها و …، شما چه جوری دوست ها و ارتباط های دوستانه ی جدید پیدا میکنین؟
نکته ای که درباره دوست ها در سن بالاتر به نظرم میاد اینه که دوستای آدم از سنین مختلف انتخاب میشن بیشتر بزرگتر از خود آدم هم ممکنه باشن . چون به قول @lolmol
تنوع کاربری دوستی هم زیاده. مثلا یه دوست رفیق باشگاهه یه دوست رفیق فلسفیته یه دوست رفیق مالیه و یه دوست رفیق کوه و دشته و . . . .
و دیگه اینکه صمیمیت و وابستگی و باهم بودن و در دسترس بودن کمتره و باید به طور منطقی با این قضیه کنار اومد تا دوستی ها ادامه پیدا کنه.
پدر بزرگها و مادربزرگها هم راحت دوست پیدا میکنند. دوست کمک میکند که زمان راحتتر بگذرد. شاید به همین خاطر است که ما بیشترین دوستانمان را در مدرسه و یا بعد از بازنشستگی پیدا میکنیم چون زمان آزاد بیشتری داریم.
در میانسالی آدم بیشتر مشغول کار است و زمان برایش به راحتی میگذرد. شاید به همین دلیل است که ما در یک برههای تلاشی برای پیدا کردن دوست جدید نمیکنیم.
تجربه
وقتی بچه بودم، همیشه تو کوچه مشغول بازی بودم. یک روزهایی بود که دوستم مریض بود و نمیتوانست بیاید که با هم بازی کنیم. آن روزها زمان خیلی سخت میگذشت. اگر مثلا رفته بودند مسافرت که دیگر افسرده میشدم. زمانهایی هم که در مدرسه بودم دوستهای زیادی داشتم. برای افرادی مثل من که مدرسه برایشان جهنم بود، ارزش دوست دو چندان بود.
پدر بزرگها و مادربزرگها هم همین جوری هستند. اگر یک روزی بروند پارک و دوستشان نباشد، حوصلهشان سر میرود و به سختی روزشان شب میشود.
بسته به تیپ شخصیتی شما، تعداد افرادی که با آنها رابطه برقرار میکنید تا از لحاظ روانی ارضا شوید متفاوت خواهد بود. تعریف شما از دوست چیست؟ چه کسی را دوست خود میدانید؟ بازه ارتباطی خود را چگونه پایه سازی کرده اید؟ (درون گرا یا برون گرا؟ شلوغ یا خلوت؟ پرجمعیت یا کم جمعیت؟)
چون هرچی آدما بزرگتر میشن سادگی و یکرنگیشون کمتر میشه. از طرفی هم کنجکاویشون کم میشه این اتفاق باعث میشه کمتر اعتماد پذیر باشن و همچنین کمتر اعتماد کنن این میشه که پیدا کردن دوست سخت میشه.
بهترین راهکارش هم اینه خودتو رها کنی و اعتماد کنی ولی هوشیار باشی در حد همون بچگی رها بشی.
آدم بزرگ که میشه خیلی چیز های دیگه هم که بهش مربوطن باهاش بزرگ میشن مثل مشکلات، برای دوست شدن مشکلاتت رو هم بهشون بگو کوچولو شن تا گربه شاخت نزنه.