من یه آدم ایدهآلگرا بودم و هستم یکی از نتیجههای منفی که ایدهآلگرایی برام داشته بعضی دیالوگهای ذهنی بوده که در موقعیتهای ناکامل روانهی خودم میکردم.
خوشبختانه در مسیر زندگی، افرادی که اونها رو دوستهای حقیقی و راستین میدونم، کمکم کردن بعضی از این دیالوگا رو جایگزین و یا کمرنگ کنم:
من خیلی احمقم که …
خیلی شرمندهم، کاش اصلا وجود نداشتم …
اَه! چرا خرابکاری کردم …
مثلا مورد آخری رو به کمک دوستانم در موارد بالایی با «ای ول! دمم گرم » جایگزین کردم. البته نه اینکه به موارد «اَه-دار» بگم ایول، بلکه به جای تمرکز رو کارایی که به بهترین شکل انجام نمیشد، تمرکز و توجهم رو بردم رو کارهایی که خوب انجام میدادم. این کار، خیلی در بهبود عزتنفسم تاثیر داشت و خودم به راحتی اثرش رو در زمان میدیدم.
اینها تنها دیالوگهای قابل حذف از گفتگو با خودمون نیستن. مثلا میدونم
«باید …»
رو هم میشه با «بهتره …» جایگزین کنیم.
شما چه عبارتهای ساده و پیشپاافتادهای سراغ دارین که اگه از گفتگو با خودمون حذفشون کنیم، تاثیر جادویی کلمات رو روی خودمون بهتر متوجه میشیم؟
دعوتتون میکنم کمکم کنین به اتفاق و با دعوت از سایر دوستانی که مثبتاندیشی رو در عمل به کار بردن، یه لیست ۳۷ تاییِ کارامد از این عبارات و عبارات معادل بهترش جور کنیم.[1]
میخوام وقتی لیست به ۳۷ مورد عبارتی که بهتره در گفتگو با خودمون ازش بهره نبریم رسید، یه پرتقالپارتی از راه دور با جمع بگیرم ↩︎
با این دیالوگها ناخودآگاه یاد این پیرمرد افتادم البته اون برعکس بود اول خوشحال بود بعدش جا میخورد ولی آخرش یه لبخند داشت که باعث شد این دیالوگ ها اون رو برام تداعی کنه!