چرا کتاب بخونیم؟

به ادم یاد میده خیلی چیز ها نمی دونسته…یاد میده افراد برای یک موضوع نظریه های مختلف دارن…لذت و ارامشم خوب میده…بهتر از بیکاریم هست خوب :yum:

1 پست به یک موضوع جدید منتقل شدند: کتاب خوندن و غذا خوردن چه شباهت‌هایی با هم دارند؟

کافکا میگه: کتاب باید تبری برای درهم شکتسن دریای منجمد وجودمان باشد.
به عقیده من مقایسه کتاب و فیلم ابتدایی و سطحیه، این دو رسانه دو رسالت کاملا متفاوت از هم دارن، اگر منظورمون از فیلم فیلم هایی باشن که حرفی برای گفتن دارن، آثار کسایی مث انجلو پولوس، اسکورسیزی، کیارستمی، کروساوا و غیره، رسالت اون ها اعطای یک بینش جدید به مخاطبشونه، برای چن ساعت شما رو درگیر یه انسان یا انسان های دیگه و نگرش اون ها نسبت به دنیا می کنن، و مخاطب رو همزمان از بینایی و شنوایی درگیر می کنن، و بعد از فیلم هم مخاطب به احتمال زیاد همچنان با شخصیت های فیلمه و فیلم اون رو رها نمی کنه.
ولی این مقایسه بیشتر به نظر درمورد فیلمای هالیوودی و کتاب هاشون باشه، خب اگر هدف از خوندن کتاب اینه که به واضح ترین و سریع ترین روش ممکن در جریان اتفاقات یک داستان قرار بگیریم، فیلم و سریال عالی ان، ولی کاری که کتاب می کنه اینه که به تو فرصت درگیر شدن و تفکر درمورد اتفاقات رو می ده، بارها پیش اومده موقع خوندن کتاب، برای چن لحظه کتاب رو بستم و به گفته شخصیت داستان، یا نگرش نویسنده درمورد اون موضوع، یا اتفاقی که افتاده یا تصمیمی که گرفته شده فکر کردم، این لحظه توی فیلم اگر نخوام بگم اصلا تجربه نمیشه، باید بگم کم تجربه میشه.

نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد / نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد

این جمله را باید با طلا نوشت

4 پسندیده

این نوشته خلاصه‌ای از موضوعی پربازدید، در محیط نوآوری بازِ پادپُرس است. راهبران پادپُرس، برای سهولت دسترسی شما، این جمع بندی از پاسخها را فراهم آورده‌اند.اگر مایل به بیان تجربه خود در این موضوع هستید، ثبت‌نام کنید.

چرا کتاب بخونیم؟

یکی از بزرگترین و جذاب‌ترین خصوصیات کتاب‌های خوب، که وادارمان می‌کند نقش بسیار اساسی و در عین حال محدودی که خواندن در زندگی معنوی‌مان دارد را ببینیم، این است که ممکن است نویسنده آن را «نتیجه‌گیری» بنامد و خواننده «انگیزش». ما قویاً احساس می‌کنیم. خِرَدمان از آنجایی آغاز می‌شود که از آنِ نویسنده قطع می‌شود و مایلیم پاسخ‌هایمان را بدهد؛ حال آن که تنها کاری که از عهدۀ او برمی‌آید این است که امیال‌مان را تشدید کند. این است ارزش خواندن کتاب و نیز ناکارایی آن. هرگاه آن را به اصلی در زندگی تبدیل کنیم، به معنی آن است که به چیزی که انگیزه‌ای بیش نیست نقش مهم‌تری محول کنیم. خواندن کتاب بابِ زندگی معنوی است، می تواند ما را به آن وارد کند، ولی آن را برایمان به وجود نمی‌آورد.

قطعه‌ای از کتاب « پ‍روس‍ت‌ چ‍گ‍ون‍ه‌ م‍ی‌ت‍وان‍د زن‍دگ‍ی‌ ش‍م‍ا را دگ‍رگ‍ون‌ ک‍ن‍د» اثر آلن دو باتن.

هدف از مطالعه کتاب

آدم‌های مختلف هدف‌های متفاوتی از خوندن کتاب دارن. اما شاید بشه مهمترین این هدف‌ها رو در چند مورد زیر خلاصه کرد:

کتاب به ما کمک می‌کنه که آدم‌ها رو بشناسیم، وارد زندگی دیگران بشیم و جهان رو از نگاه اون‌ها ببینیم. این مسئله در درجه اول باعث سرگرمی و در درجه دوم باعث می‌شه که هنگام برخورد با آدمی متفاوت با خودمون، سعی کنیم او رو با توجه به زاویه دید خودش قضاوت کنیم، که در نهایت منجر به همدلی بیشتر و بهبود تعامل‌های اجتماعی می‌شه.

چرا کتاب بخونیم وقتی فیلم و سریال اون کتاب وجود داره؟

شرایط زندگی در عصر جدید و در دنیای تکنولوژی، روش های جدیدی برای انتقال اطلاعات به ما ارائه می‌ده. اینفوگرافی، موسیقی‌، عکس‌، فیلم‌ و تئاتر تعدادی از مهمترین این روش‌ها هستن. بنابراین، شاید برخی از ما ترجیح بدیم که به عنوان مثال، برای به‌ دست آوردن یه سری اطلاعات پزشکی، یه اینفوگراف در موردش ببینیم که اطلاعات کلی رو بدونیم و بعد در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر، به کتاب مراجعه کنیم.

اگر هدف از خوندن کتاب اینه که به واضح‌ترین و سریع‌ترین روش ممکن در جریان اتفاقات یک داستان قرار بگیریم، فیلم و سریال این نقش رو به خوبی ایفا می‌کنن. اما کاری که کتاب می‌کنه اینه که به ما فرصت درگیر شدن و تفکر درمورد اتفاقات رو می‌ده. برخی از افراد بارها این رو تجربه کردن که موقع خوندن کتاب، برای چند لحظه کتاب رو بستن و به گفته شخصیت داستان، یا نگرش نویسنده درمورد اون موضوع، یا اتفاقی که افتاده یا تصمیمی که گرفته شده، فکر کردن. تجربه چنین لحظه‌ای در هنگام تماشای فیلم خیلی به‌ندرت اتفاق می‌افته.

تأثیر مطالعه بر روی مغز از دیدگاه علوم اعصاب

در مقاله‌ای از «هافینگتون پست» با اشاره به نتایج تحقیقاتی در سال 2013، به بررسی و مقایسه تأثیر دو فعالیت «خواندن کتاب» و «تماشای فیلم» بر روی مغز، مستقل از نوع محتوای اون‌ها، پرداخته شده. بر اساس این تحقیقات، در نتیجه مطالعه، قسمت‌هایی از مغز که مربوط به زبان و ارتباط هستن رشد می‌کنن، درحالی‌که تماشای تلوزیون، منجر به کاهش توانایی استدلال کلامی می‌شه.

کتاب خواندن اساساً یک سبک زندگی و یک نوع زیست است

ما قطعاً فرصت کافی برای از سر گذروندن تمام تجربه‌ها نداریم. یه سری از تجربه‌ها رو خودمون زندگی می‌کنیم و بقیه اون‌ها رو می‌تونیم بخونیم و بشنویم. بر این اساس، شاید تجربه ای که از خوندن یک کتاب پیدا کردیم سال ها در گوشه ذهن ناخودآگاه ما باقی بمونه و ازش استفاده ای هم نشه. اما این دانش جدید، روی نوع فکر کردن و نوع عمل کردن ما تأثیر می‌ذاره. بنابراین، سطحی‌نگری است که کتاب رو یک ابزار کوتاه مدت بدونیم که قراره چیزی رو به سرعت عوض کنه. بلکه خوندن هدفمند سلسله‌ای از کتاب‌ها در طول زندگی و اساساً وقت گذاشتن برای خوندنه که می‌تونه تغییراتی در دیدگاه ما ایجاد کنه، که در لحظه‌های مهم زندگی، تصمیم‌های بهتری بگیریم.

انتخاب هوشمندانه کتاب‌های خوب

برای پیدا کردن مسیر مناسب کتاب‌خوانی و البته متناسب با روحیات و نیازهامون، قبل از هرکاری باید بتونیم چرایی این انتخاب و علاقه‌مندی‌های خودمون رو تشخیص بدیم. باید بدونیم در خوندن یک کتاب خاص، دنبال چه چیزی می‌گردیم. البته در این مورد زیاد هم نباید نگران بود، چرا که با قدم گذاشتن در این مسیر و خوندن چند کتاب خوب، به‌تدریج می‌تونیم هدف‌های مشخص و راه‌های روشن‌تری رو در برابر خودمون پیدا کنیم و خودمون به مسیر مطالعه شکل و روح ببخشیم.

5 پسندیده

کتاب ها معمولا چکیده خرد و عقل نویسنده یا یک عقیده و یک سیر تاریخی یا موضوعی خاص هستند. ولی در ابتدا میخوام بگم کتاب خوندن لزوما آدمها رو بافرهنگ تر نمیکنه چون کتاب غنی و مناسب در هر حوزه هست بستگی به نوع برداشت و تاثیر در خواننده داره. ممکن هست یکی مثلا کتابی درباره نحوه عکاسی حرفه ای بخونه این کتاب اگر خوب خونده شه اونو تبدیل به یک آدم بالقوه برای عکاسی خوب میکنه ولی لزوما نمیتونه آدم با اخلاق تری بسازه .
در مورد کتاب های دیگه هم کسانی هستند که کتاب رو فقط حفظ میکنن و برای کلاس گذاشتن و تفاخر میخونن و این هم زیاد نمیتونه چاره گر باشه.