بر فرض مثال شخصی اومده که معیارهای اولیتون روداره ولی همچنان دودلین چیکار میکنین
اختلاف سنی مناسب روچندسال میدونین؟
ممنون میشم ازتجربه هاتون برام بگین
دنبالهی موضوع پیش از ازدواج، چه سوالهایی را لازم است از خودمان بپرسیم؟
بر فرض مثال شخصی اومده که معیارهای اولیتون روداره ولی همچنان دودلین چیکار میکنین
اختلاف سنی مناسب روچندسال میدونین؟
ممنون میشم ازتجربه هاتون برام بگین
دنبالهی موضوع پیش از ازدواج، چه سوالهایی را لازم است از خودمان بپرسیم؟
به نظر من در اون حالت مفروض، شما استرس انتخاب داری. وگرنه شاید دنیای مجازی بهترین جا برای پیدا کردن جواب این مدل سوال نباشه.
هیچ انتخابی بهترین انتخاب نیست.
فقط می شه جواب های منطقی به سوالتون داد. تجربه بقیه برای زندگی خودشون خوبه. هر کسی یه مدل واکنش به شرایط نشون می ده.
اختلاف سنی بستگی به سلیقه و پسند شما داره. بعضی ها آدم های جا افتاده تر رو می پسندن. بعضی ها عوالم جوونی رو دوس دارن.
باید نگاه کنین خودتون چه زندگی ای دوست دارین. و در نظر بگیرین که ازدواج بازی نیست. اگه واردش شدین، بیرون اومدن خیلی برای هر دو طرف هزینه داره.
اگه کسی از من می پرسید، پیشنهادم رابطه ی باز و آزاد بود. تعهد دادن برای مابقی زندگی من رو می ترسونه. به خصوص که منِ امروز با من 10 سال دیگه یکسان نیست. به علاوه اینکه مثل هر کار دیگه ای توی رابطه بودن هم با تجربه بیشتر بهتر می شه.
وقتی می گین طرف دو دله، دل دومش به چی فکر می کنه؟ به اینکه شاید مورد بهتری وجود داشته باشه؟
بهترین راهنما برای شناختن آدما هم حرف زدنه. در ذهنشون رو باز کنین ببینین اون پشت چه خبره. مخصوصا در مورد خودش ازش بپرسین. زندگی ایده الش، تخیلاتش.
سلام ,خیلی ممنون ازوقتی که گذاشتین وجواب دادین
*بااین حرفتون که استرس انتخاب دارم موافقم,خب واقعا انتخاب وتصمیم بزرگیه
مخصوصا که امروزه خیلی سخت میشه کسی روشناخت…
*سن ازدواج روهم تاحدودی با نظر شماموافقم واینکه باتوجه به شرایط اقتصادی و… متاسفانه الان اکثرا اختلاف سن خانم وآقازیاد شده
*با رابطه آزاد وباز مخالفم ,چون تجربه ثابت کرده این به ضرر خانم ها وبه نفع آقایونه
اگر آقایی از یه خانم واقعا خوشش بیاد اصلا ازمسئولیت وتعهد داشتن فرار نمیکنه بلکه شجاعت وجرات خرج میده وپا پیش میزاره
البته نظر شما برام قابل احترامه وفقط نظر خودم روگفتم:)
*درسته باصداقت حرف زدن بهترین راه شناخته
تو برخورد حضوری باتوجه به زبان بدن هم میشه تاحدودی طرف روشناخت
البته باید تحقیق هم کرد
*دودل بودن ازاینکه نکنه پشیمون بشم
نکنه اون شخصی که تصور میکردم نباشه
نکنه مانع رسیدن من به آرزوهام بشه
وهزار تا سوال اینجوری دیگه…
درنهایت مچکرم بابت راهنماییتون .
در این مورد فقط اجازه میدم زمان بیشتری بگذره و کار خاصی نمیکنم.
خیلی عدد خاصی براش ندارم ولی ترجیح میدم فرد حداقل 2 سال از من بزرگتر باشه. کوچیکتر و هم سن به هیچ عنوان.
به طور کلی عزیزم هیچ وقت فکر نکن که کسی رو میتونی صد در صد بشناسی. و اینکه بگذار زمان بگذره و ارتباط های خانوادگی و غیره رو افزایش بدی!
و اینکه واقع گرایی رو اصلا فراموش نکن. اینکه قطعا ادم گاهی احساس پشیمونی خواهد داشت. گاهی ناراحت میشه و خیلی اوقات هم خوش حال و راضی هست!
سلام عزیزم ممنون ازاینکه وقت گذاشتی🌹
حرفهات خیلی به دلم نشست,کاملا باهات موافقم
زمان به آدم ثابت میکنه که برای هم مناسبیم یانه
راجع به سن هم آره اصولیش اینه که پسر ۳ الی ۷سال بزرگتر باشه که واقعا بهش باور دارم چون بیشتر از۷سال (مثلا ده سال)به دلیل تفاوت یک دهه دونفر نمیتونن همدیگرو درک کنن ومشکل ساز میشه
واقع گرایی روخیلی خوب گفتی
چون به هرحال هرکسی معایب وخوبی های خودشو داره وصددرصد ایده آل نیست وخب زندگی بالاوپایینای خودشو داره👌
خب من اگه قرار باشه توسط یه دختر انتخاب شم😅 میبینم که اون عشق به زندگی و آگاهی معنوی کافی رو داره یا نه !
همین برای من کافیه اگه اون رو پسندیده باشم.
اختلاف سنی مناسب به نظر من محدود به عدد خاصی نیست هر چند اگه دو سال و یا کمتر باشه بهتره
درسته
شرایط ومعیارها خیلی متفاوته وصرفا سن نمیتونه دلیلی برتایید یا ردکردن کسی باشه
خیلی ازآقایون ۲۰ساله بادرک زیاد وآقایون ۳۰ساله بی تجربه وخام دیدم
وبه این نتیجه رسیدم که سن تقویمی چندان مهم نیست
چیزی که بیشتر مهمه درک طرفینه👌
این گزاره، کلی توش حرف هست.
اون بالا میگین آگاهی معنوی و عشق به زندگی برای من کافیه. اگگگگگگگگگگر اونو پسندیده باشم. حالا اگرلایه این جمله اخر رو کنار بزنیم هزارتا معیار پسندیدن خارج میشه.
خیلی زرنگین ،خوشم اومد
بله باید زیرک بود😃 پس از پسند اولیه اگر عشق و آگاهی نبود منصرف میشم
سوالتون رو با عبارت «بر فرض مثال» مطرح کردین. دوستان هم پاسخهای خوبی دادن که همگی بر پایه فرض و مثال بود.
اما اگر قضیه جدی هست، داستان متفاوت میشه.
مثلاً اگر پرسیده بودین که برای فلان خودرو، چه روغن موتوری مناسبه، طبیعتاً میتونستین در بین پاسخها و تجربیات دیگران به نتیجه خوبی برسین.
اما برای اتفاق مهمی (مثل شروع زندگی مشترک) قضیه جدیتر از اینه که «اختلاف سنی باید چقدر باشه» یا مواردی از این دست
اصلاً اینکه تجربه منِ نوعی به درد شما بخوره یا خیر، خودش هزار اما و اگر داره.
چون دهها پارامتر در این موضوع دخیل هستن:
اینکه شما فرزند چندم هستین یا طرف مقابل فرزند چندم هست
اینکه مدل شخصیتی شما و طرف مقابل چیه
اینکه معیارهاتون چقدر هماهنگ هست (یا نیست)
اینکه محیط رشد شما و طرف مقابل چه تفاوتهایی با هم داشته
و …
بنابراین اگر قضیه جدی هست فقط و فقط (و بازهم فقط) یک راه دارین:
مراجعه به مشاور زبده
و لاغیر
یجورایی باحرفاتون موافقم
گاهامیبینی طرف ازهرررر لحاظی ایده آله ودقیقا همون چیزیه که شما میخوای ولی متاسفانه به دلتون نمیشینه ونمیتونین به عنوان همسفرآیندتون قبولش کنین
برای همین به نظر منم اول باید تاحدودی طرف به دلت بشینه تا بعدا بتونی بقیه معیارهاتو چک کنی😅
نمیدونم تاچه حدی تونستم منظورمو برسونم😓
درسته باحرفاتون موافقم
ولی قبول دارین چیزایی که پرسیدم یه سری چیزای کلی بودن که خب میشه ازتجربیات بقیه هم استفاده کرد🤔
مثل تفاوت سنی وطول زمان درست آشنایی
برفرض اینکه بقیه پارامتر هاتاحدودی هماهنگ هستن این سوال رو پرسیدم ,تو متن سوال هم اگه دقت کنین گفته بودم که معیارهای اولیمون رو داشته باشه😅
مثال عرض میکنم فکرکنین ازلحاظ خانواده ورفتار وفرهنگ باهم ,هم کفو هستیم ولی ده سال اختلاف سنی داریم
بیشتر منظور من فوکوس کردن رو بحث سن بود که آیا این اختلاف سن دردسرسازه یانه
یا چقدر زمان برای آشنایی لازمه ,یک ماه…دوماه یا چقدر
پیشنهاد رفتن پیش مشاورتون عالی بود
به نظر من هم درمراحل انتهایی آشنایی حتما باید به مشاور مراجعه کرد ,اینجوری میشه جلوی خیلی ازازدواج های اشتباه وطلاق روگرفت👌
در مورد زمان درست آشنایی:
پروندههای زیادی در دادگاههای خانواده داریم که زن بعد از 20سال متوجه شد شوهرش یک زن دیگه با بچه داره! و برعکس، آقایی بود که بعد از 12 سال زندگی مشترک متوجه فجایع وحشتناکی در زندگی همسرش شد.
خب به نظرتون چه نتیجهای میشه در مورد زمان کافی برای آشنایی و شناخت کامل گرفت؛ اونم وقتی میبینیم که 12 یا 20 سال هم برای شناخت طرفین بازهم کافی نبوده؟!
در مورد تفاوت سنی:
من زوجی رو میشناسم که آقا جراح هست و 16 سال از همسرش بزرگتره. از اون طرف، آقایی رو میشناسم (البته این آشنایی در حد یکی دو سال بود) که 10 سال از همسرش کوچکتر بود.
هردو از دیدگاه اطرافیان زوج خوشبختی بودن.
دیدگاه اطرافیان یعنی همون سالی یکی دوبار در مهمونی و عیددیدنی همدیگر رو دیدن و بهترین لباسها رو پوشیدن و با هزارقرض و قوله و قسط، ماشین رو تبدیل به شاسی بلند کردن (و بقیه حرکات ایرانیزه در راستای نشون دادن خوشبختی) و این چیزها
خب آیا میشه نتیجه گرفت که 16 سال یا 10 سال تفاوت سنی باعث خوشبختی میشه؟!
خیر. زیرا ما در زندگی دیگران نیستیم تا مشکلات واقعیشون رو ببینیم.
تفاوت سنی خود من با همسرم 5 ساله و خداروشکر بعد از سالهای طولانیِ زندگی مشترک کاملاً راضی هستیم. اما این رضایت هیچ ربطی به این نداره که همسرم از من 5 سال کوچکتره!
(اگه 4 سال کوچکتر بود یا 7 سال، بازهم بعید میدونم تفاوتی میکرد)
تمام عرایضم از این بابت بود که بگم بعضی چیزها (برخلاف پررنگ بودنشون) ربطی در اصل موضوع نداره. پارامترهای یک زندگی مشترک اونقدر متفاوت و دارای ریزهکاریهای گوناگونه که شناخت و آگاهی در موردشون برای شروع زندگی مشترک، از دست هیچکس بجز یک روانشناس آگاه و زبده برنمیاد.
حتی همکفو بودن طرفین از نظر فرهنگی و رفتاری هم ممکنه از طرف خودمون اشتباه تشخیص داده بشه.
نکته مهم:
خطابم الزاماً به شخص شما نیست. بلکه چون محل خوبی برای بیان بعضی حرفها پیدا کردم، زیاد رودهدرازی کردم
موفق و خوشبخت باشین
این دیدگاه کمی جبرگراست چه بسا روان شناس هم اشتباه کنه و البته انسانهای زیادی هستن که میتونن این جزئیات رو تشخیص بدن و در صورت فراست و خودآگاهی بالای فرد خودش بهتر از هر کسی میتونه این کار رو انجام بده
واقعا چقدر نکته ی خوب وبه جایی بود
پس نمیشه انتظار داشت قبل ازدواج کسی روکامل وصددرصدشناخت وبا دیدکامل وآگاهانه وارد زندگی شد.
همون مثال معروف یادم میوفته که تاباکسی زیریک سقف نرفتی نمیتونی اونو بشناسی
حس میکنم ازدواج مثل یه جعبه موزیک دربستس ویک مقداری هم به شانس یا حالا قسمت آدم مربوط میشه که چجور آدمی روبه روش قرار بگیره:)
البته یه نکته دیگه هم که هست انسان ها درطول زمان تغییرمیکنن ونمیشه انتظار داشت که همسرمون بعد ده سال دقیقا مثل دوران نامزدی باشه.
حالا درهمین مورد همیشه وقتی با افراد متاهل حرف میزدم دقیقا همینو بهم میگفتن که مثلا هنوز بعد چندسال نتونستن خوب طرفشونو بشناسن😅
واین برام جای سواله که پس اگه طرفشونو نشناختن چطور ازدواج کردن🤔
متاسفانه جو جامعه انقدر خراب شده که آدم حتی به چشمای خودشم نمیشه اعتمادکنه ,ازبس مردم دورو شدن واون چیزی که ازخودشون نشون میدن با خودواقعیشون بسیار متفاوته وواقعا برای منِ نوعی خیلی سخته بخوام تویکی دوماه باکسی آشنابشم.
این بخش ازحرفتون خیلی به دلم نشست
واقعا همینطوره👌
ونمیشه یه فرمول کلی برای همه ی آدم هاتجویز کرد; چون واقعا شرایط ودرک وشعوریک شخص ربطی به سن وتحصیل وخانواده اش نداره!
اختیار دارین ,روده درازی چیه!!
اتفاقا خیلی خوشحال شدم که ازتجربیاتتون برام گفتین وواقعا لذت بردم وممنونم ازاینکه وقت گذاشتین وجواب دادین🌷
شماهم خوشبخت وپایدار باشین🌸
ازنظر من,حالا نمیدونم درست یاغلط, بحث جبر نیست
بحث احتیاطه ,بحث مطمئن شدنه
شاید بعضی حرفهارو نمیشه مستقیم به خودشخص گفت واینجا مشاور نقش واسطه روداره که میشه باهاش حرف زد
من جمله مزاج طرفین ,تشخیص درون گرا برون گرا بودن و…
چه مشکلی داره قبل ازدواج که مهم ترین تصمیم زندگیمونه به متخصصِ اینکار مراجعه کنیم🤔
مسلما کسی که تواین کار تجربه داره وبه عنوان شخص سوم نظر میده, میتونه خیلی کمک کننده باشه.
حتی وقتی میخوایم یه ماشین بخریم ازکسی که بیشتر تجربه داره مشورت میگیریم دیگه ازدواج که جای خود دارد.
این قضیه روهم انکار نمیکنم ,بله تاحدودی موافقم
اگه شخصی به اون درجه رسیده باشه که بدون دخالت دادن احساسات, بتونه منطقی فکرکنه وتصمیم عاقلانه ای بگیره وهیچ شکی توانتخابش نداشته باشه ,چراکه نه😀
میتونه حتی پیش مشاور هم نره🙂
اختلاف سنی الان بنظرم مهمه چون نسلا جا به جا شدن و بیشتر از 7 سال خیلی بده
از طرفی بنظرم دوران نامزدی باید حتما باشه حدودا 3 ماه مگر اینکه قبلا نسبت به هم اشنایی داشته باشن
اوهوم,اکثر مشاور ها هم همینو میگن که بین ۳ تا۷سال آقا بزرگتر ارخانم باشه .
ولی به نظر من تواین مورد استثناهم هست.
چه بسا دوطرف هم سن باشن ویا ده سال اختلاف داشته باشن ولی خیلی خوب همو درک کنن ومکمل هم باشن
خیلی ازپارامتر ها دراین زمینه دخیل هستش وازهرفردی به فرد دیگه متفاوته
منظورتون ازنامزدی قبل عقد بود🤔
تو منطقه ی ما فاصله ی بین عقد تاعروسی نامزدی تلقی میشه که خب یجورایی اشتباهه😩
دیگه وقتی عقد کردی و اسم طرف رفت توشناسنامت میخوای طرف روبشناسی🤔
وبرفرض اگه خوشت نیاد باید طلاق بگیری و…
منظور من شناخت پیش ازعقد (تقریبا دوران خواستگاری تاعقد) بود .
علی الخصوص برای زمانی که ازدواج کاملا حالت سنتی داره ودختر و پسر قبلا همدیگرو ندیدن.
حق داری قبل از رسمی شدن باید همو بشناسن ولی رعایت نکردن همین موارد و حرف نزدن و شناخت نداشتن قبل از ازدواج باعث مشکلات بعدی میشه.
مورد دوم اینه که چرا دخترها اینجوری فکر میکنن که اگه طلاق گرفتن بدبخت میشن ؟ یا چرا مرد بعد از طلاق باید سرخورده بشه ؟
با یکی که ازدواج کردی که مشکلات اساسی داشتید نباید تا آخر عمر بمونی … ولی چرا بخاطر حرف مردم و سنتهای غلط خودمون رو محصور میکنیم مگه چه چیزی بعد از طلاق از دست میدیم؟ ما همون انسانیم مگر اینکه آدم وابسته ای باشیم یا توانایی تغییر رو در خودمون نبینیم.
درسته ,ای کاش که خانواده ها متوجه این موضوع باشن و سر یک هفته نشده اون هم فقط بایکبار دیدن, انتظار جواب قطعی نداشته باشن!
پرسیدین چرا دخترها بعد طلاق حس میکنن بدبخت شدن
خب جوابش خیلی سادست چون دید جامعه به خانم های مطلقه بده و این تفکرات باعث ترس خانم ها از بیوه شدن میشه ,ازنوع نگاه ها ,حرف ها ,پیشنهادهای صیغه شدن و…
درآقایون فکرنمیکنم این مشکل به اندازه خانم ها وجود داشته باشه .
حالا اگه فرض کنیم این خانم وآقا صاحب فرزند هم باشن
خانم ها اکثرا به خاطر بچشون هم که باشه سعی به سازش میکنن ,ولی خب ازیه جایی به بعد مجبور میشن طلاق بگیرن.