شاخص ترین خصیصه یک محل کار امروزی هیچ ارتباطی به رایانه ها، هدایت خودکار سیستمها یا پدیده های جهانی شدن، ندارد. بلکه در این باور همه گیر نهفته است که کار باید ما را شادمان تر سازد. ص55
چه خوب میشد اگر کار می توانست چیزی غیر از تنبیه و ریاضت هم باشد. در چنین حالتیست که یک انسان عاقل ممکن است کارکردن را برگزیند، حتی اگر زیر فشار مالی یا مشکلاتی از این دست نباشد
حتما لازم نیست که کارمند شرکتهای بزرگی مثل گوگل باشیم تا محیط کارمان را شادتر بسازیم.
سوال
چه ایده هایی برای جذاب شدن محیط کارمون میشه پیاده کنیم؟
یه موضوع مهمی که بد نیست اینجا اشاره کنم اینه که: اگر کتاب گوگل چگونه کار می کند رو خونده باشید یا پرس و جو کرده باشید، این محیط هایی که می بینید مربوط به زمان تفریح کارمندان است، وگرنه محیط کاری خیلی متفاوت تره.
مثل این می مونه حیاط دانشگاه رو محیط کار بدونید.
در کتاب تسلی بخشی های فلسفه یا لذت سفر همان نویسنده (آلن دباتن) نمونه هایی مطرح شده که عوامل زیادی حتی داشتن فلسفه برای کار، یا نوع نگاه مناسب هم فارغ از محیط بسیار تاثیر گذار است. در کتاب هفت روز در فرودگاهشون هم محیط شلوغ فرودگاه رو خیلی قشنگ توصیف کردند و از طرفی در کتاب لذت سفر، سفر همراه با همسرشون به یک ساحل بسیار زیبا با تمام امکانات رو نابود کننده خواند به خاطر بحث با همسرش برای یک دسر!!!
اگرچه اجزای فیزیکی محیط کار اهمیت زیادی داره. اما به نظرم نکته اصلی دلیل ما برای اون کار و ارتباط با اطرافیانه.
مثلا dan ariely نکات بسیار مهمی رو برای ایجاد انگیزه در محل کار مطرح کرده، یا shawn achor که نکات جالبی رو برای بهتر کار کردن مطرح کرده. از یه طرف دیگه jason friend سکوت محل کار و نگذاشتن جلسات متعدد رو عامل بهتر کار کردن می دونه.
البته بازهم پارمترهای زیادی مثل تعداد همکاران، نوع کار هم مهمه.
به لحاظ فیزیکی هم می شه پیشنهاد کرد:
محیط کار و تفریح جدا باشن
محیط کار سکوت برقرار باشه و عوامل هواس پرتی نباشه
پرنور باشه (نور کم باعث کسالت می شه الان یادم نیست کجا خوندم)
فضای ارتباط با ارباب رجوع از کار غیر مرتبط جدا باشه
نکته خوبیه که یه زمان تفریح در نظر میگیرن برای کارمندها.
سوال اینه که چطوری محیط (و البته پارامترهای دیگه) رو تغییر بدیم که احساس نکنیم زمان نمی گذره و داریم سختی می کشیم. بلکه کاری که می کنیم خودش یه طور تفریح باشه در نظر یه کارمند. محیط یه پارامتر هست. مسلما پارامترهای زیادی توی این مساله نقش دارن.
خب بستگی به این داره که فرد چقدر از شغلی که داره رضایت داره وهمینطور نوع شغل هم خیلی اثر میذاره رو اینکه محیط رو چطور بچینیم تا لذت ببریم از محیط.
اصولا کارایی که تنوع نیست تو محیطش و یه روند تکراری و روزمره داره به نظرم ممکنه در بلند مدت آزار دهنده باشه. بعضی اوقات که گذرم به ادارات می افته واقعا حس می کنم بعضی کارمنداجبرا اونجا هستن و بعضی دیگه واقعا با جون و دل و لذت دارن کار می کنن با اینکه شرایط محیطی برای هر دو یکسان هست.
پرورش گل و گیاه و ظواهر محیط هم میتونه جالب باشه. اینکه دائما فکر کنیم که چطور می تونیم یه موقعیت جدید و حرکت جدید در راستای شغلمون و جهت بهبودش داشته باشیم. تعاملات خارج از محیط کاری با همکاران مثل برنامه هفتگی کوه و … خلاصه جوری که از حالت یکنواختی و روزمره بودن فاصله بگیریم.