چه طوري ميتونيم به پدر و مادرمون نه بگيم بدون اينكه بعدش عذاب وجدان نگيريم.
من خيلي با اين مساله مشكل دارم.
دنباله ی موضوع های
چه طوري ميتونيم به پدر و مادرمون نه بگيم بدون اينكه بعدش عذاب وجدان نگيريم.
من خيلي با اين مساله مشكل دارم.
دنباله ی موضوع های
سلام به نظر من
با صدای آرام صحبت کنید. صحبت کردن با صدای بلند شما را عصبانی و غیر منطقی نشان می دهد و نه گفتن شما جدی گرفته نمی شود.
حالت بدن یا زبان بدن شما هنگام صحبت با بزرگتر ها مودبانه باشد. صحبت کردن هنگامی که دست به کمر ایستاده اید و یا انگشت اشاره را به حالت تهدید تکان می دهید، برای بزرگتر ها این پیام را دارد که شما به آن ها امر و نهی می کنید.این امر می تواند آن ها را به واکنش تند تر یا بیشتر وادار کند.
وقتی نه گفتید بر آن استوار بمانید. اگر بعد از مدتی نه شما تبدیل به بله شد این پیام را می رساند که گذشت زمان هر نه شما را تغییر خواهد داد. از نظر بزرگتر ها شما هنوز بالغ نشده اید.
قبل از نه گفتن تمام جوانب کار را بسنجید تا پشیمان نشوید. بزرگتر ها اغلب با شناختی که از بچه ها دارند پیشنهاداتی می دهند که شاید در نگاه اول جالب نباشند ولی کاملا به نفع آن ها هستند. وقتی به سرعت در مقابل این پیشنهاد ها واکنش “نه” داشته باشید، راه ارتباطی خود را با آن ها قطع می کنید و این در طولانی مدت به ضرر شما تمام می شود.
موفق باشید.
اگر یکم ابعاد مسئله رو روشن کنید, نظر بهتری میشه داد.
“نه گفتن” در چه زمینهای؟
آیا از شما خواستن ظرفها رو بشورید؟
آیا میخوان با اجبار شما رو به خونهی بخت بفرستن؟
شاید بهتر بود به ما کمی اطلاعات میدادی تا بهتر بتونیم کمکت کنیم. آیا ازت درخواستی غیر منطقی میشه؟ آیا خانوادهات ازت انتظارات بیجا دارند؟
کاملا با این حرف شما موافقم. نه فقط پدر و مادر، حتی دوستان و فرزندمون هم اگه بفهمه با اصرار و مظلوم نمایی و حتی ترفندهای مادرپدرانه مثل تهدیدهای احساساتی و از این قبیل کلام میتونه نظر ما رو عوض کنه هر دفعه همین کارو میکنه. نبایداصرارها و مظلومنماییها باعث بشه تحت تاثیر احساسات قرار بگیریم و از حرفمون برگردیم.
کسی که داره میپرسه چطوری به پدر مادرم نه بگم که بعدش عذاب وجدان نگیرم به نظرم همیشه آره گفته و حالا حتما موضوع پیچیدهای وجود داره که نیاز داره تا بتونه نه بگه.
به نظرم کسی که اومده همچین سوالی رو تو پادپرس مطرح کرده مشکلش اینقد سطحی نبوده که از دیگران کمک میخواد.
به نظرم سوالای زیر سوال خودت رو حتما بخون تا برخورد آدما برای نه گفتن رو ببینی.
به نظرم خوندن مقالات مهارت نه گفتن، مقاله دکتر رضا نصیری سوادکوهی، مقاله وحید زمانی و قدرت نه گفتن رو بخونی.
بعضی مسائل فکر میکنم خیلی پیچیدهان و نیاز دارن تا از دید متخصصین بررسی بشن. به نظر من مهارت نه گفتن هم از اون دست مسائله!
به نظر من سختی نه گفتن رو با نوازشهای اریک برن میشه توضیح داد. پدر و مادر برای فرزند منابع نوازشی بزرگ محسوب میشن. تا زمانی که ما منابع قدرتمندی رو نداشتهباشیم نمیتونیم بدون آسیب دیدن نه بگیم. چون ترس از عدم دریافت نوازش از سوی پدر و مادر تنش زیادی به آدم وارد میکنه. کافیه اونها قهر کنند یا صحبت و ارتباطشون رو کمی کمرنگ کنند تا فشاری سخت به فرزندان بیاد.
وقتی منابع نوازشی جدید پیدا کنیم، احتمالاً این فشارها کاهش پیدا میکنند. مثلاً به مرور کلاسهایی رو ثبتنام کنیم و از رشد و پیشرفت خودمون نوازش بگیریم. اون موقع لازم نمیبینیم خانواده یا خیلیهای دیگر رو برای خواستههامون متقاعد کنیم چون منابع نوازشی جدید پیدا کردیم و کاهش نوازش تنش زیادی به ما ایجاد نمیکنه.
یا هنر جدیدی رو پیدا کنیم و یا شهرت پیدا کنیم. برای مثال، هنرها رو در اینستاگرام بگذارید. هر لایک یک نوازش وارد میکنه. البته شاید این نوازش به خاطر وابستگی به لایک نوازش بسیار باکیفیت و پایداری نباشه. ولی باز هم مهارت خوبی در جلب توجه در اینستاگرام به دست میاریم.
البته به نظر من منابع نوازشی پدر و مادر و در کل اشخاص والد مثل استاد تلههای مهمی میتونن محسوب بشن. یادم میاد دوستی در دانشگاه در مورد مسائل خاصی گارد خیلی قدرتمندی داشت. حاضر نبود این مسائل منطقی رو بپذیره. بعد فهمیدم که مادرش در اون زمینه کتابهایی رو میخونه و فرزند در این تله نوازشی گیر افتاده و حتی حاضر نیست در ذهنش در این مورد منطقی باشه و با مادرش مخالف باشه.
همین طور یکی از دخترها رو دیدم که در نوعی مسائل در تله نوازشی پدر قرار داشت. و با اینکه آدم بسیار منطقی و توانمندی بود، در اون مسائلی که پدرش صاحبنظر بود و پدرش ترس داشت، حاضر نبود کوچکترین مخالفتی کنه. و به نظر من این هم در تله نوازشی پدر گیر افتادهبود.
البته اینها الزاماً بد نیستند. چون به نوعی سیستم دفاعی ذهن هستند. اما ما رو در محدوده امن نگه میدارند و اجازه خروج نمیدن.
جالب بود …
این حرف شما درسته ولی چه انسانی از پدر و مادر نزدیک تر هست؟ به نظرم بهترین راهکار اینه که با خوش و بش با پدر و مادر تو موارد مشترک و احترام به تصمیمشون و دریافت نوازش های متقابل هم زمان کارهای درست رو تو حیطه هایی که اختلاف نظر دارن و درست تره انجام داد بدون اینکه اون کلمه مخالفت و نه گفتن رو علنی کرد و همزمان هم منابع نوازشی جدید پیدا کرد.