آیا تا به حال آرزو کردین میتوانستید احساس تون رو تغییر بدهید؟
بله!گاهی پیش اومده.
برای مثال:ازموضوعی قدیمی که مانند درد توی قلبم رخنه کرده بوداحساس ناراحتی میکردم ولی درعین حال ازون حس خوشحال بودم واحساس ناراحتی نمیکردم ومتوجه نشدم که ایا این ازبعد روحه یا ازبعدجسم؟زیرانه بابعدجسم حس میشد نه روحم اونرو حس میکرد.برای یک لحظه توی زندگیم ازاین حس چندگانگی متنفرشدم وارزو کردم که ای کاش هیچ وقت این خلا،این سوال بی جواب،واین حس تنفراحساس نمیشدیاحداقل میتونستم تغییرش بدم!
کمی بیشتر توضیح بدید، چه جور احساسی به چه جور مسائلی منظورتونه، مثلا همچین بحثی مدنظرتونه؟
از تجربههای خودتون بگید در فهم مسئله الهامبخش میشه.
«انتظار کشیدن منو عصبانی میکنه. وقتی با یه دوست قرار میذارم، اگه دیرتر از آن ساعت بیاد ناراحت میشم.»
یه مدت اینطوری بودم، اما الان احساسم نسبت به این مساله تغییر کرده و دیگه عصبانی نمیشم.
چطور می توانیم احساسمون رو نسبت به مسائل تغییر بدیم؟
مسائلی هم هست که ناراحت کننده است، ناراحتم میکنه، اما نه اونقدر که عکس العملی نشون بدم … . مثلا وقتی میبینم نسبت به کودکان بدرفتاری میشه، دوست دارم نسبت به اون فرد واکنش نشون بدم، اما کاری نمی کنم … .
چطور باید این عکس العملها و احساسمون رو تغییر بدیم؟
تجربهی موفقی در این باره نداشتم و بیشتر زمان کمکم کرده احساسهام رو بشناسم و در صورت لزوم تغییرش بدم.
دو تا نکته همین طوری به ذهنم میرسه، ممکنه در تعامل اینجا بتونیم پخته ترش کنیم:
- احساسمون رو بشناسیم.
- اگه میخوایم تغییرش بدیم، به شکل سبکتری برا خودمون توصیفش کنیم.
این طوری ممکنه بتونیم مغزمون رو گول بزنیم و بعد در بلندمدت حس مون رو نسبت به موقعیت تغییر بدیم
مثلا اگه حسمون نسبت به یه چی عصبانیت هست، با کلماتی مثل آزردگی یا ناراحتی سطحی توصیفش کنیم!
یا اگه عاشق آب هویج بستنی هستیم ، برا توصیفش بگیم از آب هویج بستنی بدم نمیاد.
تجربیات خوبی داری منم گاهی همینطور میشم ، به راحتی میتونیم به خودمون مسلط بشیم فقط باید ظرفیتمون رو افزایش بدیم افزایش ظرفیت با تمرین و اراده خوب بر تغییره . و همچنین سکوت زیاد که برای من خیلی راه گشا بوده.