سؤالم دقیقاً متوجه وضع اخیره. شرایط عجیب و غریبیه. تورم و رشد اقتصادی منفی و سایۀ جنگ و ابرچالشها و محیطزیست و غیره. منطقیه که بدون توجه به محیط آدمی کار خودش رو انجام بده، ولی من که نتونستم. چه پیشنهادی دارید؟ حالا تمام تلاش من این بوده که مثلاً توئیتر نرم، یا مثلاً اخبار نخونم و به روزنامه اکتفا کنم. ولی خب کافی نیستند، هر جا هم که قدم میگذاری شکست محضه. هرجا.
چرا منطقیه که به محیط توجه نکنین؟ من فکر میکنم که این حرف کمی خطرناک به نظر میاد. اکثر آدمها میخوان پیشرفت کنن تا نقشی در جامعه داشته باشن و با کارهاشون اون رو بهبود بدن. اگر در مسیر پیشرفت به جامعه توجه نکنین، یعنی پیشرفت شما صرفا فردی خواهد بود. این تضاد ایجاد نمیکنه؟ همین باعث نمیشه که افراد در خلاف منفعت اجتماعی حرکت کنن؟ شاید همین باعث شده که جامعه وارد این مسیر بشه و به اینجا برسه.
چون نمیتونم هیچ تأثیری در موارد مذکور بگذارم، در واقع عزرائیل الآن نقش مؤثرتری داره تا ماها. منظور من اینه که اخبار ناامیدکنندهست، پیش هر کس هم که میشینی داره ناله میکنه، توی مهمونیهای خانوادگی بحث جنگه. چهطور میشه بیخیال همۀ اینها شد و چسبید به اونچه که میخوای؟ پیشرفت فردی هم تضادی با نفع جامعه نداره. مشکل من «چه فایده؟»ـست.
به نظرم قسمتی از اخبار هست که واقعیته مثلا تورم، جنجالهایی بینالمللی و … . ولی قسمتی از حرفها، ذهنیت افراد هست. جامعه ایران همیشه این شکلی بوده. وقتی راحت میتونستیم از جامعه دزدی کنیم، شاد و خوشحال بودیم (اکثریت رو میگم نه همه رو) و وقتی که با واقعیتها روبرو شدیم، شروع کردیم به غُر زدن. اگر منظور این ذهنیتها هست که کار درست اینه که اونا بزارین کنار و به کار خودتون برسین. بخصوص اگر که اعتقاد دارین با منافع جامعه در تضاد نیست که چه بهتر. حداقل من به عنوان عضوی از جامعه ازتون تشکر میکنم
برداشت من از پرسش @Suhrawardi این بود که «چه طور میتوان فارغ از اخبار ناامید کننده به کار کردن ادامه داد؟» این لزوما به معنای بیتفاوتی نسبت به همه جامعه نیست.
من هم سعی کردم همین کار را بکنم و به نظرم یک گام به جلو است. اما آیا میتوانم با دوستان نزدیک و خانوادهام که در بازنشر اخبار منفی (و گاهی حتی بزرگنمایی) نقش بزرگی دارند قطع رابطه کنم؟ تنها کسی که حرف زدن با او آرامش میدهد مادربزرگم است که به دور از همه این حاشیهها دارد زندگیاش را میکند.
این پدیده جدیدی که امروز با آن مواجه هستیم فقط مختص به ایران هم نیست. ده سال پیش به هیچ وجه این گونه نبود که از هر طرف یک اطلاعات جدیدی به آدم برسد. به نظرم دریافت این حجم از اطلاعات (به ویژه از نوع ناامید کننده) در طول روز برای سلامتی و رشد فردی اصلا خوب نیست.
راهحل من تا اینجا دور بودن از هر منبع خبری بوده است. هر چند همیشه از خانواده و همکارها خبرهای منفی را میشنوم. اگر ممکن باشد کمی دور بودن از اجتماعی که امروزه ملتهب (و شدیدا غیر تعادلی) است را هم توصیه میکنم. هر چند این راه آخر به سختی ممکن است.
من هنوز هم به این فکر میکنم که ما باید خودمان را برای آینده آماده نگه داریم، چه از نظر ذهنی و چه از نظر جسمی. شاید کمی فعالیت ورزشی برای دور شدن از فضاهای مسموم این روزها بد نباشد.
پ.ن. منظورم از غیر تعادلی بودن جامعه ایران این است که آهنگ تغییرات در ایران بسیار سریعتر از سرعت هضم تغییرات و کنار آمدن با آنها است. یکی از نتایج این عدم تعادل دست زدن به کارهای عصبی و غیر منطقی است.
به نظرم سعی کنید که به جای اینکار بفهمید که چه چیزی ارزش توجه رو داره و چه چیزی نه. بایکوت خبری در دنیای امروز ممکن نیست ولی فهمیدن ارزش خبری تا حدی ممکنه.
البته باید بپذیریم که همه تحت تاثیر این مسائل قرار میگیریم و رفع کامل اون در این شرایط ممکن نیست. متاسفانه جامعه ما پذیرفته که به آخر خط رسیده و برای اینکه به این ذهنیت دامن بزنه هر اتفاقی رو بزرگ میکنه. هیجان عجیبی برای این رسیدن به انتها وجود داره، که خواه ناخواه همه رو تحت تاثیر قرار میده.
میشه این سئوال رو از خودتون بپرسید که «چه میزان از امکانات حداقلی برای شما فراهم باشه، احساس امنیت ذهنی میکنید؟» مثلا برای یک سال آینده، چقدر پول در اختیار داشته باشید احساس میکنید میتونید در شرایط سخت دوام میارید؟
من تو شرایط بدتری هستم ، کلا اخبار و دنبال نمی کنم.
کاری نمیشه کرد دیگه ، خودت و بزن به بی خیالی و کارت و انجام بده ، اگر اتفاقی هم بیافته برای 80 میلیون ایرانی می افته.
سیستم به صورتی هست که یا فرو میریزه یا تغییر می کنه ، نمی شه همیشه تو شرایط بهرانی باشه
اقای یوسف ثبوتی، موسس دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان هستن. این دانشگاه با همه ضعف هاش یکی از بهترین نقاط پژوهشی و علمی ایران هست و مرور بعضی خاطرات و طرز فکرهای موسسش، یه جاهایی مفیده!
یکی از شاگرداشون خاطرهای از ایشون تعریف میکرد، درباره زمان جنگ؛ یعنی شرایطی بدتر از شرایط الان.
میگفت موعد کنفرانس فیزیک رسید و تهران موشک بارون بود! ما، دانشجوهای ارشد، مطمئن بودیم که برنامه کنسله! ولی آقای ثبوتی مصمم رفتن و از فلان دانشگاه کلاسهایی رو رزرو کردن و بعضی اساتید در دسترس رو سریع دعوت کردن. به ما هم تشر زدن که سمینارهایی از کارهامون رو اماده کنیم:
الان ایا میخوایم بشینیم تا موشک بیاد یا نیاد؟! ایا وظیفه و مسئولیت ما اینه و این کمکی به ما و جامعه آینده میکنه؟
به نظرم نمیشه فارغ از اتفاقات محیطی مسیری رو در همون محیط طی کرد، ولی میشه اولویت و اهمیت رو به اتفاقات محیطی نداد! بلکه توجه رو روی وظیفه و مسئولیت فردی نگه داشت. کمی انگیزهی درونی و «هی» زدن لازم داره. همین!
شرایط کشور ما خیلی بد نیست!! به بدی دوران 8ساله دفاع مقدس ، اشغال نظامی در سال 1320 ، اشغال نظامی در جنگ جهانی اول و دوران هرج و مرج احمدشاه و محمدعلیشاه نیست. کشور ایران در تاریخ 2 قرن اخیر خودش ایام بحرانی زیاد و عجیب و غریبی رو تجربه کرده و به هرعلت از تمامی این بحرانها جان سالم به در برده. به همین دلیل به احتمال قوی از بحرانهای فعلی هم عبور میکند تا برسد به بحرانهای بعدی. (زندگی در ایران از 7هزار سال قبل تا امروز و فردا ، یک تابع سینوسی است که مدام بین آرامش و بحران در تناوب است. ما ایرانیها نیز تقریبا به این وضعیت عادت کردیم)
اما یک وجه تمایز دوران فعلی با گذشته (در ایران و سراسر جهان) این است که گسترش رسانهها باعث شده که حجم اخبار افزایش چشمگیری پیدا کنه و این بمباران خبری مستقیما روی روح و روان ما تاثیر گذاشته بدین علت که حجم گستردهای از اخبار تولید شده در سراسر جهان منفی است.
همون طور که دوستان گفتن راهش اینکه خودمون رو کمتر در معرض این بمباران گسترده خبری و 24ساعته قرار بدیم که ذهن ما رو هدف گرفته. یه جاهایی نمیشه ولی یه جاهایی هم دست ماست که خودمون رو از دایره دریافت انواع و اقسام اخبار بیرون بکشیم.
وقتی پارسال اواخر مرداد ماه من از دوستم انگیزه گرفتم که ارشد بخونم و شروع جدی داشته باشم که بخونم و هی بخونم که بتونم به دانشگاه مورد علاقه م برسم،تموم خونواده که سهله فتموم دوست آشنا نشستن و خندیدن و گفتن خل شد تو این اوضاع قمر در عقرب و نابسامانی هایی که داره بشینی درس بخونی که چی بشه؟چیکاره بشی؟مثلا خیلی با سوادتر بشی؟یا هر چیزی بدتر از اینا
اما خب من کار خودمو کردم هر طوری بود اوایل شهریور به سراغ استاد هام رفتم برای پیگیری چارت درسی چطوری بخونم چه کتاب هایی بخرم(و همچنان اعتراض ها بود و بیشتر میشد)شروع کردم و تا الان دارم میخونم و مرور میکنم.تو این اوصاف خیلی اخبار و خبر های بدی وجود داشتند و به وجود اومدن و بوجود خواهند آمد قطعا!!!
اما اینکه ذهن تو درگیر اینه که یه روزی به رویایی و پر تلاشی که شاید همه بهش میگفتن نمیشه لازم داری تا بتونی از پس همه خبر های بد بیرون بیای.نمیشه کسی ازدواج نکنه که اوضاع اقتصادی بده،نمیشه کسی بچه به دنیا نیاره چون مستاجره،نمیشه کسی دانشگاه نره چون خبرها زیاده و اشباع شده و…باید زندگی کرده.
بنظرم اوضاع اقتصادی و سیاسی هر چند بهم ریخته شده ولی تشنج ما از این اوضاع بیشتر بخاطر مداوم پیگیر بودن اوضاع خبری هست که ما دنبال میکنیم.
ههمیشه لازم نیست خبر ها رو تا ته پیگیری کنی.وخوبی من اینه تلگرام ندارم تی وی کم میبینم و روزنامه اصلا نمیخونم(که بده)اما پیگیر اینترنتی اوضاع هستم.
من به خودم هشدار دادم و به خودم گفتم این روزمرگی ها هست و همیشه وجود داره اینکه میگذره عمرتوئه و باید به خودت بیای و به آرزویی که داری کمی فکر کنی که با تلاش برسی.ذهنت رو دچار خستگی و کمتر فکر کردن به چیزای خسته کننده کن.
ممکنه من دانشگاه مورد علاقه م قبول نشم و ممکنه حتی از تلاشی که کردم خیی نتیجه دلچسبی بیرون نیاد اما برای خودم و ته قلبم این رو میگم که تلاشت ناکافی بود نه اینکه اوضاع تورو نزاشت و مجبور به تغییر مسیر کرد.کمی و فقط کمی روحیه قوی داشتن کافیه تا بتونی در مسیر بهتر قدم برداری.
به نظر من، جامعه ما بصورت فردی/اجتماعی، دچار رکود عجیبی شده و این شرایط داره به گونه ای پیش میره که تغییر اتفاق بیفته. فکر می کنم اینکه تغییر اتفاق می افته، جز قوانین بی چون و چرای طبیعت هست.
حالا اینکه جامعه ما میخواد تو این روند، چه نقشی داشته باشه رو دقیق نمی دونم.
من خودم به این باور رسیدم که اگر بخواهد تغییر مثبتی ایجاد شود، در اولین قدم، این تغییر باید در افکار/اعمال تک تک اعضای جامعه صورت بگیرد و این اتفاق خواهد افتاد، حتی به دست جبر طبیعت.
حالا اینکه کی می خواهیم به این نتیجه برسیم، زمان می خواهد و شرایط سختی که ما رو به این نتیجه برساند.