در روابط و در فضای مجازی بارها شده سوالی کردم یا جوابی دادم و منظورم بد فهمیده شده البته حضوری نبودن بحث و پیچیدگی و تفاوت ذهن ها هم به این مسئله دامن میزنه و شاید سو تفاهم ایجاد کنه . نظر شما چیه ؟
برای منم اتفاق افتاده.
ولی خب چه اهمیتی داره؟ پیش میاد ، ذهن ها فرق می کنه بکگراند ها فرق می کنه استدلال ها فرق می کنه ، هزار تا چیز فرق می کنه.
تازه تو 98 درصد موارد هیچ تاثیری واقعی روی زندگیت نمی ذاره این چیزا.
مثلا اگر بگی تو دادگاه قاضی حرفم و بد متوجه شد حالا حبس ابد خوردم می شه درک کرد که خیلی باید حالت گرفته بشه ولی تو فضای مجازی که این چیزا خیلی مهم نیست. حالا شخص فلان منظور من و متوجه نشد ، خب نشد که نشد ایشاالله بعدا میشه
حس خوبی ندارم… .
نظر من به عنوان مخاطب یه پرسش، اینه که گاهی میرم تو یه پرسش و عنوان پرسش و توضیحات پرسش با هم خیلی متفاوتن. و من گیج میشم که الان به چی پاسخ بدم، تا چه حد.
این جور وقتا حس میکنم پرسنده هنوز ذهنش شفاف نیست که دنبال چی هست، اگه نکته ای ازم بربیاد مطرح میکنم شاید ذهن پرسنده شفاف شه. ولی نکته م مطمئنا چیزی نیست که پرسنده دنبال شنیدنش بوده، پس احتمالا به ایشون حس فهمیده نشدن منتقل میکنه.
این هم ربطی به نوشتاری (مجازی) یا گفتاری بودن (حضوری) بحث نداره، وقتی ذهن فرد شفاف نیست، شفاف نیست.
تو همین پرسش، دو تا پاسخ گذاشتم؛ اولی به سوال «چه حسی داری …؟» و دومی به سوال «نظرت چیه و دلیل چیه؟»
سوال اول: چه حسی؟
سوال اول به راحتی میتونست با جزئیاتی مثل «از تجربیاتت تو موقعیتایی بگو که منظورت درست منتقل نشده؟ بگو از لحاظ فیزیکی بدنت چه طور اون حس رو دریافت کرد؟ بگو اسم حست چی بود؟ بگو دقیقا موقعیت برای خودت چقدر شفاف بود؟ …؟» غنی بشه. این جزئیات ارزشمنده، و پاسخ به سوال تیتر این موضوع «چه حسی داری وقتی منظورت درست فهمیده نمیشه؟» میتونست تجربیات خوبی رو جذب کنه. و خودش هم یه مسیر فکری ایجاد کنه.
سوال دوم: چرا؟
سوال دوم که در متن پرسیده شده، که داره میپرسه اشکال از چیه، کلا متفاوت از سوال اوله. چون من رو بیشتر در مقام قاضی و مخاطب قرار میده تا کسی که داره از تجربیات خودش میگه. این سوال هم جذابیتای خودش رو داره، ولی عنوان مناسب براش بیشتر اینه که «چرا گاهی منظورم در فضای مجازی درست فهمیده نمیشه؟»
هر کدوم از این دو سوال برا خودش یه مسیر فکری داره، اولی میبره تو فاز همدلی و دومی تو فاز منطقی. اولی پیش نیاز دومیه، ولی بهتره هر دو در یه سوال مطرح نشن، چون برا هر کدومش میشه کلی مطلب نوشت.
سوال: حالا اینجا منظور سوال واقعا چیه و من مخاطب کدوم رو متوجه شم کار درست رو انجام دادم؟
من احساس بدی دارم و شاید حتی جواب سر بالا هم بدم.
اما به نظرم اگر اصول بحث کردن و گفتمان رو بلد باشیم مشکلی پیش نیاد. اگر گزاره هامون رو دقیق انتخاب کنیم. من که توش موفق نبودم ولی فک کنم بتونه کمک کنه.
درسته من سوال پرسیدنم به دقت و ظرافت خیلی بالایی نیست چون نه سواد زیادی دارم و نه مثل تحصیل کردگان علوم تجربی نکته سنج هستم
البته مثالی هم یادم نبود ولی سوالم قابل فهم بود همون طور که دوستان جواب دادن . بالاخره این هم یک نوع سبکه و من بیشتر اوقات اهل توضیح دادن نیستم .
این فقط مخصوص شما نیست، من به دانش اولیه و نکتهبینی خودم اعتماد دارم، ولی من هم دچار این اشتباه میشم و خیلی وقتا سوالم رو شفاف نمیپرسم.
نکته م اینجا این بود که گاهی صورت سوال ها نیاز به اصلاح دارن تا بتونن اون منظوری که دارن رو منتقل کنن. و اگه افراد این وقت رو برای اصلاح سوالات یا موضوعاتشون بذارن، منظورشون بهتر منتقل میشه. اگه هم نذارن، که خب تعامل سازنده شکل نمیگیره.
اخه ما خیلی سختش میکنیم من یک سوال ساده پرسیدم و احساساتی که بقیه تجربه ش کردن رو میخواستم بدونم به نظرم این سوال شفاف بود و حالا در کنار پرسیدن احساس از راهی برای رفعش هم پرسیدم که به نظرم این دو موضوع در هم تنیده بودن🤔 و مشکلی نداشت که در یک تاپیک دو تا سوال با هم بیان مثل اینکه من برم پیش روان شناس و بگم چرا من نگرانم و بعدش راهکار رفع اون رو بپرسم این دو سوال یجور به هم پیوسته است و هیچ وقت کسی فقط بخاطر اینکه چرا نگران میشه پیش روان شناس متخصص نمی ره در این جا هم سوالی که ذکر کردم در محدوده همین مثال جای داشت
به نظر من هم مشکلی نداشت توی یه سوال بیاد
به نظرتون اگه دو سوال رو در قالب دو موضوع در هم تنیده میپرسیدین چی میشد؟
چی به دست میاوردیم و چی از دست میدادیم؟
من اگر بخوام به این طریق به سوالات دوستان نگاه کنم تعامل موفقی شکل نمی گیره بیشتر سعی میکنم جواب سوال یا سوالات داخل موضوع رو بدم بارها سوالاتی بوده که همین ویژگی رو داشتن و من در حد نظر شخصیم جواب دادم .
درست پرسیدن خیلی توی جواب گرفتن و نتیجه گرفتن تاثیر داره ولی همه اینجا گیر میدن اینو از اون جدا کن،قیمه ها رو نریز توی ماستا یه مقدار چیز هستش دیگه. اون موقع خیلی ها بخاطر سخت شدن سوال پرسیدن دیگه سوال نمی پرسن.
مشکل از سوال نبود سوالم واضح بود ولی میگن چرا دوتا سوال تو یه تاپیک
متوجه شدم
منظور لولمول اینه که یک جواب گرفتن از سوال بهتر میشه و مسئله بعدی پیگیری کردن و پیدا کردن سوالات راحتتر میشه.
مثلا من الان دارم سوالای ۶ ماه قبل رو می خونم خب اگر توی عنوان سوال خوب تفکیک نشده باشه موضوعات شاید از یه سوالی که میخواستمش بگذرم و پیداش نکنم.
و از همه بدتر دوباره اون سوالی که ۶ ماه پیش بحث شده رو دوباره بپرسم.
همین.
خیر این دو موضوع با هم هستن مثل همون مثالی که زدم. بارها شده که دیدم در یک موضوع چندین سوال پرسیده شده و جوابش رو بدون انتقاد دادن و این یکجور موضع گیریه
علیه شما؟؟
واقعا اگر اینطور بوده که خیلی رفتار بدی شده. فکر کنم سوالی که داریم زیرش حرف میزنیم رو هم به همین خاطر پرسیدی.
ولی حرفای لولمول و یوسف رو بد برداشت نکن چون واقعا ته دلشون چیزی نیست ولی کس دیگه ای بود منم منشن کن له ش کنیم
شاید وقتی پادپرس به خیلی ها در این مورد تذکر میده، مشکل از خود پادپرس باشه.
شاید باید گزینه های زیرشاخه دار کردن موضوع رو هم اضافه کنید که هم قابل جستجو بشه و هم واقعا بعضی از سوالا رو نمیشه تیکه تیکه کرد. همه که متخصص خبرنگاری و روزنامه نگاری نیستند که.
با تشکر
بله متأسفانه! نمونه زیر رو نگاه کن
آره دیدم عملا سه چهار تا موضوع پرسیده شده بود توش. خب واقعا هم اون سوالات رو از موضوع اصلی جدا کنید یه مفهوم دیگه پیدا می کنه.
@lolmol سوالی که توش چند تا سوال پرسیده شده و شما واکنش نداشتید