دوستی به افسردگی مبتلاست. برای درمان افسردگی به متخصصین روانشناسی هم مراجعه کرده. الان هم به دلایلی دچار اضطراب و استرس زیادی شده. به عنوان یک دوست، چه رفتار مناسبی برای برخورد با این بیماری از من برمیاد؟
کاشکی کلاسی هم برای آموزش رفتار مناسب به اطرافیان بیماران ترتیب میدادن.
سوال سختیه! یه مشاور میشناختم که دعوتشون کردم به موضوع، اگه دعوت رو ببینن یا علاقه مند شن، پاسخ تخصصی میدن.
در کنارش، برای یادگیری رفتار مناسب اطرافیان، بد نیست از خدمات مشاوره ای تخصصی مثل فول فکر کمک بگیرین.
و در عین حال، اگه من یه روز افسردگی داشته باشم، ترجیح میدم اطرافیانم باهام مثل کسی رفتار کنن که انگار سرما خورده و یا یه مشکل جسمی داره، و نه بیشتر. یعنی مشکل افسردگی م رو ناشی از ناتوانی و بی عرضگی من ندونن، بلکه یه جور اتفاق که ممکنه برا هر کسی پیش بیاد ببیننش.
سلام بذارید یک چیز جالب براتون تعریف کنم!
آیا می دونید چرا توی مراسم عزاداری از حلوا و خرما استفاده می کنن؟ چون می گن جنس غم و غصه سرده و سردی بدن رو کرخت و از کار افتاده می کنه و با گرمی میشه به مقابله با این سردی رفت. خیلی از دکترها توصیه می کنند شب ها غذای گرم (نه از نظر حرارت بلکه طبع گرم) میل کنید چون جنس خواب سرده و خوردن غذاهای سرد این قضیه رو تشدید میکنه. در طب سنتی ایران هم افسردگی رو ناشی از سردی زیاد بدن می دونستند یعنی بدن در اثر سردی زیاد توان مقابله با مشکلات و غم های بیرونی رو نداره! شاید برعکس چیزی که همه می گن تغییر رویه تغذیه کمک زیادی به ایشون برای مقابله با افسردگیشون بکنه! چون با مصرف غذاهای گرم انرژی و توان بدن زیاد می شه و از کرختی و بی حالی در میاد. در مرحله دوم من یک تجربه جدید رو پیشنهاد میکنم! من موقع فوت پدرم احساس می کردم افسار زندگی داره از دستم رها می شه و حس غم از دلم بیرون نمی ره! کلاس های طبیعت گردی موسسه طبیعت شاید راهی بود برای تغییر زندگیم و شکست افسردگی در مراحل اول! این کلاس ها فقط بدرد کسایی نمی خوره که می خوان راهنمای گردشگری بشن! این کلاس ها برای هر کس که دوست داره سفر کنه! راه و رسم سفر و زندگی کردن رو یاد بگیره مناسبه! بجای دوره های راهنمای طبیعت گردی باید اسمش رو بذارن دوره های زندگی با طبیعت! من پیشنهاد 100 درصدیم شرکت در این کلاس ها است برای ایشون! از کجا معلوم شاید مستعد بودند و به جمع راهنمایان پیوستند
افسردگی انواع مختلفی داره و دلایل مختلفی هم داره. راه و مسیر درمان برای همه بیماران افسردگی یکسان نیست و نخواهد بود چون بیماری های روانی بسته به شخصیت فرد و شرایط زندگی متفاوت اند پس درمان ها نیز باید متفاوت باشند.
با بحث طبع گرم و سرد تا حدود زیادی موافق هستم و میدانم که طب سنتی ایرانی بسیار غنی و کامل بوده است.
دلیل افسردگی دوستتان را می توانید بگویید؟ اگر بدانم بهتر میتوانم کمکتان کنم
من فکر میکنم افراد افسرده اولین چیز و مهم ترین چیزشونو که همان اعتماد به نفسه از دست میدن و بهترین روش برای درمان بالا بردن اعتماد به نفس اونهاست برای این کا هم باید با کارهای کوچیک که از عهده اش بر میان شروع کنید و بعد از انجام دادن اون کار هم دائما با تشویق اعتماد به نفسشونو تقویت کنید .
از نظر من، بهترین کار شما می تونه این باشه که به دوستتون بقبولانید که افسردگی هم مثل خیلی از حالتهای دیگه ای که هر انسان می تونه تجربش کنه، وجود دارد مثل سرما خوردگی، شکستگی و وسواس و… و حالتی نیست که یه شبه آدم بهش دچار بشه پس نباید توقع داشته باشه که یه شبه درمان/تغییر کند.حالا تو درمان/تغییر این حالت تنها کسی که بزرگترین کمک رو می تونه به آدم بکنه خود آدمه. وقتی خود آدم یه حالتی رو انتخاب می کنه و تکرارش می کنه تا وقتی که ازش خسته نشه و نخواد تغییرش بده کاری از دست کسی ساخته نیست. پس از نظر من، کمک شما در گام اول می تونه این باشه که به دوستتون بقبولانید که این حالت در نهایت باید با افکار و نگاه خودش تغییر کنه. حالا چقدر می خواد طول بکشه و یا چقدر می خواد تو روند این تغییر شکست بخوره هم باز دست خودشه.
من نمیدونم که دوستتون چقدر می خواد که این حالتش رو تغییر بده ولی وقتی خواستن شروع بشه تغییر هم شروع میشه.
از نظر من هم، نوع تغذیه، مراجعه به روانشناس خوب، شروع و تجربه فکرهای جدید و … می تونه این روند رو تسریع ببخشه.
پ.ن: افسردگی هم یکی از حالتهایی است که هر انسان با فکر خودش می تونه انتخابش کنه و این که این حالت رو کلن از بین ببریم کاری کمی بعید به نظر میرسه، ولی میشه باهاش کنار اومد.