به نظر من یک گروه خوب از همه نوع افراد اعم از افراد خلاق، افراد دارای رهبری بالا ،افراد پرسشگر و کاوشگر و البته افراد با دانش و مهارتهای مختلفی تشکیل شده. تقسیم نادرست وظایف یا وجود افراد خجالتی و دو دل در ابراز نظرشان باعث میشه این گروه بازدهی خوبی نداشته باشه.
چه راه حل خلاقانهای برای بسط و افزایش راندمان گروه پیشنهاد میکنید؟
من تجربه چند کار گروهی کوچک داشتهام و از آنجا که جمعهایی که در آنها کار کردهام، کوچک و صمیمی بودهاند، همیشه راندمان کارهایمان بالا بوده است. این که بتوان راندمان گروهی را در یک گروه بزرگ همچنان بالا نگه داشت کار بسیار دشواری است که تنها با مدیریت قوی امکانپذیر است.
من فکر میکنم اگر روزی یک کار گروهی را شروع کنم و قصد گسترش کارم را داشته باشم، ابتدا به این فکر میکنم که آیا مدیری میشناسم که بتواند بخش تازه افزوده شده را به درستی مدیریت کند؟ اگر چنین شخصی نباشد، گسترش گروه ممکن است به شکست و از دست رفتن همه دستاوردها تبدیل شود.
همین الان ایده ی خاصی به ذهنم نمیرسه، سوال نسبتا باز (open question) هست و کلی مطرح شده. پیشنهادم اینه که با کمی گفتگو درباره سوال، اون رو به چندین سوال مشخص تر بشکونیم. مثلا رفع خجالت تیمی در جلسات تیمی خودش یه پرسش جدا می طلبه، تقسیم نادرست وظایف یه پرسش دیگه س، و … .
در کنارش، با توجه به توضیحات سوال، به نظرم میرسه منظور اینجا کار تیمی هست و نه کار گروهی، به این مقاله نگاه کنین: تفاوت گروه و تیم.
قبل از اینکه گروه یا تیم تشکیل بشه، خوبه چرایی کل و چرایی هر کدوم از اجزا مشخص باشه.
چرا داریم تیم تشکیل میدیم؟
چرا این فرد رو تو تیممون میخوایم؟
اون فرد چرا میخواد تو این تیم باشه؟
مثال میگم، خیلی سازمانای ایران فقط برای اینکه رشد خودشون رو به دولت نشون بدن و بودجه ی بیشتری بگیرن، سازمانشون رو توسعه میدن[1]. چنین چرایی برای تشکیل تیم و سازمان، خودش یه معضله برای کار تیمی، که باعث خیلی مشکلات درونتیمی دیگه میشه.
در ضمن حتما پیشنهاد میکنم سری مقالات کار تیمی که پیش از این توسط یوسف ترجمه و تنظیم شدن رو حتما مطالعه کنین. مسیر خیلی خوبی برای تشکیل یه تیم در اختیار قرار میده.
کافیه یه بار به نمایشگاه کار شریف برین و نگاه کنین سازمان های بزرگ چطور موفقیت خودشون رو براتون ارائه میدن! یه سازمان شناخته شدهی دولتی بود، موفقیت خودش رو این طوری تعریف کرد: ما سال فلان ۱۰ نفر بودیم، سال بعدش ۱۰۰ نفر و الان ۵ هزار نفر! ↩︎
همانطوری که لاله اشاره کرد، میتونی به نوشتار در مورد کار گروهی و تیمی مراجعه کنی ولی نکته اول برای شروع، همانطوری که در نوشتار هم گفته شده، اینه که واقعا کاری داشته باشی که نیاز به گروه و تیم داشته باشه.
اگر در ایران میخوای اینکار رو انجام بدی، توصیه اکید من اینه که روی قسمت مهارتهای ارتباط تیمی تمرکز کنی. مهارتهای فردی کم و زیاد قابل یادگیری هستن ولی مهارتهای ارتباط تیمی هست که یک تیم رو از مجموعهای از افراد مجزا میکنه.
یک چالش بسیار جدی که در ایرانیها دیدم (در مقایسه با غیرایرانیهایی که همکاریهای علمی داشتم) اینه که ایرانیها یک پیشفرض برای خودشون و بقیه دارن. منظورم اینه که برای هر مسئلهای بدون بررسی، یک راهحل ارائه میدن و معتقدن که از اون مسیر میشه مسئله رو حل کرد، اگر نشد، مشکل از فرد هست و نه راهحل. در حالیکه در کار گروهی و تیمی، شما و گروه باید به شکل آزادانه فکر کنین و راهحل رو با هم پیدا کنین. بسیار سخته که بتونین به طور عملی بر این چالش غلبه کنین (حتی تا حدی خودم رو هم دچار این چالش میبینم!).
اگر در نهایت به همه اینها غلبه کردین، تازه به بهترین قسمت کار گروهی میرسین: بهبود در زمان. اساسا به گروه مثل یک انسان در حال رشد فکر کنین با اندامهایی که به هم متصل هستن و در زمان رشد میکنه، یاد میگیره و بهتر میشه. بهترین عملکرد یک گروه با یادگیری جمعی و ارزیابی درست به دست میاد و نه لزوما با ایجاد بهترین گروه ممکن! اگر گروه رو خوب ایجاد کرده باشین و البته «منابع حداقلی» برای دوره رشد داشته باشین، این مرحله بسیار جذاب و لذتبخشه، پر از دستاوردهای گروهی، یادگیری و … .
بنظرم اول باید تیمی که میخوایم تشکیل بدیم به بازدهیش فکر کنیم.یعنی کاری که میخوایم انجام بدیم با تیممون بازدهی رو با افراد بسنجیم و ببین اگر میتونه بازده خوبی داشته باشه شروع کنیم.
شخص هایی که برای تیم انتخاب میکنیم اگر قبلا کار تیمی انجام ندادن میتونیم با یه سوالهایی و یا در نظر گرفتن کاری که میخوایم برامون انجام بده رو ،ازش بپرسیم تا به یه جاهایی برای همیاری هم تیمی رسیده باشیم.
مهارت و ارتباط تیمی خیلی مهمه که افراد گروه چقدر میتونن صبور و شکیبا و خلاق و پر تلاش باشند برای ادامه هر راهی .