«همه گروهها باید یاد بگیرن که برای رسیدن به عملکرد بهینه، خودشون رو به شکل یک تیم دربیارن.»
این یه تصور نادرست در مورد تیمه. افراد اونقدر شیفتهی مفهوم «تیم» هستن که همیشه دنبال ایجاد تیم هستن، حتی در مواردی که برای انجام کار هیچ نیازی به تیم نیست.
استدلالی که معمولا در این مورد به کار میره، اینه که «اگر قراره کار گروهی انجام بشه، باید به شکل کار تیمی باشه»، و این عقیده به طور ضمنی رایجه که مدل گروهی که توسط یه نفر رهبری میشه، به عنوان کار گروهیِ «بد» شناخته میشه. این تصور غلطیه. همه گروههای کوچک لازم نیست به شکل تیم دربیان. اغلب، مدل کار گروهی سنتی و تکرهبری[1]، میتونه کارایی موثری داشته باشه.
یه نکته مهم رو یادتون باشه، ایجاد یه تیم، کار بسیار زیادی نیاز داره و در بسیاری از موارد کار تیمی از کار گروه تکرهبری ناکارآمدتره. برای همین، تیم باید در جایی به کار برده بشه که مزیتهای مهمی با خودش داشته باشه.
همون طور که در موضوع تعریف تیم بحث کردیم، در تیم مهارتها، تواناییها، تجربیات و عقاید متنوعی وجود داره؛ میتونه سریعتر به تغییرات پاسخ نشون بده، انعطافپذیرتره و میتونه خودش رو با تغییرات وفق بده.
حالا شما باید در نظر بگیرید که وجود چنین امتیازاتی چقدر برای رسیدن به هدفهای گروه اهمیت دارن. آیا گروه میتونه بدون امتیازات یه تیم از پس چالشها بربیاد؟ اگه بله، اونوقت بهتره با یه گروه سنتیِ تکرهبری کار رو انجام بدید. اگه نه، حالا میتونین برین سراغ تیم.
یه گروه همیشه میتونه برحسب نوع چالشی که در هر زمان باهاش روبرو هست بین گروه تکرهبری و تیم تغییر کنه. معمولا، وقتی پروژهای در دست دارید که باید سریع انجام بشه و میتونید اون رو به کارهای فردی تقسیم کنید، بهتره که از گروه تکرهبری استفاده کنید. روش تیمی وقتی الزامی میشه که چالش پیچیده باید حل بشه و نیاز به مهارتهای متنوعی داره.
با وجود این، معمولا با وضعیتهای روبرو میشید که انتخاب بین تیم و گروه تکرهبری چندان روشن نیست. در این وضعیت از شش پارامتر استفاده کنید. براساس کتاب «کار تیمی موثر: درسهای کاربردی از تحقیقات سازمانی» نوشتهی مایکل ای وست[2] این پارامترها وضعیتی رو براتون تعیین میکنن که بهتره برین سراغ تشکیل تیم.
شش پارامتر وست[3] برای تشخیص موقعیتهای کار تیمی
اگه یه کار گروهی در هر کدوم از پارامترهای زیر نمرهی بالایی گرفت، تیم و کار تیمی احتمالا میتونه به شدت نتایج کار رو بهبود بده:
-
کامل بودن: کار، یه کار کلی و کامل هست، مثلا کار گروه کل سیستم تولید به همراه چرخهای ماشین باشه و نه فقط سوار کردن بدنه روی چرخ ماشین.
-
نیازهای متغیر: کار به گستره وسیعی از مهارتها نیاز داشته باشه که از طریق تعدادی از افراد مناسب قابل دستیابیه.
-
اهمیت: کار در هدف نهایی سازمان، تاثیر و اهمیت بالایی داره.
-
فرصت یادگیری: کار به اعضای تیم فرصتی برای افزایش مهارت و دانش رو میده.
-
احتمال گسترش: میشه کار رو در طول زمان توسعه داد تا چالشهای بیشتری برای تیم فراهم کنه.
-
خودمختاری: کار طوری هست که اعضای تیم اجازه دارن به اندازه کافی با تصمیمات تیمی مخالفت کنن.
اصول اساسی برای هر دو نوع گروهِ تیمی و گروهِ تکرهبری یکسان هستن؛ ارتباط خوب، پاسخگویی، نقش واضح و هدف روشن. ولی نیازهای فرعی[4] بسته به روش گروه انتخاب میشن:
-
در گروه تکرهبری:
- اعضا به طور فردی روی اموری تمرکز دارن که براساس مهارتشون به اونها اختصاص داده شده،
- محصول نهایی برابر با مجموع محصول تکتک افراده،
- رهبر هدف رو مشخص میکنه، انگیزه رو شکل میده و روش کار رو تعیین میکنه
- اعضا به طور انفرادی پاسخگو هستن
-
در تیم:
- اعضا روی اموری تمرکز دارن که به طور جمعی به مهارتها و تواناییهای مکمل چند فرد نیاز داره،
- محصول نهایی بیشتر از مجموع تکتک افراده،
- تیم هدف رو مشخص میکنه، انگیزه مشترک رو شکل میده و روش مشترک رو تعیین میکنه،
- اعضا به طور جمعی و انفرادی پاسخگو هستن!
میبینین که نیازهای تیم به سادگی قابل دستیابی نیستن؛ برای همین خوبه از خودمون بپرسیم که «یه تیم موثر چطور کار میکنه؟» که در ادامه بهش خواهیم پرداخت!
تمرین برای درک تفاوت تیم نسبت به گروه
یکی از تجربههای کار تیمی که فکر میکنی بهتر بود به شکل گروه تک رهبری پیش بره رو مطرح کن. چرا فکر میکنی گروه تک رهبری موثرتر بود در این موقعیت؟ نتیجهی کارتون چی شد؟ اگه گروه تک رهبری بودین چه تفاوتی ایجاد میشد؟
که یک رئیس در گروه وجود داره که همه رو رهبری میکنه و نتایج گروهی رو جمعآوری میکنه. ↩︎
Effective Teamwork: Practical Lessons from Organizational Research, by Michael A West. ↩︎
West ↩︎
add-on ↩︎