امروز مطلبی درباره زبانهای بدون زمان (Tenseless Language) میخواندم. زبان چینی یکی از این زبانهاست. یاد موضوعی افتادم که مدتی ذهنم را مشغول کرده بود. به این سه جمله دقت کنید:
دیروز به دانشگاه رفتم. (ماضی ساده)
دیروز به دانشگاه رفته بودم. (ماضی بعید)
دیروز به دانشگاه رفتهام. (ماضی نقلی)
شاید دانش فارسی من بسیار ضعیف باشد اما در هر صورت من نمیتوانم بین این سه ساختار تفاوتی قائل شوم.
پرسش
تفاوت این سه جمله چیست؟
آیا نمیتوان ماضی ساده، ماضی بعید و ماضی نقلی را به یک ساختار «گذشته ساده» تقلیل داد؟
من حس میکنم، تفاوت در زمان نسبی می باشد. یعنی جمله اول همزمانی افعال رو می رساند، در حالیکه در جمله دوم، فعل رفتن قبل از رسیدن اتفاق افتاده است. به همین خاطر گذشته دور به حساب می آید! سومی به نظر غلط نمی آید. باید در قالب نقل قول به آن نگاه کنید. البته فکر کنم شاید این بهتر باشد،
وقتی به خانه می رسی، به دانشگاه رفته ام.
یعنی در جمله، زمان اتفاق، رسیدن می باشد و رفتن قبل از آن اتفاق افتاده است. هرچند چیزی هنوز رخ نداده است.
این مثال کمی پیچیدگی دارد چون زمان اول تعیین می کند که اتفاق دوم به چه زمان نسبی ی تعلق دارد. در مورد مثال
دیروز به دانشگاه رفته ام.
نشان می دهد که فرد هنوز در دانشگاه هست. یعنی اثر فعل هنوز ادامه دارد. شاید معمولتر این باشد که به شکل زیر نوشته شود (حدس):
از دیروز به دانشگاه رفته ام.
در مثالهای اول، ماضی بعید، شکل درستی ندارد. یعنی یک فعل دیگر (مثل حالت دوم) لازم است تا با مقایسه دور بودن گذشته مشخص شود.
پی نوشت: دیدم بحث ادبیه گفتم یکم ادبی بنویسم روی جاهائی که نوشتم حدس خیلی مطمئن نیستم.
شاید در نگاه اول همه ماضی باشند اما تکیه ها مهم هستند؛
مثلا رفتم در جمله اول مخصوص به گذشته است و حالت عمومی داره و شاید فقط همین یکبار رو رفته و شاید هم بیشتر! ماضی ساده تمرکزش روی گذشته است.
اما در جمله دوم رفته بودم نیم نگاهی به گذشته دورتر و تداوم کار در گذشته رو به ما خبر میده شاید در استفاده ازش دقت نکنیم ولی احتمالا معنیش چیزی نزدیک به اینه که این کار رو قبلا هم انجام میدادم یا این کار برای من ممکنه یک متد و روش بشه.
در مورد سوم که میگه رفته ام روی نقل داستان از خود شخص در گذشته تکیه و تمرکز داره .