دنبالهی موضوع برای مشارکت در چالشهای جمعی پادپرس، به چه مشکلات یا سختیهایی برخوردین؟:
توی این موضوع اشاره کردم که طبیعتا کسانی که در نظرسنجی درباره مشکلات برگزاری یه چالش پادپرسی شرکت نمی کنن، اتفاقا اطلاعات بیشتر و بهتری درباره ی مشکلات دارن!!
بذارین اسم این گروه رو بذاریم غیر مصرف کنندگان.
در مقابل کسانی هستند که این چالش های پادپرسی رو دوست دارند، درش شرکت می کنن و شاید خیلی از مشکلات از چشمشون دور بمونه.
بذارین اسم این گروه هم بذاریم مصرف کنندگان.
با این اسم گذاری سوالم درباره هر محصول یا خدمتی کاربرد پیدا میکنه.
یک کسب و کار چه طور میتونه درباره غیر مصرف کنندگان ِش اطلاعات کسب کنه؟ تا بتونه دلیل این عدم مصرف رو بفهمه، بر اون اساس بیزنس مدلش رو اصلاح کنه و بازارش رو توسعه ببخشه؟
مثال
- فرض کنین شما یک شرکت تولید گوشی همراه دارین. اطلاعات مشتریان شما به راحتی در دسترسه. شما می تونین از روی این اطلاعات مشتریان، مثلا موقعیت جغرافیایی، رده سنی، جنسیت، شغل،… درباره مشتریانتون، هر روز یک “طعم” جدید برای محصولتون خلق کنین و مشتریانتون رو حفظ کنین یا کمی توسعه ببخشین. (بهش میگن sustaining innovation).
اما چرا یه جور دیگه به ماجرا نگاه نکنیم؟
- شما انبووووهی از افراد رو سراغ دارید که از محصولتون استفاده نمی کنند! مثلا پیرمردها و پیرزن هایی که دانش فنی استفاده از گوشی ندارند یا ساکنان یک کشور آفریقایی که پول خرید اون گوشی رو ندارن. شما فکر میکنین که اتفاقا اونها بسیار به این محصول احتیاج دارن و این محصول مشکلی رو از اونها حل میکنه. گویا بازار بزرگی برای محصول شما به صورت بالقوه وجود داره. اما متاسفانه شما اطلاعاتی درباره این جامعه ی غیر مصرف کنندگان و این بازار نهفته ی عظیم، در دست ندارید.
کسب و کارها چه طور می تونن به جای تمرکز ِِ صرف روی مصرف کنندگان ِشون، درباره غیر مصرف کنندگان ِِ شون اطلاعات به دست بیارن؟
قدرت گرفته از موضوع چه اقتصادی می تواند در کشورهای فقیر شکوفایی ایجاد کند؟