##هدف
دنبال تجربیاتی هستیم که بهمون نشون بده یه نوشتهی خوب چی هست، تا بتونیم به راهکارهای نویی برای این سوال برسیم: «چی کار کنیم نوشتههامون خوندنیتر شه؟»
آخرین کتاب یا متن جذابی که خوندی، رو در نظر بگیر. به نظرت متن نوشته چه فرقی با بقیه متن ها داشته که جذبت کرده؟
ابزاری که این نوشته رو منتقل میکرد چی بود (وبسایت، کتاب، پادکست، تلگرام، ورق، پاپیروس، …) و چه خصوصیات ظاهری و فیزیکی داشت؟
کتاب یا نوشته رو چه جوری پیدا کردی؟
برا «خوندن کتابها و محتواهای جذاب و خواندنی» به چه مشکلاتی برمیخوری؟ مهم ترینش چیه؟
در حال حاضر این مشکل/مانع رو چه جوری برطرف میکنی؟
اون متنی که منوجذب کرد احساس ارزشمند بودن ومهم بودن رادردنیای مادی به من عطاکرد! اون کتاب ظاهری زیبا با رنگی ملیح وبقیه ی جلد هاههم به رنگ های مختلف بود.
گاهی باخوندن یک مطلب برای خودم تاسف میخورم که چرا انچه که باید باشم نیستم درحالی که فکر میکنم انچه که بایدباشم هستم درحالی که انچه هستم نباید باشم!
یکی از بهترین کتاب هایی که من خوندم و هیچ وقت ازش خسته نشدم کتاب افسانه سیزیف اثر آلبرکامو هست که شاید در ظاهر اولیه کتابی در مورد مرگ باشه ولی کامو در این کتاب ارزش ها و همچنین پوچی های زندگی رو جوری به مخاطب انتقال میده که برای خواننده هر فصل کتاب رو بارها مطالعه میکنه.
کتاب قطوری هم نیست و امیدوارم از امتحان و خوندنش لذت ببرید
یکی مونده به آخرین نوشته ی خوبی که خوندم این بود (راجع به مقاله نویسی و از دل همین پادپرس و دودقیقه پیش)
چرا برام جذاب بود؟ چون نویسنده با قطعیت کامل تجربه ی خودشو گفته بود.
خصوصیاتش: مثال داره/ قاطع و محکمه/ تجربه ی خودشه/ بهبود دهنده میتونه باشه/
-ابزار رو که گفتم
-عرضم به حضورت که پادپرس جان داشتم دنبال یه چیزی میگشتم که خیلی اتفاقی به این پست برخودم و لازم بود که بخونمش و اونجاش که جذبم کرد یهویی یاد تو افتادم و گفتم
بیام جوابتو بدم!
بذار راجع به آخرین متن جذابی که خوندم هم بگم! اینجا
در کل که به نظرم موضوع خوبی مطرح شده بود تو این پست!
معمولا برای خوندن، کتاب چاپی رو به پی دی افش ترجیح میدم چون خوش دست تره! مشکلاتم هم بیشتر موقع خریدنشون پیش میاد که به ترتیب اولویت شامل هزینه بالا و سردرگمی در قفسه های کتابفروشیه.
هیچی دیگه کتاب نمی خرم! سعی میکنم برم کتاب ارزون پیدا کنم! امانت میگیرم! می دزدم! خلاصه که یه جوری تا میکنم با این مشکل!
کتاب اگه کاغذی باشه که حمل و نقلش بارمو سنگین می کنه؛
تو ی سبک سنتی (چه کتاب کاغذی باشه چه الکترونیک)، نمیتونم بفهمم به چه کتابها یا مطالب دیگه ای مربوطه و با خوندن اونا میتونم کلیت مطلبو بهتر بفهمم و حوزه اش رو بشناسم؛
گاهی تمرکز کردن روی مطلبی که نوشته شده برام سخته، دوست دارم حواسّ بیشتری ازم درگیر کنه .
در حال حاضر سعی میکنم برای فمیدن موضوعا ویدیوشون را نگاه کنم.
مگر اینکه بحث ادبیات باشه؛ رمان، شعر.
اون وقت دربست مخلص کتاب کاغذی و دست نوشته هستم.
البته شعروگرافی و خوندن شعر قاطی صفحه های منوی کافه مثلا، اینا رو هم دوست دارم.
یک ماه پیش اینا بودش ، داستان کوتاهی از روز برفی یک زوج.
از زبان سوم شخص بیان میشد ولی جوری بود که انگار گوینده ماییم و همزمان یکی از شخصیت ها هم هستیم ، داستان شاید از مرز 4صفحه هم نمیگذشت ولی به قدی کلماتی که بکار رفته بود ماهرانه بود که انگار سال ها میشناسم اون زوج رو و بارها توی اون روز برفی زندگی کردم.
در اصل که داستانی از مجموع داستان های یه کتاب بودش ولی من توی از یک سایت به پیشنهاد دوستم خوندمش.
خصوصیات خاصی نداشت و مثل هر سایت دیگه ای بودش
نکته جالب این که هنگام خوندن داستان ،سردم شده بود
وقت کم ، نبودن شرایط محیطی [quote=“padpors, post:1, topic:4104”]
در حال حاضر این مشکل/مانع رو چه جوری برطرف میکنی؟
[/quote]
قبل از خوابم کتاب میخونم اینجوری مشکلی برنمیخورم معمولا
کانال تلگرامی “سهندنامه” نویسنده اش اغلب جالب می نویسه. دلایل جذابیتش هم: متن هاش شاهد تاریخی داره و اون رو وصل می کنه به وقایع روز، اهل مطالعه بودن نویسنده اش، قضاوت شدید الحن نداره نسبت به چیزی. متنوع مینویسه. سعی هم می کنه کوتاه و مختصر و مفید باشه.
متن جذاب دیگه که این روزها می خونم: یه کتاب خاطرات مربوط به یه زندانی اکنون آزاد شده هست. بی ادعا بودن و انسانیتی که در نوشته جاری هست، سادگی، توجه به جزییات و توصیف خوب محیطی که درش بوده و تجربه شخصی فرد بیان شده، عصیان و استقلالی که اون فرد در اون زمان بر خلاف جو رایج گروه ها در زندان داشته. فایل پی دی اف هست.
جستجوی اینترنتی راجع به یه شخص من رو به دنیای کتاب خاطرات خواهرش کشوند.
یه ویژگی یادم اومدکه باعث میشه متن جذاب نباشه: نوشته به گونه ای باشه که دائم باید رجوع کنی به چندین خط و یا صفحه قبل. پیوستگی نداشته باشه متن. روندش معلوم نباشه. عنوان سر فصل ها خوب انتخاب نشده باشه. نوشته های خوبی که باهاش سر و کار داشتم ابتدا توضیح میدن هدف ازمتن پیش رو چیه.
آخرین کتاب جذاب من از لحاظ محتوا - و نه زیبایی صرف - کتاب رواقی زیستن در دنیای امروز نشر گمان بود. این کتاب رو کمتر از یک هفته پیش خوندم.
محتوای این کتاب مربوط به نگرشی ساده و البته فلسفی به زندگی و دریافتن مفهوم زندگی به سادهترین شکل و همچنین نظری بر فلاسفهی یونان باستان و ایدئولوژیهای مهم و ستایش یکسان کردن تفکر و عمل و در نهایت ارزشگذاری روی فلسفهی رواقی بود. این کتاب به سادهترین شکل تلاش کرد مفاهیم فلسفی رواقیون رو به خواننده منتقل کنه که در کتابهای فلسفی دیگه خیلی بهش پرداخته نشدهبود.
متن نوشته برای جذب مخاطب خیلی مهمه. البته این کتاب رو بیشتر از نظر محتوایی بررسی کردم. از نظر متن، کلا کتابهایی که مفاهیم عمیق رو ساده انتقال میدن برام جالب توجه هستند.
متنهایی که دور از حرفهای اضافه و بیهوده هستند و بهخوبی میتونن مفاهیم رو برسونند، واقعا لازمه که از نظرم باید توی خیلی از کتابهای ترجمهشده این نکته رعایت شه؛ البته متاسفانه نویسندگان جدیدی هستند که شاید هنوز خیلی خوب و خوشقلم نمینویسند. از طرف دیگه نباید از نویسندهها و مترجمانی که واقعا برای متن نوشته ارزش قائلاند، چشم پوشید.
متنهایی که در زمان خوندنشون، به مخاطب حالت Flow –حالتی که به وجد، خلسه و عرفان میگن و به اصطلاح خواننده غرق در نوشته میشه- دست میده، از نظرم باارزشترینها هستند. این مورد رو کلی توضیح دادم که اگر لازم دیدید، میتونم در موردش متن طولانیتری بنویسم.
من خود کتاب رو تهیه کردم و همان طور که در فایل پیوست میبینید، کتاب ابعادی کمی کوچکتر از کتابهای A5 داره و از نظرم این جلدهای جدید، خیلی جذابتر از جلدهای قدیمی و بیکشش قدیمی هستند. البته ظاهر کتاب در انتخاب خودآگاه و کشش خودآگاه شاید تاثیر چندانی برای یک علاقمند به کتاب نداشته باشه، ولی در مورد تاثیرات ناخودآگاه قطعا بیتاثیر نیست.
این سری کتابهای نشر گمان که در لینک زیر مشاهده میکنید، با انتخاب تیک *تجربه و هنر زندگی، *این مجموعهی باارزش و عظیم رو میتونید مشاهده کنید که در کل عملکرد این سری در راستای اعتلای مفاهیم فلسفی به نحوی که نیاز به دانش آکادمیک نباشد (به زبان ساده) بسیار عالی و قوی عمل کردهاست.
تجربه در مورد کتاب خیلی زیاده و واقعا گفتناش توی یک موضوع نمیتونه خلاصه بشه. ولی در کل کتابها بهترین اتفاقاتی هستند که میتونیم توی زندگی لمسشون کنیم. زندگی کردن با یک کتاب، واقعا میتونه یه دیدگاهی به ما بده که هر جقدر عمیقتر اونارو بخونیم، میتونه نزدیکیاش به تجربه رو برای ما نزدیکتر کنه و واقعا به جای یک بار، به تعداد کتابهایی که خوندیم بعلاوهی
یک بار زندگی کنیم! باز هم میگم این نیاز به یه صحبت طولانی داره، و واقعا من علاقمند به این صحبت اگه به صورت یه دورهمی یا یه صحبت رو در رو باشه، ترجیحاش میدم.
مهمترین مشکل، وقت نداشتن نیست! مشکلاتی که جلوی کتاب خوندن رو میگیره و به ذهنم رسید الآن، به صورت خلاصه نوشتم.
عدم درک اجتماع از مفهوم کتاب و کتابخوانی، متاسفانه بارها دیدیم و شنیدیم که سرانهی مطالعه در کشور ما خیلی پایینه. از نظرم مشکل عمده در مورد این موضوع، صرفا پایین بودن سرانهی مطالعه نیست. معضل اصلی، نبود فرهنگ مطالعه، یکسانپنداری بین مطالعهی درسی و غیردرسی، عدم فهم فواید کتاب و کتابخوانی در جامعهی ما، دودستگی مردم کتابخوان و غیر کتابخوان (بعضیها همیشه کتاب میخوانند و بعضی دیگر اصلا هیچ نمیخوانند! که ناشی از صفر و یکی بودن جامعهی ماست که فرهنگی عمیقا ریشهدوانده در ماست.)، وقت نذاشتن(اولویتنبودن) برای کتاب و کتابخوانی و ارائهی کتابخوانی به عنوان یک شعار که از ارزش آن کاسته است! مهمترین معضل در دیدگاه عامه، وقت نداشتن برای کتابخوندن هست که ناشی از عدم اولویت کتابخوانی هست! وگرنه به اندازهی موی سر هر کس، کتاب هست که باید اون فرد بخونه!
کتابخوانی در فرهنگ ما اکثرا یک فرآیند فردی شناخته شده! برای همین من تمام روزها جدا از هر مشغلهای که داشته باشم، تلاش میکنم که حداقل نیم ساعت هم شده، برای کتاب وقت بذارم. مثلا استفاده از نرمافزارهای فیدیبو و طاقچه که نرمافزارهای کتابخوانی برای اندروید و IOS هست و نسخهی الکترونیک کتاب رو به صورت قانونی دانلود میکنم و هر زمان میتونم کتاب بخونم. از طرف دیگه همیشه تلاش میکنم هرروز حداقل ۲ ساعت وقت برای تنهایی داشته باشم که حداقل نیم ساعت از اون دو ساعت رو به کتاب خوندن اختصاص میدم. تنها بودن واقعا لازمه! :)
من کلا متنی رو نمیخونم اگر وتنها اگر بهش علاقه داشته باشم! متن هایی که میخونم شامل مطالب سیاسی روزانه ، مطالب علمی مخصوصا در مورد فضا (سیارات و کهکشان و کلا این دسته) ، مطالب مرتبط با تکنولوژی ( بیشتر کامپیوتر و لبتاب های جدید بازار! و تکنولوژی های جدید اپل و …) به تک تک این مواردم علاقه شدیدی دارم طوریکه روزانه حداقل 3 ساعت مثلا واسه اینا وقت میذارم.
ابزاری هم که باهاش میبینم تلگرام هست ، توصیه می کنم کانال تلگرام vidoal هم عضو بشین واقعا خوبه
مهمترین مشکل اینه که اولا اینترنت یاری نمیکنه و دانشگاه محدود کرده دانلود اینارو - سال اول که بودم از You tube کلی مستند می دیدم - محدودیت دوم هم درسای رشتم هست که علاقه ندارم بهش و مجبورم واسه درسا وقت بذارم و از این فعالیتام کم کنم.
راه حلم هم اینه که چون به رشته نفت و اینا علاقه ندارم و لیسانسم که نفته رو میخوام ارشد کامپیوتر رشته نرم افزار بخونم احتمالا جالب ترین راه حلیه که تو عمرتون دیدین ! ولی دنبال علاقه ام برم مطمئنم خیلی موفق تر میشم.
آخرین متن جذابی که خوندم یک نقد بود در مورد خبر ناموثق یک خبرگزاری در مورد کشف نسخه جدید دیوان حافظ. متن نوشته پاراگراف بندی شده بود و هر پاراگراف شماره و میان تیتر داشت. ادعاهای مطرح شده یا رد ادعاها همراه با سند و مدرک یا استدلال منطقی بود. متن به زبان ساده و قابل فهم نوشته شده بود. همراه با تصویر جذاب بود.
لینک یک وب سایت که یکی از دوستانم در فیسبوک منتشر کرده بود.
متن هایی که زبان ساده و روانی ندارند خوندنشون سخته. و البته متن هایی که آیین نگارشی درست در اونها رعایت نشده. همینطور وقتی که توضیحات بیهوده و پرت از مطلب نوشته شده.
برای خوندن اون متن ها از روش های تندخوانی استفاده می کنم طوری که سعی می کنم عمده مطلب رو بفهمم چیه تا ببینم به دردم می خوره و اگر مطلب با ارزشی هست قسمت های مهمش رو دوباره می خونم.
من معمولا با کاغذ راحت ترم و هر چیزی رو که بخوام دقیق بخونم عمدتا یا نسخه کاغذی اون رو تهیه میکنم یا پرینت می کنم. علتش عمدتا اینه که من دوست دارم گوشه کنار متن یه سری چیزها رو یادداشت کنم مثل نظر خودم، تجربه شخصی تو شرایط مشابه و مسائلی از این قبیل، از طرفی شرایط فیزیکی برای کتاب خوندن همیشه برای من راحت تر بوده و کتاب کلا یه حس نوستالژيک قشنگ رو بهم منتقل میکنه. کتاب یک ویژگی مشخص نسبت به بقیه ابزارها داره اونم قابلیت اطمینان اون هست یعنی با اطمینان بیشتری میتونم بگم مطالبش صحت داره. ابزار دنیای مجازی و دیجیتال خیلی به مذاقم خوش نمیاد ولی خوب جستجو و یافتن منابع مختلف در این فضاها اجتناب ناپذیره. اعتماد من معمولا به وبسايت ها بیشتر هست ولی هیچ وقت به اون اکتفا نمی کنم.
مشکل من بیشتر زمان گذاشتن برای کتاب خوندن هست و اینکه معمولا لابه لای کارهای روزانه معمولا نمیرسم کتاب بخونم.
سعی کردم که زمان مشخصی رو به کناب خوندن اختصاص بدم ولی معمولا این کار رو ارجاع میدم به آخر شب که سکوت بیشتری هست. نمیگم اثر نداشته ولی خوب خیلی از شب ها بخاطر خستگی قیدشو زدم.
http://mrshabanali.com/
یکی از بهترین نوشته هایی که من خیلی دوستشون دارم همین شعبانعلیه …
این ادم نوشته هایی رو مینویسه که بر حسب دغدغه من و شماست… یعنی حرفیه که منو شما خیلی به دنبالشیم …
ازطرفی … دقیقا تجربه های شخصیش رو مثال میزنه…
ولی یه بدی داره …
خیلی طولانی مینویسه