همیشه می شنویم که سرانه مطالعه در کشور ما پایینه. و انگار به جای زیاد شدن رو به کاهش هم هست. علتش چی می تونه باشه؟
فعالیت مفید یعنی چی؟ مردم چه فعالیت هایی در طی یک روز انجام میدن؟ آیا اگر به لحاظ اماری نگاه کنیم بین فعالیت های مردم تو جهان سوم و کشورهای توسعه یافته به طور متوسط میشه شباهت هایی پیدا کرد؟ خب لابد مردم یه سری امور رو در ارجحیت می دونن واسه خودشون و دیگه سراغ کتاب خوندن نمیرن. اصلا چه لزومی به کتاب خوندن؟ مگه کتاب خوندن چه نفعی داره؟ ضررش بیشتره یا منفعتش؟
یه چیزی که به ذهنم رسید: تو مدرسه ها کلی ساعت هایی داریم که معلمین میتونن با آگاه کردن بچه ها و معرفی کتاب های جذاب اون جرقه کتاب خون شدن بچه ها رو بزنن. من خودم تاثیر جذابیت کتاب اول رو از همه چیز بیشتر می دونم. رو خودم هم جواب داده. جلسه های کتاب خونی دور همی هم خیلی مفیده.
یه مصاحبه جالب از دکتر “ناصر فکوهی” که به دلایل ریشه ای عدم مطالعه پرداختند.
درباره آسیب شناسی مطالعه در ایران
بیشترین تایم مطالعه مردم در کشورهای جهان اول در چه مواقعی هست؟ تو اتوبوس و قطار و مترو؟ شب قبل خواب؟ …؟ اگه اولی هست سیستمهای حمل و نقل ما چه اشکالی دارن که ادمها رو در تایمی که اونجا صرف میکنن
برای مطالعه تحریک نمیکنن؟
چرا ما تو پارکها کتاب نمیخونیم؟ چرا آخر هفته ها نمیریم تو کافی شاپها کتاب بخونیم؟
اگه کتاب خوبی وجود داشته باشه آدم اهل مطالعه ش هست.
هفته ی پیش یه کتاب دستم بود: هدف. کتاب نوشته ی بیست سال پیش بود، و برگزیده ی مجله ی فورچون و بیزینس ویک بوده. کتاب خیلی خوبی بود و هر روز دستم بود تو وقت های باطله. کتاب رو سایت متمم معرفی کرده بود.
و دو-سه ماهه که یه کتاب مشابه دستم هست پنجمین فرمان. که برای تفکر سیستمی یکی از بهترین منبع هاست. ولی خیلی خوب ترجمه نشده و موقع خوندنش هی دچار سکته میشی و خلاصه میگردی دنبال بهونه برای فرار از خوندمان.
من که همون منم، پس چی کمه؟
-
کتاب خوب و ترجمه ی خوب
-
سیستم ساده ای برای معرفی کتاب های خوب و ترجمه های خوب در زمینه های مختلف
-
سیستم ساده ای برای تهیه ی این کتاب ها (خریدش و یا تهیه ش به سادگی و به روش های ارزان قیمت تر)
خارج از ایران چی دارن (از این لحاظ که ظاهرا سرانه ی مطالعه ی ایرانیا نسبت به بعضی غیرایرانیا کم تره)؟
-
خیلی از کتاب های خوب زبان اصلی هستن
-
سیستم آمازونی که خرید ازش راحت تر از این نمیشه، تخفیف های موردی داره و در ضمن رتبه بندی و سیستم امتیاز دهی به کتاب ها رو داره، هر جایی که باشی هم خرید ازش برات ممکنه.
مربوط به موضوع چطوری می تونیم در کسری از ثانیه محتویات یه کتاب رو به مغزمون منتقل کنیم؟
فکر می کنم کتاب کاغذی کم می خونن ولی مطالب الکترونیکی را زیاد .رجوع کنید مثلا به سایت های اجتماعی.مثلا در حال حاضر کلی مطلب راجع به معلم دارد رد و بدل می شود.
مهم این است که مردم این مطالب را بخوانند. نه آنکه نخوانده به دیگری بفرستند
#تجربه
کتاب خوندن توی کافی شاب برای من سخت بود. کافی شاپها جایی هستن که مردم میان با هم گپ بزنند. باز هم قابل تحمله چون تمرکزم از دست نمی رفت اما دود سیگاری که فضا رو پر کرده قابل تحمل نبود واقعا. اکثرا هم کافی شاپها سیگار رو دارن . مگر این که کافی کتاب باشند. که گاها در بعضیاشون سیگار هم می کشند. یه کافی کتاب توی انقلاب بود که ارامش و هواش هم خوب بود اما دربش رو تخته نمودندی. منتقلش کردن به یه جای دیگه که اونجا متاسفانه باز سیگار کشیدن ازاده. خلاصه به نظرم بیشتر کفی شاپها جای مناسبی نیستن برای مطالعه. شاید هم من کم کافی شاپ دیدم :دی
پارکها هم خوبن تجربه اش رو داشتم. اگه هوا خوب باشه خوبه
اصلا ما برای چی برامون مهم هست که مطالعه کنیم؟ منم مطالب این شبکه های اجتماعی رو می خونم اما حس می کنم خیلی پراکنده و بی هدف هست مطالعه به این شکل. ولی اگر به نظرم مطالعه آدم ها رو هدایت کنه به یه زندگی و شرایط بهتر زیاد فرق نمی کنه منبع مطالعه کتاب باشه یا شبکه اجتماعی. اما تو شبکه های اجتماعی حس می کنم بعضی مطالب به قدری سبک هست که اصلا لازم نیست تا ته ادامه اش بدم
اون چیزی که من در اطرافم دارم میبینم اینه که مردم کمتر حوصله فکر کردن و زمان گذاشتن برای پی بردن به یه موضوعی رو دارن. برای همین دوست دارن اطلاعات رو کاملا جویده شده ، آماده و اون هم حتی المقدور به صورت تصویری و در زمان کوتاه دریافت کنن.
نمونه خیلی بارزش استقبال مردم از شبکه تلوزیونی نسیم هست که در برنامه های کوتاه مطالبی رو که نیاز به تفکر نداره و به قولی کاملا سرگرمی محسوب میشن، پخش میکنه و یا نمونه دیگه کانال ها و گروه های مربوط به شبکه های اجتماعی با محتوی کاملا سرگرم کننده هست که طرفداران زیادی دارن و دنبال میشن.
زمان ها و مکان هایی که مردم میتونن به مطالعه کتاب اختصاص بدن رو به خوندن یا بهتر بگم دیدن این مطالب میگذرونن.
حوصله مردم برای کتاب خوندن و زمان گذاشتن برای مطالعه کمه.
این بحث خیلی تو این روزا مطرح میشه. من کاملا مطمئن نیستم ولی فکر کنم مفهوم کم که اینجا هست در مقایسه با کشورهای پیشرفته مطرح میشه. نمیدونم اگه ما رو با کشورهائی که به ویژه از نظر سطح زندگی همسطح خودمون هستن مقایسه کنن ایا باز هم کم مطالعه میکنیم؟
شاید بشه از خیلی جنبه ها به این قضیه نگاه کرد ولی برای اینکه مطالعه فراگیر باشه (در سطح عامه مردم) حداقل شرایطی که لازم داره یکی آرامش روانیه و دیگری تنوع منابع. ارامش روانی که کاملا با سطح زندگی در ارتباطه. از این نظر ایران جزء کشورهای متوسط به پایین جهان به حساب میاد. از نظر تنوع منابع هم که بهتره بحثی انجام نشه.
یه چیزی که جدیدا بهش بیشتر توجه می کنم:
آسیب های کتاب خونی هست. البته اینا حاصل تجربیات و ذهن خودم هست:
افراد با خوندن چهار تا کتاب حس علامگی بهشون دست میده و فکر می کنن دانسته هاشون برای تجزیه و تحلیل اطراف و جهان کافیه. هر کتابی ارزش خوندن نداره و خوبه که این روزا که انقدر تبلیغ کتاب خونی میشه به مردم یاد بدن که چه کتابی برای خوندن مناسب هست.
خود فرد هم نباید حین خوندن کتاب قوه انتقاد و تجزیه و تحلیل خودش رو کنار بذاره و فقط ورودی باشه مغزش.
#پرسش
کتاب خوب چه ویژگی هایی داره؟ چه کتاب هایی نخونیم؟
کتاب کم بخونیم اما بیشتر فکر کنیم و سوال بپرسیم بهتر نیست؟
من فکر میکنم اصرار به کتاب خوانی حتی در بین نخبه ها به یه جور پارادایم تبدیل شده. اساسا صرف کتاب خوانی بدون هیچ استفاده ای از اطلاعات آن (استفاده میتونه به عنوان جوابی به سئوالات ذهنی باشه یا لذت بردن از داستان یا یادگیری روش کاری خاصی) وقت تلف کردنه. کتاب های ترجمه خارجی که تا حد زیادی برای فرهنگ عامه نامفهومه و کتابهای داخلی هم که اکثرا ارزش کافی ندارن.
کتاب کم ولی با کیفیت و در راستای فکر سئوالات و دغدغه ذهنی، میتونه خیلی بیشتر کمک کنه تا کتاب خوانی انبوه و از هر دری. شاید این بیشتر به جنبه تولید فکر توی جامعه کمک کنه و از این طریق حداقل برای همین تعداد کمی که توی جامعه کتاب میخونن محصول فکری ارزشمند وجود داشته باشه.
به نظرم اولین و بهترین قدم اینه که غر نزنیم به مردمی که کتاب نمی خونن
من فکر می کنم بهتره دنبال ریشه های این مشکل بگردیم. مردم اروپا که توی مترو کتاب می خونن ذهن شلوغ و نگرانی ندارن یا نگران سیر کردن شکم خانواده شون نیستن.
- کتاب خوندن آرامش می خواد. فراغ بال می خواد. خیال تقریبا راحت از سایر مسائل روزمره می خواد.
-
یک مشکل بزرگ که باعث کاهش توان و قدرت در خوندن متن های بلند یا کتاب شده کاهش توجه و تمرکز ADD و ADHD است. که خودش یکی از تبعات پیشرفت تکنولوژی و شلوغی تکنولوژیکی زندگی است.
-
به نظرم برای ترغیب افراد به کتاب کتاب خوانی یا مطالعه، اول باید به آدم ها کمک کنیم (حتی به خودمون ) که موضوع جذاب و مورد علاقه خودشون رو پیدا کنند. یعنی آدم ها اول باید بفهمند که به چه موضوعی علاقه دارند؟ و باید اون رو پیدا کنن. (شما فرض کن مثلا یه بروشوری شبیه بروشور اطلاع رسانی در مورد رشته های مختلف دانشگاهی برای کنکوری ها، ولی این یکی در مورد موضوعات مختلفی که می شه راجع بهشون کتاب خوند و همزمان لذت برد)
-
بعد از اینکه برنامه ای برای این موضوع پیاده شد، باید یه کمک بکنیم برای چطور پیدا کردن کتاب خوب. چون هر کتابی که خوب نیست و توی حجم وسیع کتاب در کتابخانه ها و کتابفروشی ها آدم گیج و گم می شه. این روزا هر کسی می تونه کتاب بنویسه. و من به چشم خودم افرادی رو می شناسم که کتاب می نویسن و از سلامت روانی کافی برخوردار نیستن. مثلا یه پایگاه های اطلاع رسانی راجع به مشخصات کتاب و نویسنده و یه بیوگرافی. مثلا مثل سایت راهک (راهنمای کتاب).
-
یه نکته دیگه هم که نمایتا می تونه باعث بشه با تمام این حرفا کتابو آدم بذاره تو قفسه و نخونه، بلد نبودن یا ضعیف بودن در مدیریت زمان است.
-
کلا بخوام حرفامو جمع بندی کنم کتاب نخوندن یا مطالعه نکردن مردم یه موضوع سطحی نیست و ریشه های عمیقی داره که به سایر ویژگیهای زندگی بستگی داره ولی قابل حل است حداقل تا حدودی.
راستش به نظرم كاهش سرانه يه مشكله، كمي سرانه هم يه مشكل.
در هر صورت من فك ميكنم با تبليغات بيشتر كتاب هاي صوتي و به خصوص تاكيد رو اينكه وقتاي زيادي رو ما به صورت كم فايده ميگذرونيم، مثله مترو و بي ار تي و … ميشه مردم رو بيشتر برد سمت مطالعه و يادگيري به معناي عام.
در بیشتر فرهنگ ها دیده میشه که تفکراتشون رو از طریق داستان ها و افسانه ها منتقل می کنند. در گذشته خیلی خوب به این نتیجه رسیدن که داستان به شیوه جذابی می تونه اطلاعات رو منتقل کنه و مردم رو جذب کنه؛ خوبی داستان اینه که خیلی خوب تو ذهن ها شکل می گیره و مخاطب رو درگیر می کنه. جالبه که سال های سال شاهنامه تو قهوه خونه ها خونده میشده و جذابیتش رو داشته، میشه این شیوه ها رو به روز کرد و در توسعه کتاب خوانی از اون ها استفاده کرد.
سایت تیوال ابتکار جالبی تو این زمینه داشته و گردش یک سفر، یک کتاب رو برگزار می کنه.
بله.
کافیه به اطرافمون نگاه کنیم و ببینیم کسانی که در حال مطالعه میبینیم چند نفرن؟
کتاب خونه ها به مکانی آروم برای درس خوندن پشت کنکوری ها تبدیل شدن…
دغدغه ها و ارزش های جامعه ما در حال حاضر چیا هستن؟
به قول چهرازی «چی شدیم ما؟»
من فکر می کنم در پاسخ به این سوال که «آیا ایرانی ها کم مطالعه می کنن؟» فقط یه مطالعه ی خوب آماری در مورد سرانه مطالعه در ایران می تونه پاسخ قابل اطمینانی بده و نه مشاهدات شخصی افراد.
متاسفانه اون طور که جستجو کردم آمارهای منتشر شده در ایران دقیق و جامع نیستند ولی نگاهی به اونها می تونه مفید باشه.
به نقل از دنیای اقتصاد:
«چند سال پيش در برخی از سایتهای اینترنتی اعلام شد که سرانه مطالعه در ايران 2 دقيقه در سال است که البته بیشتر به یک شوخی شبیه بود. در همان زمان دبير کل نهاد کتابخانههاي عمومي اعلام کرد که آمار مطالعه در ايران ۷۹ دقيقه در روز است! این مقام مسوول همچنین اعلام کرد که در اين ميزان، سرانه مطالعه کتب درسي، کتب ادعيه، قرآن، صفحات مجازي و هر چيزي که به خواندن ربط داشته باشد، لحاظ شده است. اما این آمار خوشبینانه اعتراض بسیاری از رسانهها و چهرههای فرهنگی را به دنبال داشت. این اعتراضها سرانجام چند دقيقهاي از آمار نهاد کتابخانههای عمومی را کم کرد و بالاخره اعلام شد آمار سرانه مطالعه ایران ۷۵ دقيقه و ۳۴ ثانيه محاسبه شده که ۱۵دقيقه و ۱۷ ثانيه به کتاب، ۲۱ دقيقه و ۳۱ ثانيه براي قرآن و ادعيه، ۳۲ دقيقه و ۳۶ ثانيه روزنامه و پنج دقيقه و۴۲ ثانيه به نشريهخواني اختصاص پيدا کرده است. این آمارها هر دو فضاي مجازي و فيزيکي را شامل ميشد.»
بنابراین طبق این آمار، چیزی که بتونه قابل مقایسه با آمار سایر کشورها باشه، میانگین مطالعه 15 دقيقه و ۱۷ ثانيه در روز برای هر ایرانی است.
آمارهای دیگه هم چیزی بین 12 تا 15 دقیقه رو برای سرانه مطالعه در ایران به دست آوردند که این مطالعه میانگین 13 دقیقه رو ملاک قرار داده و میشه اون رو با سایر کشورها مقایسه کرد:
اگر در تعریف سرانه مطالعه، علاوه بر مطالعه کتاب، نشریات و روزنامه ها رو هم در نظر بگیریم، آمار تغییرات قابل ملاحظه ای می کنه و اگر آمار ایران رو همون 13 دقیقه در نظر بگیریم:
یه نکته ی کوچیک به نقل از ویکی پدیا: آمارهای منتشر شده از سایر کشورها هم بیشتر جنبه ی ژورنالیستی داره و لزوما اندازه گیری علمی پشتش نیست.
پ.ن.۱: ویکی پدیا بهترین منبع برا استناد نیست.
پ.ن.۲: در عین حال که ویکی پدیا منبع خیلی خوبی نیست، تو وب هم برا پیدا کردن روش های اندازه گیری “Time spent reading” به چیز قابل استنادی نرسیدم. و این نشون میده که احتمالا چنین اندازه گیری یا مطالعه ای انجام نشده.
پ.ن.۳: اینکه در سایر کشورها چنین اندازه گیری دقیق و علمی انجام نشده، البته شاید داره نشون میده که به معضلی از این جنس نخوردن که بخوان برای اندازه گیری و بهبودش هزینه کنن.
پ.ن.۴: نکته ای که در مورد ایران جالب توجه و متفاوت با سایر کشورها هست اینه که چندین آمار وجود داره (برا همون آمار ژورنالیستی-ش)، و بین این آمارها فاصله ی زیادی وجود داره.
جالبه که صفحه ی ویکی پدیای فارسی سرانه مطالعه، از صفحه ی انگلیسی اون پرتر هست