اگه برگردید به دوران انتخاب رشته چه چیزهایی رو رعایت میکنید؟

این روز ها داریم به دوران سرنوشت ساز انتخاب رشته نزدیک میشیم انتخابی که من خودم هم به شدت درگیرش هستم و از اونجایی که تا الان متوجه شدم پادپرسی ها اکثرا دانشجو یا فارغ التحصیل هستند خواستم بدونم اگر شما به دوران انتخاب رشته تون برگردید چه چیز هایی رو مد نظر می گیرید و چه کار هایی رو توصیه میکنید؟
من خودم به شدت سر دوراهی علاقه و پول موندم از طرفی اوضاع اقتصادی جامعه نگرانم میکنه و همچنین از اونجایی که تجربیات دور زدن و برگشتن بقیه رو هم به سمت علاقه شون خوندم، تصمیم گیری برام سخت تر و سخت تر شده …

ممنون میشم با بیان تجربیاتتون کمکم کنید :blush:

10 پسندیده

به نظرم شعاری به داستان نگاه نکنین. علاقه اهمیت بسیار بالایی داره ولی اگر که یکی از این حالتها رو انتخاب کنین بسیار عالی میشه:

  • رشته‌ی متعادلی انتخاب کنین که هم تا حدی علاقه داشته باشین و هم تضمین شغلی مناسبی داشته باشه.

  • رشته‌ای رو انتخاب کنین که با وجود اینکه علاقه چندانی ندارین ولی امکان مالی خوب و فراغت مناسب براتون ایجاد میکنه و در نتیجه میتونین در آینده در کنار کار به علاقه هم برسین.

آینده شغلی و اجتماعی به شدت مبهمه و بسیار سخته که بشه به طور قطعی گفت چه رشته‌ای بازار کار داره. ولی چندتا ریسک مهم در هر حالتی برای علاقه وجود داره، جدا از شرایط اجتماعی:

  • احتمال زیاد علاقه شما به رشته خاصی، یک تصور هست و نه حاصل تجربه. معمولا تجربه عملی، علاقه‌های ناشی از تصور بیرونی رو میکُشه. مثلا کسانی که وارد علوم پایه میشن و بعد از لیسانس ادامه میدن تا به سمت تحقیقات برن، در زمان تحقیقات با چیزی بسیار متفاوت از تصورشون روبرو میشن و احساس شکست دوجانبه میکنن. یعنی هم علاقه از دست رفته و هم امکان مالی.

  • الان در زمانی هستین که اوج تحول احساسی و شخصیت شماست (فرض کردم کنکور لیسانس دادین). به سختی بشه گفت که ۴-۵ سال دیگه هم همین علایق رو دارین. این طبیعت انسانی هست و نقطه ضعف خاصی نیست. نکته خطرناک اینه که احتمال زیاد با بهترین تجربه از علاقه خودتون، در ۴-۵ سال آینده از اون زده خواهید شد و نکته سخت داستان اینه که اگر تجربه نکنین، به شکلی سئوالی در ذهن و زندگی شما باقی خواهد ماند.

به نظرم بسنجین که آیا یکی از دو مسیر اول براتون مهیا هست یا نه. اگر بود که چه بهتر، تجربه علایق رو کمی به تاخیر میندازین. اگر نبود باید وارد انتخابهای چالش برانگیزی بشین.

پس ذهنتون هم میتونین به تجربه اشتغال خارج از دانشگاه فکر کنین. این میتونه مسیرهای شغلی زیادی در آینده براتون فراهم کنه و بهتون فرصتهای زیادی بده برای پیگیری علایق.

9 پسندیده

شرایط هرکسی در زمان انتخاب رشته متفاوته

چندین حالت رو میگم امیدوارم به دردتون بخوره

  • شما یک رفیق صمیمی دارید که باهم سابقه همکاری دارید و میتونید شرکای خوبی برای هم بشید.
    در این حالت بهتره که رشته ای رو انتخاب کنید که علاوه بر علاقه کارهای تیمی رو براتون به ارمغان بیاره تا بتونید با دوستتون کسب و کار خوبی رو راه بیندازید.

  • روی کسی در زمینه کاری نمیتونید حسابی باز کنید.
    در این حالت بهتره که سراغ کسب و کارهای انفرادی برید. رشته هایی مثل نرم افزار که منتهی به برنامه نویسی میشن یا پزشکی میتونن انتخاب های خوبی باشن.

  • هدفتون بدست آوردن پوله و می خواید درس بخونید تا ازش پول در بیارید.
    همین الان دفترچه انتخاب رشته رو پاره کنید. به دنبال علاقتون برید و به سرعت وارد بازار کار بشید. این بهترین و سریع ترین راه برای رسیدن به مهارت لازم برای کسب درآمده و دانشگاه به جز در بعضی رشته ها نمیتونه توی ورود شما به بازار کار و کسب مهارت کمک خاصی بکنه.

  • میخواید با یه مدرک دهن بقیه رو ببندید و در نهایت در اداره ای جایی مشغول کار بشید و حقوق مکفی داشته باشید.
    در آسون ترین رشته وارد بشید و 4 سال زمانتون رو برای کسب مدرک و پیدا کردن پارتی و روش های ورود به دستگاه های دولتی خرج کنید :smile:

امیدوارم کمک کرده باشم اگر حالتی خارج از اینها وجود داره براتون حتما بگید بیشتر راهنمایی کنم خوشحال خواهم شد.
:eye::eye:

8 پسندیده

در واقع انتخاب من چیزی بین دو نوع مدل شماست یکی روانشناسیه که به شدت بهش علاقه دارم و به نظرم با روحیاتم سازگاره و دیگری دندان پزشکی که هیچ علاقه ای بهش ندارم و صرفا بحث مالی اون مدنظره.
اگه بین این دو مدل رشته موندید چه میکردید؟

خودم هم به شدت از این مسئله میترسم سعی کردم هرمدل اطلاعاتی که در مورد رشته روانشناسی توی اینترنت پیدا میکنم مطالعه کنم متاسفانه من توی شهر کوچیکی ام که تا الان هیچ روانشناسی توی شهر نداریم که بتونم حضوری با کسی که این رشته رو خونده صحبت کنم.
قبول دارم به احساسات و علایق این سن نمیشه خیلی اعتماد کرد ولی هیچ جوره نمیتونم بفهمم نرگس 4 سال دیگه به چه چیزی علاقه داره یا ارزش های زندگیش چیه…

2 پسندیده

تو یه نابغه ای جلال جان . فکر میکنم اصل مطلب رو گفتی . :grin:

وقتی میبینم که یه استاد دانشگاه اینقدر بی طرف به موضوع تحصیل دانشگاه نگاه میکنه خیلی شاد میشم . امیدوارم دانشگاه های ما یوسف های بیشتری داشته باشن :+1::+1:

خیلی خلاصه اگه بخوام بگم . از نظر من فرصت دانشگاه تو زندگی آدم 1 بار اتفاق میوفته و فکر میکنم به چیزایی خیلی عمیق از درآمد یا علاقه باید نگاه کرد تو انتخاب رشته .

تو بحث انتخاب رشته قبل از این که بحث بازار کار یا حتی علاقه مطرح باشه بحث این مطرح هست که شما قراره با سری جوون هم سن خودتون تو یه جامعه به اسم محیط دانشگاهی ارتباط داشته باشید و این ارتباطات قرار هست نگرش های شما رو برای باقی عمرتون شکل بده .

دانشگاه تنها محیطی هست که شما میتونید بالای 50 نفر دوست هم سن خودتون که اکثرا دنبال پیشرفت هستن تعامل مستقیم داشته باشید . خیلی تیم ها و دوستی های خوب و حتی ازدواج ها تو دانشگاه شکل میگیره .

و خوب این که این دوستان مدل ذهنیشون چی باشه یا دغدغه هایی که دارن چیا هست رو دقیقا انتخاب رشته مشخص میکنه . فرضا اگه میخوای تو یه جو هنری باش و بحث سیاسی بشنوی برو رشته های علوم انسانی . اگه دنبال درس خون هایی که بچه مثبت هستن میگردی برو مکانیک بخون . اگه میخوای دورو برت رو دوستایی پر کنن که همه فکر پول و کارن عمران و مهندسی ها گزینه خوبیه . اگه میخوای سریع بری سراغ استارتاپ و این چیزا رشته کامپیوتر کلی توش جوون ایده پرداز داره و …

5 پسندیده

ممنون از توضیحاتتون .
راستش برای انتخابم سه فاکتور مهم رو در نظر گرفتم :

  1. علاقه
  2. استقلال مالی
  3. احساس مفید بودن

درواقع هدف اصلیم از دانشگاه رفتن ترکیبی میشه از بدست آوردن پول، تجربه و آدم مفیدی شدنه.

3 پسندیده

نمیدونم الان بازار روانشناسی به چه شکلی ولی فکر نمیکنم چندان بد باشه که نگران آینده باشین. نیازهای روانشناسی به نظرم رو به افزایش هست. من البته به طور شخصی علاقه خاصی دارم و ممکنه این باعث شده باشه که فکر کنم بازار خوبی داره.

یادتون باشه که مثلا دندانپزشکی هم برای بازار کار مناسب همون دردسرهای روانشناسی رو داره یعنی شما احتمالا باید کیفیت و اعتبار مناسب رو کسب کنین حالا شاید کمی کمتر.

3 پسندیده

اینجوری به قضیه نگاه کنید: «دانشگاه محلی برای کسب مهارت هست نه پیگیری علاقه‌ها»

من ۱۸ سالگی فیزیک را انتخاب کردم چون فکر می‌کردم دانشگاه محلی برای رسیدگی به علاقه‌ها است که کاملا برعکس بود. همان سال اول همه دانشجوهایی که با این نگاه آمده بودند دل زده شدند. اما الان می‌بینم که می‌توانستم یک مهندس مکانیک یا برق باشم و در اوقات فراغتم با خواندن نظریه‌های فیزیک خوشحال باشم.

شما اگر دندانپزشک شوید می‌توانید فقط ۴ ساعت در روز کار کنید و بقیه وقت‌تان را صرف چیزهایی کنید که به آن‌ها علاقه دارید. اما بعید می‌دانم اگر روانشناس شوید بتوانید پاره وقت کار کنید و از نظر مالی تامین باشید.

6 پسندیده

چیزی که من میبینم اینه که شما در حال حاضر 3 فاکتور مهم رو باید در زندگیتون دنبال کنید :

  1. علاقه
  2. علاقه
  3. علاقه

وقتی به موضوعی علاقه داشته باشید سعی می کنید به بهترین حالت ممکن اون رو انجام بدید و آدم مفیدی خواهید بود.

وقتی به موضوعی علاقه داشته باشید حاضرید براش ریسک کنید و کند و کاو کنید و تجربه بدست خواهید آورد.

وقتی به موضوعی علاقه داشته باشید به بهترین حالت ممکن اون رو انجام میدید و این بهترین حالت برای بقیه ارزش منده و براش پول خرج می کنن و شما پول بدست خواهید آورد.

چند سال تجربه به من ثابت کرد که هر کاری رو می تونم انجام بدم. از جوشکاری و فروشندگی و بنایی تا مدیریت و مهندسی و تعمیرات. اما راه درست برام اونی شد که دوست داشتم توش باشم نه اونی که توش خوب پول در میارم.
این راه خیلی خوب و جذابه اما به همون اندازه سخت و نفسگیره و اگر پشتکار نداشته باشید و اهل تسلیم شدن باشید و از شکست بترسید بهتره که وارد این مسیر نشید :blush:

3 پسندیده

دوستان نکات خیلی مهم رو گفتن، من فقط پیشنهاد میکنم

به نظرم مرور کردن این تجربه ها برای کسانی که میخوان مسیر زندگی دانشگاهی شون رو انتخاب کنن، اثربخشه.

5 پسندیده

من میگم یه میانگینی از استعداد و علاقه و منطق باید باشه
ببین کجا میتونی یه چیزی به دنیا اضافه کنی
نه اینکه من دوس دارم فلان چیزو بخونم بعد توی کاربردی کردنش و شغلت بمونی
اینو در نظر بگیر که دکترا هم بخوای بگیری ۱۰سال میتونی با رشته ت زندگی کنی. فکر بعدشم بکن
من زیاد فکر استاد دانشگاه شدنو نمیکنم چون خیلیا الان دکترا گرفتن و میخوان استاد بشن
و اینکه احتمالا نسل بعدی انقدری که ما درگیر دانشگاه بودیم دنبال درس نیست
قبلا همه ریاضی یا تجربی بودن ولی الان خیلیا رشته فنی میخونن یا رفتن هنرستان

2 پسندیده

یه نظر درباره علاقه اینه که علاقه به مرور ساخته میشه
مثلا من میتونم بگم گیتار زدن دوست ندارم ولی واقعیت اینه که تا حالا گیتار نزدم
من رشته ای قبول شدم که انتخاب اولم نبود ولی بعد از یه مدت علاقه هم به وجود اومد
درباره استعدادم اینو در نظر بگیر که با تلاش مهارت هم به وجود میاد

1 پسندیده

اگر من باشم بیخیال از بقیه و بیخیال از همه و حرفا فقط به علاقه دوستداشتنیم فکر میکنم و همون چیزی رو انتخاب میکنم که خودم میخوام…هنر هنر هنر

سلام آقای رضوی ،میشه لطف کنین بگین با چه انتخاب رشته ای (از زیر شاخه های علوم انسانی )میتونم بعد ها وارد دستگاه های اجرایی شم ؟