فرض کنید یک دانشجوی ارشد هستید که در سال دوم در حال انجام تحقیقات تز خود هستید. حداکثر یک سال فرصت دارید تا پروژه ی تحقیقاتی تان را به جلو پیش ببرید. این پروژه ی تحقیقاتی، یک پروژهی بلندمدت ده ساله در ارتباط با ناسا است که کار آن با دوران ارشد شما شروع میشود و شامل راه اندازی یک آزمایشگاه، یادگیری مبانی اولیه کار، و انجام تحقیق است.
در انتهای یک سال قرار است تجربههایتان مشابه یک واقعیت مجازی در بیاید تا نفر بعد از شما بتونه توی همون فضای تجربه شما قرار بگیره و کار را از نقطهی انتهایی به دست بگیرد و بدون تکرار گذشته پیش برود.
با توجه به اینکه یه مطلب خیلی خیلی بی ارزش از نظر شما ممکنه بتونه مسیر یه نفر دیگه رو عوض کنه، قرار است شما در حین انجام کار اتفاقات و رخدادها را پیوسته و به دقت ثبت کنید.
این ثبت تجربهها و یادگرفتههایتان در طول این یک سال، در پذیرفته شدن تز شما و نمره ی آن تاثیر خواهد داشت و در ضمن استادتان به صورت تصادفی بعضی از تجربههای ثبت شده را مورد نقد و بحث قرار خواهد داد.
از شما خواسته شده که در پایان هر روز، قبل از اینکه محل کارتون رو ترک کنید، در حد یک صفحه از تجربیاتتون در ارتباط با کاری که انجام میدهید بنویسید، دسته بندی کنید (مثلا مسائل مربوط به دستگاه ها، محیط، ایمنی و غیره رو جدا کنید) و همچنین در حد امکان یک تصویر کوچک هم ضمیمه ی ان قرار بدهید تا قابل فهم تر باشد.
طرح چالش
همون طور که میدونین دستورالعمل اولیه کار طاقت فرسایی هست. دنبال ایدهها و راهکارهایی هستیم که به کمک آن فرآیند طاقت فرسای ثبت تجربه را به یک عادت ساده با یه ابزار مناسب تبدیل کنیم؛ مانند عادت شستشوی دندان ها با یک مسواک در هر شب.
راهکار مناسب
بهتر است راهکارها:
مثل آب خوردن ساده باشد!
نو نباشد و برگرفته از سیستم های طبیعی و مصنوعی اطرافمان باشد!
اینستاگرام یه ابزار خوش دست و ساده س، مخصوصا برای به اشتراک گذاری عکس.
از طرفی فضای نوشتن اینستا خیلی محدوده، در نتیجه اگه فرد از اینستا کمک بگیره برای مستندسازی تجربههای روزانه ش مجبور نیست زیاد بنویسه!
در ضمن اینکه با هشتگ گذاری هم میشه دسته بندی لازم رو روی محتوا ایجاد کرد.
میشه خیلی راحت از اینستاگرام کمک گرفت تا تجربههای دانشجویی رو مستند کرد. مشکلی که خودم در این کار میبینم اینه که اگه به جای یک نفر، هزار نفر داشته باشیم یعنی هزار تا اکانت اینستا!!! و این همه مستندات به درد کی میخوره اصلا؟!
برای هزار نفر میشه یه اکانت مشترک موجود باشه و این امکان هم به افراد مختلف داده بشه که روی محتوای هم ویرایش بذارن. و این ویرایش مشابه تاریخچه ویرایش های پادپُرس (تقریبا مثل گیت هاب) نمایش داده بشه:
میشه افراد یه گروه که برای بازدید به یه جای خاص میرن باهم یک گروه بزنن توی ایسنتا و تجربه هاشون رو با یه دسته بندی استاندارد دسته بندی کنن بعدش یه اپ فقط تمام این دسته بندی هارو بذاره کنار هم و به بقیه ارایه بده.مثلا من که میخوام برم به یه جای خاص فقط کافیه که مثلا برم توی صفحه ی تجربه ی اون گروه و عکسا و کامنتا و فیلم های اون هارو در مورد هر جای خاصی از اون مکان ببینم تا با یه دید خیلی زیادی بتونم برم اون مکان
دوتا تجربه به ذهنم رسید وقتی که داشتم مطلب بالارو میخوندم یکی :کسایی که توی تیم های تحقیقات فضایی هستن ودوم توییت کردن! جفتشون دوتا اصل ساده رو دارن با ساده ترین ابزار وکمترین میزان صرف انرژی همراه هستن! اینکه ما کم توییت میکنیم هم شاید به خاطر همین عدم ثبت تجربه است! توی سفینه ها ی فضایی و… خیلی از رفتارهای فضانوردا داره ضبط میشه از خوابیدن گرفته تا هر کاری که میکنن چون این آزمایش بالارو اونا واقعا دارن انجام میدن ! حالا یه فضانوردی هم پیدا میشه تجربیات خودشو بذاره تو اینترنت وکارای بامزه کنه و… ولی به من باشه یه چندتا مشکل رو میتونم بگم در مورد ویدیو مشکل حجم هست یعنی همیشه وقتی ویدیو ضبط می کنیم به جای زیادی احتیاج دایم وبرای توییتر هم مشکل وتنبلی نوشتن! ازون ساده تر میشه یه امکان جدیدی باشه که چشم مبنا نباشه الان تمام سیستم های به اشترا گذاری ما دیداری هستن! یا نوشتن یا خوندن یا فیلم وعکس تنها صدا تونسته جزو اینا نباشه که البته چون بیشترین میزان دریافت های ما از چشم ماست واسه همین هم ساده ترین راه ارتباط هم همینه! میتونیم ولی صدا ضبط کنیم! به جای کپشن های زیر عکسا صدا بذاریم . فکر کنم خودمون توی کانالمون امتحانش کنیم.
یادمه چند وقت پیش از زمان دانشجویی گفتم که دنبال یادگیری یه “روش آماری” بودیم. خب این مشکل ما می تونست به این شکل رفع بشه:
از دانشجوها و پژوهشگران خواسته بشه مواردی رو که ابزار دستشون بوده وخیلی کاربرد داشته براشون رو جایی ثبت کنن. و بعد ما می رفتیم یه جستجو می زدیم تحت این عنوان: “K-S تست” و اونوقت لیست افرادی که همچین موردی رو استفاده کردن ردیف می شد. یه مختصری هم از روش داشت.
عامل بر انگیزاننده فرد هم برای همچین ثبتی می شد:
1- اجبار باشه (چون واقعا مفید هست این ثبت).
2- برای همچین ثبتی به افراد امتیازی داده بشه و البته هر چه میزان فایده و ارجاع (به مرور زمان) برای سایر افراد بیشتر بود این امتیاز دهی با ارزش تر باشه.