جورج مارتین چه جوری داستان «بازی تاج و تخت» رو مینویسه؟

جورج مارتین از سال 1991 شروع کرده به نوشتن کتاب «نغمه ای از آتش و یخ» :fearful: . و جلد ششم این کتاب الان در حال تموم شدنه. کتاب نسبتا گیرا و جذاب نوشته شده، حداقل برای علاقه مندان به فانتزی جز بهترین هاس.

بعد یه سوال که موقع هری پاتر خونی هم تو ذهنم بود: آیا مثلا جورج مارتین از اولش میدونسته مثلا قراره هودور با همچین سرگذشتی گره خورده باشه، که اسمش رو گذاشته هودور. یا بعدتر به این نتیجه رسیده که میتونه از اسم هودور و شباهتش با «هولد د دور» استفاده کنه؟

نقشه ی داستان کی نقش میبنده تو ذهن نویسنده ها؟

دنباله‌ی موضوع چه طور یک مقاله ی خوب بنویسم؟

هودور در بازی تاج و تخت

4 پسندیده

فکر کنم جواب این سوال رو فقط خودِ جورج مارتین می تونه بده!
ولی اگه حدسم رو بخوام بگم، به نظر من شکل کل داستان از اول توی ذهن نویسنده به شکل مبهم و تار وجود داره. یعنی نویسنده ی یک داستان هشت جلدی از اول می دونه توی جلد هشتم چه اتفاقی قراره بیفته. همه ی جزئیات رو نمی دونه ولی تیکه های هیجان انگیز و اوج های داستان و به نظر من به خصوص اسم شخصیت ها رو از قبل می دونه. وگرنه داستان، منسجم و هوشمندانه درنمیاد.

1 پسندیده