این محصولات ۱-۱۰ همه در سایر استان های ایران یا کشورهای دیگه تولید می شن که می شه واردشون کرد.
استان A محصول ۱ رو تولید نکنه و در عوض از استان E وارد کنه (همینطور مشابه در مورد استان ها/محصولات دیگه).
برای وادار کردن استان A برای تولید نکردن محصول 1، قدرت مردم وارد عمل می شه. اون محصول تولیدی رو نمی خرند و در عوض جایگزین وارداتی آن (از استان E) رو می خرند (فشار مردم بر بازار و تغییر سیاست های بازار. نحوه ی اجرا؟ نیاز به متخصص بازار، بیزینس، اقتصاد، … داره).
بین محصولات ۱-۱۰ محصول کم آب تر (محصول ۲) از استان E گرفته بشه (با اینکه می تونه تولید کنه اجازه تولید داده نشه)، به استان A داده بشه و با سیستمی شبیه مبادله کالا به کالا، قانع بشه که محصول رو از استان A بخره. اینطوری حتی اگر قیمت یا سود محصول ۲ کمتر باشه، با افزایش فروش (صادر به استان های دیگه) استان A سود مورد نظر رو بدست می آره.
اگر مابه التفاوت سود محصول جایگزین، قابل چشم پوشی نیست، این تفاوت سود باید جبران بشه.
۴. قیمت محصول احتمالاً با استفاده از چند فاکتور تعیین می شه مثل: مساحت زمین، قیمت واقعی آب (که در هر استان متفاوته و باز خودش با چند فاکتور تعیین می شه)، قیمت فروش محصول و غیره، که این قسمت نیاز به متخصص اقتصاد داره.
من حس میکنم این که الگوی کشاورزی در یک منطقه درست نیست بیشتر به ترس یک کشاورز برای تغییر بر میگرده. تغییری که ممکن خطر بزرگی برای فروش یک نفر باشد. اگر به نوعی روند خرید برای فرد تضمین شود راه تغییر آسان تر خواهد شد. استارتاپ هایی مانند کشمون شاید راه حل این موضوع باشند. با وصل شدن مستقیم کشاورز و خریدار بهترین انگیزه برای اصلاحات به وجود خواهد آمد.
تهیه لیستی از محصولات قابل کشت(5محصول اولویت دار) متناسب با وضعیت آبی هر استان و نیاز کشور به کشاورزان.
در تهیه ی این لیست می توان از کشاورزان مجرب هر منطقه کمک گرفت. بهترین محصولی که کشت شده چه بوده؟
هنوز راهکار کاملی برای ارائه ندارم. فکرهایم را یادداشت میکنم تا به کمک جمع و یا در روزهای آینده بتوانم به مرور تکمیل کنم:
لازم است اول کمی کشاورزان را درک کنیم: کشاورزها معمولا چه محصولاتی میکارند؟ محصولاتی که پدرانشان میکاشتند، یا محصولاتی که در منطقه رواج دارند، این رواج ممکن است در اثر وام ها و حمایتهای دولتی یا خصوصی باشد (مثل درختهای پائولونیا یا کلزا)، یا حضور خریدار قطعی و قیمت محصول نهایی (مانند هندوانه) ، و یا آب و هوای منطقه (مثل رواج سیب در ارومیه).
تغییر کاربری زمین برای کشاورز مشابه تغییر شغل برای ماست، همان قدر ریسک و ابهام دارد. برای همین نمیتوان از کشاورز انتظار داشت بدون پشتوانه مالی-فکری به راحتی و فقط به خاطر نجات زمین، نجات زندگیِ کنونی خودش را فراموش کند.
لازم است دنبال روش هایی برای کاهش ریسک برای کشاورز باشیم:
میتوانیم دنبال روشهایی برای ارائهی خدمات فکری-مشاورهای به ایشان باشیم، مشابه موسسات مشاوره و استعدادیابی.
یا مشابه بنگاههای کاریابی مختلفی که به وجود آمده تا کارجو را به کاردار وصل کند، کشاورز صاحب محصول را به خریدار محصول وصل کنیم.
بذار مثال بزنم
در منطقه ما چون گرمسيري يه از نظر اقليمي مناسب كشت چند محصول ميتونه باشه از جمله ذرت ، كنجد، يونجه، هندوانه و ماش( اينا محصولات تابستونه) ولي اكثريت قريب به اتفاق ذرت ميكارن چون كشت مكانيزه راحت تر و برداشت راحت تري داره و از طرفي بيشترين ميزان اب مصرفي واسه يه محصول صرف ذرت ميشه و جالب اينجاست همه اين اب از چاههاي عميق بالاي صد متر استخراج ميشه كه بايد صرف اشاميدن بشه و نه كشاورزي و اين چند ساله هر روز داره عمق اين اب ها پايين تر ميره.
منطقي بخوايم بهش نگاه كنيم اينجا اصلا واسه كاشت ذرت مناسب نيست ولي مردم ميكارن و دولت هم حمايت ميكنه
بقيه محصولات هم يا سود زيادي ندارن يا زحمت زيادي دارن
قشر كشاورز چون قشر فقير و اسيب پذير جامعه هستن ميرن به سمت محصول با سود بيشتر ر زحمت كمتر
چند وقت پيش يه مستند ديدم به نام مادر كشي
خيلي خوب به قضيه سد سازي و آب هاي سطحي اشاره كرده بود
ساده تر بگيم اينكه ايران چون ميزان بارندگي كمي داره و جمعيت شهري زياد اصلا مناسب كشاورزي نيست و اگه كشاورزي بشه سالهاي بعد به صورت جدي تر خودشو نشون ميده
راهکار من نیاز به کمی همت و تغییر عادتها و رفتارهای جمعیمون داره. تغییر همیشه سخته، اما در شرایط سخت آدمها چارهای جز تغییر عادتها و رفتارشون ندارن.
اخیرا غذاهایی میخورم که بیشتر بر پایه سیبزمینی و گندم هستند و به تدریج برنج از برنامه غذاییام حذف شده. به این فکر میکردم که چه طور میشه چنین عادتی رو ترویج داد. طبق معمول به دنبال یک سری داده آماری نیاز داشتم تا درک بهتری از اوضاع پیدا کنم.
مواد مغذی (۱۰۰ گرم)
برنج سفید
گندم
سیب زمینی
سینه مرغ
فیله گوساله
کالری
۳۴۹
۳۲۶
۷۵
۱۱۰
۲۸۶
پروتئین
8.۱
۱۳.۵
۲
۲۳
۲۴
کربوهیدرات
۷۷
۶۲
۱۷
۰
۰
چربی
0.6
2.6
0.2
1.24
۲0
فیبر
2.2
8
1.3
0
0
اما هیچ وقت نمیشه با آمار و اعداد آدمها رو به انجام کاری تشویق کرد. به خاطر همین به فکر افتادم که میشه جدولی از غذاهای خوشمزه که بر پایه مواد مغذی و محیطزیستی (از نظر آب مصرفی) تهیه میشن درست کرد. این جدول شامل اطلاعات آب مصرف شده برای تولید مواد اولیهاش و ارزش غذایی هر غذا خواهد بود. به علاوه که میشه دستور پخت غذاهای خوشمزه (به خصوص گیاهی) را در جایی قرار داد. خیلی شبیه به کاری که وگانها میکنند.
چند نکته
وقتی درباره یک محصول کشاورزی صحبت میکنیم لازم است که چند فاکتور را در نظر بگیریم:
سوددهی محصول برای کشاورز
ارزش غذایی محصول
آب مصرفی، اگر بر واحد ارزش غذایی (بر خلاف وزن) مطرح شود بهتر است. برای مثال یک کیلوگرم هندوانه آب کمتری نسبت به یک کیلوگرم گندم میطلبد اما ارزش غذایی ناچیزی دارد.
توجه به استراتژیک بودن یک محصول. از این نظر محصولی بهتر است که نیازهای اولیه مردم کشور را در شرایط سخت (مانند تحریم) برآورده کند.
سعی میکنم بر اساس پارامترهای بالا به یک نتیجه برسم. آیا پارامترهای مهم دیگری سراغ دارید؟
من فکر می کنم بخشی از راه حل، “ابلاغ دستوری کاشت+اعطای مشوق به کشاورزان” هست.
اما قبل از این لازم هست تغییر تفکری در حاکمیت اتفاق بیافته. اینکه ایران بخشی از نیاز غذایی اش رو از بیرون مرزها تامین کنه. گرچه برخی از کارشناسان (مثل خانم ظفرنژاد، متخصص حوزه آب) با این موضوع مخالف اند و تاکید بر خودکفایی کشاورزی در ایران دارند. برای این کار ایران لازمه روابط اش رو با دنیا مورد بازبینی قرار بده و اونها رو دشمن بالقوه ندونه و روابط تجاری ای باهاشون ایجاد کنه که سود دو طرفه در اون باشه و ایران هم چیز ارزشمندی برای عرضه کردن به اونها داشته باشه.
اما من می خوام مسأله رو یه مقدار از چارچوبی که هست بزرگتر ببینم و اون نوع قیمت گذاری برای آب هست.
1- الان کشاورزانی که مجوز چاه دارند وقتی چاه شون دبی مناسب رو نداشته باشه می تونن بدون محدودیت عمق چاه شون رو زیاد کنند. (که البته حق هم دارند چون کشاورزی شون به آب وابسته هست)
2- کشاورزانی که چاه دارند فقط قیمت برق رو می پردازند (در واقع قیمت آب هم روی برق محاسبه شده ولی خیلی دست پایین). لازم هست کنتورهای هوشمندی+سیستم کنترلی روی پمپ های کشاورزان نصب بشه تا علاوه بر هزینه برق، هزینه آب رو هم بپردازند و در صورت تجاوز از حد مجاز مصرف آب، سیستم کنترلی پمپ اجازه مصرف بیشتر رو نده. البته در این حالت هزینه کشاورزان بالاتر میره. ولی میشه با دادن تسهیلاتی به کشاورزان سیستم های آبیاری اونها رو پیشرفته کرد تا به آب کمتری محتاج باشند و از این طریق عملا هزینه بیشتری ندهند.
به نظرم جواب این سوال تا حدی در خود طبیعت هست. هر منطقه ای با توجه به اقلیمش نوع خواصی از گیاهان رو به صورت خودرو داره. فکر کنم میشه با نگاه به گیاه های خودرو در یک منطقه گیاه متناسب با اون منطقه رو کاشت. برای مثال جایی میبینیم گیاه بومادران به صورت خودرو رشد کرده، با توجه به نیاز آبی، معدنی و نوع خاک گل بومادران میتونیم حدس بزنیم که چه گیاهی رو میشه در اون اقلیم کاشت.
به علاوه میشه از نوع خاک و میزان بارش در هر منطقه گیاه مناسب برای تکثیر در اون محل رو هم شناسایی کرد. مثلن دشت کرج منطقه بسیار خوبی برای کشاورزی هست ولی هر قسمت مناسب کاشت گیاه متفاوتیه و این تفاوت به نوع خاک، میزان رطوبت، میزان بارش و میزان آب هر منطقه بستگی داره. اگر خاک مهرشهر رو با خاک کردان مقایسه کنید متوجه تفاوت در بافت خاک میشید جوری که خاک مهرشهر تا حدودی ماسه ای و نرم هست در صورتی که خاک کردان ساختار رسی و سنگی بیشتری داره.
حالا ما گیاهانی داریم که خیلی مناسب اقلیم فلات ایران هستن ( باتوجه به اینکه آب کمی در دسترس هست و آب اغلب شور هست)، این گیاهان گیاهان شوری دوست هستن که توانایی رشد در خاک و آب دارای حد مشخصی از وری رو دارن، این گیاه ها باید شناسایی بشن و گونه های مختلف بهینه بشن و با شرایط خاص مربوط به زراعت دستکاری و حتی تراریخته بشن. یه نکته که هست خیلی از گیاهان زراعی دستکاری شده تراریخته نیستن.
سلام
من همین از دستم بر میومد که از یک فرد متخصص در زمینه کشاورزی این سوال رو بپرسم و اینجا بیارم جوابشونو. میدونم هدفتون این نبوده ولی امیدوارم کمک کننده باشه.
"صحبت در این زمینه مجال زیادی میخواهد، ابتدا باید اشاره کرد که در دانشکده های کشاورزی واحدهایی بنام ارزیابی و تناسب اراضی تدریس میشه که همانطور که از اسمش پیداست به نوع کاربری منطقه میپردازد این مورد در کشورهایی که به کشاورزی اهمیت میدن کار شده و تمام اراضی کاربری شان مشخص شده و در این رابطه نقشه های اراضی قابل کشت یک محصول خاص مثل نقشه اراضی مناسب کشت غلات ترسیم میشه.
_اما امروزه مساله کمبود آب و اینکه بیشترین آب ملی در کشاورزی مصرف میشه، نوع کشت تحت الشعاع قرار گرفته، کمبود آب اغلب در کل کشور و خصوصا در حوزه های آبریز فلات مرکزی بحرانی است، اینکه قبلا برای انتخاب محصولی خاص برای کشت به شرایط اقلیمی و محیطی توجه میشد هنوز هم پابرجاست اما نظر به کمبود آب، می بایست با مبحثی بنام آب مجازی آشنا شد، اما بطور خلاصه باید گفت محصولی را باید انتخاب کرد که با تولید ماده خشک بیشتر ارزش آب مصرف شده را تامین کند. _
میزان آب مصرفی در ازای واحد تولید ماده خشک برای تمامی محصولات باغی و زراعی با اعداد و ارقام موجود است، لذا بطور خلاصه عرض شود که ابتدا سازگاری محصول با اقلیم غالب منطقه، سپس میزان آب مصرفی، نیاز بازار، تعیین کننده نوع محصول کشت شده برای یک منطقه میباشد. اصولا برنامه ریزی هایی در خصوص الگوی کشت یک سال زراعی توسط ارگانهای مربوطه ارائه میشود تا بدلیل زیادی یک محصول و کمی محصول دیگر کشاورز متضرر نشود که این مساله متاسفانه در کشورمان رعایت نمیشود."
كاملا با اين صحبت كه بخش اعظم نيازهاي بخش كشاورزي از بيرون تامين بشه موافقم چون اقليم خشك ما به درد كشت برنج و ذرت نميخوره( البته به جز چند منطقه ك اونم جوابگوي نياز كشور نيست) و حتي به نظر من آب چاه هاي عميق نبايد صرف هيچ قسمتي از كشاورزي بشه چون در اين صورت ما دهه هاي آينده مجبوريم از آب تصفيه شده براي بخش آشاميدن و خانگي استفاده كنيم
از طرفي كشاورزا پول واقعي برق رو نميپردازن بلكه با تعرفه جهاد كشاورزي كه ميزان خيلي خيلي كمتري از مصرف خانگي رو شامل ميشه رو ميپردازن
در منطقه ما که سد وجود داره، بیشتر آب کشاورزی از همون تامین میشه. توزیع اب به این صورته که کشاورزان با توجه به توانایی مالی شون آب را میخرند؛ مثلا هر 20 روز نیم ساعت و محصول مورد نظر برای کاشت رو با توجه به دوره ای که آب بهشون میرسه مشخص می کنند. مثلا فلان محصول آیا تحمل تشنگی 20 روزه را داره یا نه؟
اما هدررفت اب بیشتر در همین مساله است: کشاورز امکان ذخیره ی آب را ندارد. به همین خاطر نیم ساعت اب را که خریداری کرده مجبوره در زمین رها کنه. مگر اینکه استخری برای ذخیره ی اب ساخته باشه که خب به خاطر هزینه ی بالا معدود افرادی هستند که اینکار رو انجام میدهند.
به نظر اگر در توزیع آب مدیریت بیشتری وجود داشته باشه، هم در انتخاب محصول دست بازتری دارند، هم به جلوگیری از هدررفت اب کمک میشه.
یک نکته ی دیگر هم اینکه در منطقه ی ما غیر از توزیع زمانی آب، از لحاظ توزیع مکانی اون هم مشکلاتی وجود داره. مثلا بخش قابل توجهی زمین وجود داره که به خاطر کم آبی هیچ محصولی در آن کشت نمیشه. این مساله با مدیریت آب و
تا حدودی قابل حله. ضمن اینکه زمین هایی هم که کشاورزی میشه، اونقدر از هم پرت و دورند که در پروسه ی انتقال آب هم کلی هدررفت وجود داره
فهم دقیق این مقاله و مراجعی که معرفی کرده نیاز به وقت و بحث داره و بنظرم بسیار مفید خواهد بود.
روش به کار رفته، برنامه ریزی آرمانی فازی نام دارد.
این روش چند هدفه بودن (مثلاً سود بیشتر کشاورز و مصرف کمتر آب و . . . ) مسأله برنامه ریزی کشاورزی و دقیق و قطعی نبودن (شرایط محیطی) و متضاد بودن اهداف را در نظر میگیرد.
خوبی این روش ها اینه که به طور عملیاتی در مزارع نمونه به کار میروند.
بنظرتون میشه به صورت تیمی این روش ها رو نقد و بررسی و جمع بندی کنیم، و بعد به صورت تعمیم یافته برای مسأله مطرح شده به کار ببریم؟
نقدی که من به این راهکار دارم این است که خیلی بزرگ مقیاس هست و پیادهسازیاش تنها از عهده دولتمردان برمیآید. آیا میشود کاری کرد که این راهکار در مقیاس خودمان اجرایی باشد؟
خوب است در این پادخان کمی روی اجرا هم تاکید داشته باشیم.
من هم موافقم که اگه کشاورز خیالش از خرید راحت باشه، دستش در انتخاب محصول مناسب بازتره. ولی فکر میکنم کشمون راه درازی تا فراگیر شدن داره. به نظرت هیچ طور دیگه نمیشه ترس کشاورز رو کاهش داد؟
چطور است که خودمان یک منطقه را انتخاب کنیم و خود را جای یک کشاورز بگذاریم و ببینیم با چه الگوریتم و فاکتورهایی به یک انتخاب مناسب میرسیم؟
میشه برای این کار از روشی که لیلا اشاره کرد
اینکه بتونیم با همدلی با کشاورز (Empathy) به راهکاری برسیم عالیه ، فکر میکنم شما دسترسی مستقیم به کشاورزها دارین و بهتر حال و هوای ایشون رو درک میکنین. میتونین کمی پیشنهادتون رو باز کنین؟ از سبک انتخاب کشاورزها بگین؟ و … ؟
بهرام به نظرم درست میگی و اگه تغییری قرار باشه رخ بده باید از نظر علمی و منطقی برای کشاورز عقلانی باشه. @Ghazaleh حرفتون کاملن منطقیه که یه سری محصولات رو ممنونع اعلام کنیم در بخش هایی از کشور. ولی به نظرم کافیه که کشاورز به اینجا برسه که با توجه به خاک در دسترسش و آب مورد نیاز گیاه انتخاب کنه که چه محصولی بکاره. @Ali_Shakeri این ایده، ایده ی قابل اجرایی به نظر میاد در سیستم پپ باشه یعنی با مشورت با یک متخصص تغزیه که فکر کنم در جمعمون باشن و همینطور یه تعداد رسپی بشه سبدی از غذاهای ممکن برای افراد ایجاد کرد. @mohifalahi من به این دیدگاه نقد هایی دارم ولی اول نکات مهم و قابل تامل رو میگم. تعامل، همکاری و کمک خواستن از کشور های دیگه نه تنها خوبه که لازمه برای یک کشور و زمانی که من همه ی اعضای پپ رو دشمن خودم بدونم هیچ کس تمایلی به همکاری با من نداره و اگر همکاری می کنه بیش از 50 درصد به نفع طرف مقابل هست یا اینکه طرف مقابل برای رو کم کنی از یکی دیگه از اعضا حاضر به همکاری با من شده. ولی اینکه چون ما کشوری هستیم که دسترسی کمی به آب داریم، باید کشاورزی رو تعطیل کنیم و فقط وارد کننده بشیم این به نظرم ایده خوبی نیست.
این که سد فواید زیادی داره درش شکی نیست نه تنها جلوی سیل رو می گیره که آبی که قرار بود سیل بشه رو برامون نگه میداره، ولی یادمون باشه که سیل هم نیازه برای تداوم حیات هست. @moalem فکر کنم مردم در منطقه شما بودن سد رو به نبودش ترجیح میدن درسته؟
یه جورایی راه حل این مشکل از دو طیق رخ میده:
1- آموزش به این صورت که ما افراد آموزش دیده ای رو تحت عنوان مروج کشاورزی به کشور بفرستیم و ازشون بخوایم پله به پله از حمایت های دولتی استفاده کنن و محصولشون رو به روز و مفیدتر کنن. این به راه بعدی خیلی کمک میکنه.
2- به کشاورزی به چشم صنعت نگاه کنیم و نه یه حرفه ی در حال انقراض و به تبع اون کشاورزیمون رو علمی و صنعتی کنیم. الان کسی نگاهی که از کشاورز به ذهنش میرسه اینه:
یا ایده هایی شبیه به این ولی یه تلنگر کوچیک بزنم به دوستان، کشاورزی یعنی این:
یعنی صنعت یعنی ثروت یعنی اینکه بیام توی مناطق کم بارش زعفران بکارم و به صورت مکانیزه برداشت کنم.
یعنی اونجا که زمینم شوره بیام گیاه شور دوست بکارم.
و این پیشنیازش آموزشه
ایا ایده های پادخان خریداری هم داره؟ بله داره به این شرط که یه راهکار بتونم برای پدر دوستم که در یکی از شهرستان ها کشاورزی دارن ارایه بدم که ایشون بتونن کشاورزیشون رو گسترش بدن، محصول مناسبتر بکارن و درامد بیشتری داشته باشن و حرفه کوچیکشون رو تبدیل کنن به صنعت.
به طور کلی با توجه به صحبت هایی که با پدرم داشتم ،بنظر انتخاب محصول فرایند پیچیده ای داره و با توجه به وضعیت هر کشاورز منحصر به فرد است. اما به طور کلی :
1.شناسایی محصولات متناسب با خاک و هوای منطقه
2.انتخاب محصول سازگار با میزان آب در اختیار کشاورز
که قبلا توضیح داده ام و همین مساله در انتخاب محصول بیشترین سهم را دارد و در عین حال برای هر کس منحصر به فرد است.
3.در نظر گرفتن مدت زمان به بار نشستن محصول
در این مورد به طور مثال پدرم 6-7 سال پیش نهال کاشتند. درخت هایی مثل سیب، آلبالو و… اما فکر می کنند که اگر زعفران کاشته بودند تا به حال مقدار قابل توجهی درآمدزایی داشتند. که در این مدت از درختان عایدی نداشتند.
4.میزان درآمدزایی محصول
5. در نظر گرفتن بازار فروش محصول ؛ در این مورد پدرم اوایل برای فروش محصولات گلخانه ای خیار مشکل داشتند. اما ضمن همکاری با میدان بار خراسان مساله حل شد.
نکته ی قابل تامل این است که در مورد میوه و تره بار اگر بتوان میوه فروشی های سطح یک شهر را با کشاورزان به طریقی هماهنگ کرد، به صرفه تر است تا اینکه مثلا ما محصولات را به مشهد منتقل میکردیم و دوباره میوه فروشان محصولات را از مشهد خریداری می کردند.