پلتفرم اینترنتی حتی اگر به قصد فروش محصولات طراحی بشه، کشاورز باید اطلاعات زراعی خودش رو ثبت کنه که این یک دافعه ایجاد میکنه!
چطور می تونیم کشاورز را تشویق به عضویت در این شبکه کنیم؟
تضمین فروش! شعار کانال این خواهد بود.
چه نوع دافعهای؟
نمیدونم چطور باید این کار رو انجام بدم. یعنی تو همین مسئله بنویسم، یا مسئلهی جدیدی ایجاد کنم، یا جایی برای این کار وجود داره؟
من دانشگاه های دیگه رو نمیدونم ولی داشکده کشاورزی دانشگاه تهران این کار رو با دانشجوهاش انجام میده و بچه ها باید در کاشت محصول سهیم باشن همینجور بهشون بخشی از درامد حاصله رو میده.
این ایده خوبیه ولی برای عملی شدنش نیاز هست که دانشجو چند ما در همون منطقه باشه.
دقیقن نه تنها کشاورز که هر شخص دیگه ای که سرمایه کارش رو خودش تامین می کنه نمیتونه ریسک زیادی کنه مگر اینکه بدونه با این تغییر خودش نفع زیادی می بره.
برای دیدگاه ترویجی میشه به دانشگاه ها نگاه ویژه ای داشت،یه خوبی ای که دانشگاه های دولتی دارن اینه که دانشجو های شهرستانی زیادی توشون مشغول تحصیل هستن. این جوونا خیلی هاشون فرزند های کشاورز ها هستن و اگر ایده های قابل اجرایی داشته باشن می تونن روی خانوادشون موثر باشن.
خوب یه ایده تقریبن قابل اجرا توی ترویج هم انجام مجموعه استارتاپ ها و یا مسابقاتیه که دانشجو ها واردش بشن.
سرمایه گذاری روی دانشجو ها این خوبی رو داره که 1- سنشون جوریه که بیشتر مورد قبول پدر و مادر هستن 2- بازدهش در عین اینکه ریشه ایه خیلی طولانی نیست 3- شاید خودشون یه روزی مدیریت زمین کشاورزیشون رو در دست بگیرن.
جمعبندی راهکارهای پادخان دوم: اصلاح الگوی محصولات کشاورزی
مسئله اصلاح الگوی کشت در کشاورزی، ورودیها و خروجیهای متعددی دارد که هنگام ارایه راهکارها باید در نظر گرفته شوند. همچنین چالشهایی سر راه وجود دارند که باید در برنامهریزیهای آینده مورد توجه قرار گیرند.
در ادامه سه راهکار برگزیده که از دل گفتگوی جمعی بیرون آمدهاند، برای مطالعه راحتتر به خلاصه شدند:
۱. میکروکتابی برای کشاورزان و مصرفکنندگان مواد غذایی
در این ایده، بر موضوع ارتقای آگاهی عمومی کشاورزان و مصرفکنندگان محصولات کشاورزی تاکید میشود. با افزایش آگاهی مصرفکنندگان نسبت به میزان آب هزینه شده و قیمت واقعی این آب در کشت محصولات، و از طرف دیگر افزایش آگاهی کشاورزان نسبت به روشهای نوآورانه و سودآور برای نغییر الگوی کشت، میتوانیم جامعه را به هماهنگی و همدلی در تغییر الگوی کشت محلی محصولات کشاورزی، ترغیب کنیم. از آنجا که جامعه کشاورزان و مصرفکنندگان از هم جدا نیستند، این کتابچه برای هر دو گروه طراحی میشود.
قسمتی از این کتاب میتواند به گردآوری مجموعه داستانهای موفقیت کشاورزانی اختصاص داده شود که در تغییر مدل کشت (از محصول پرمصرف به محصول کممصرف) موفق بودهاند: مانند داستانِ کشاورز سبزواری که با تغییر محصول به پسته وضعیت بهتری پیدا کرده است.
۲. تغییر عادتهای غذایی به کمک لیستهای راهنما
با تغییر تدریجی عادتهای غذایی، میتوان تا حد زیادی بر میزان تولید محصولات کشاورزی تاثیر گذاشت. نمودار زیر میزان آب مصرفی (به ازای هر ۱۰۰ گرم) چند محصول کشاورزی و دامداری را نشان میدهد (منبع). تنها حذف گوشت قرمز از وعدههای غذایی، تغییری اساسی ایجاد خواهد کرد.
برای تشویق مصرف کنندهها میتوان لیستی از غذاهای خوشمزه که آب کمی مصرف میکنند، تهیه کرد. این ایده را قبلا گیاهخواران اجرا کردهاند و تا حد زیادی موفق بودهاند. همچنین میتوان جدولی از میزان آب مصرفی هر وعده غذایی و ارزش غذایی آن تهیه کرد تا مصرف کننده را در انتخاب یاری کند.
ضمن اینکه محصولات مورد نیاز در این لیستها را میتوان با در نظر گرفتن وضعیت آبی هر استان و گیاهان محلی آن (بعد از مشورت با متخصصین کشاورزی)، به عنوان راهنمای کشت محصول در اختیار کشاورزان یک منطقه قرار داد.
۳. ایجاد ارتباط بین کشاورزان و خریداران
تضمین فروش همیشه یکی از دغدغههای کشاورزان بوده است. یک راهکار مناسب این است که کشاورزان را دور هم جمع کرد و با آنها ارتباط برقرار کرد. برای مثال شبکهای از کشاورزان را در نظر بگیرید که ایشان را به بازارهای ترهبار یا کارخانههای فرآوری مواد غذایی وصل میکند. بعد از چند سال با تحلیل دادههای سفارش (حجم مورد سفارش، نوع محصول، دانستن مکان جغرافیایی خریدار و کشاورز) میتوان بستهی پیشنهادی به کشاورز فرستاد و حتی عرضه و تقاضا را تضمین و پیشبینی کرد.
قدمهای پیشِ رو برای تکمیل راهکارها
پیشنهادم این است که در ادامه، با همراهی هم، برهمکنشهای مورد نیاز هر راهکار رو در قالب پروتوتایپهای خیلی ساده دربیاریم. مثلا برای ایدهی میکروکتاب، فهرست اون، روش جمع آوری محتوای کتاب، روش معرفی و تبلیغش رو بکشیم بیرون. حتی در صورت نیاز میشه این کار رو در قالب موضوعات جدا پیش برد.
تهیه این پروتوتایپها زمان خیلی زیادی نمیخواد. و میشه ازشون کمک گرفت و توسط دوستان کشاورز و یا خریدار اونها رو مورد تست قرار داد و از نقد مستقیمشون برای بهبود راهکار بهره برد.
نمونه یک پروتوتایپ سریعِ کاغذی
خودم هم خیلی مطمئن نیستم اما دولت تصمیم میگیره که بودجه تحقیقاتی کشاورزی چه قدر باشه. از این نظر بیشترین تاثیر رو داره.
قبل از ارائه پروتوتایپ چندتا نکته راجع به دو تا از ایده های بالا به ذهنم رسید تا دوستان در ادامه در پروتوتایپ هاشون اگر مایل بودن در نظر بگیرند:
درسته که گوشت قرمز برای تولیدش میزان آب زیادی لازم هست اما آیا بیشترین کسر غذایی که ما روزانه مصرف می کنیم شامل گوشت قرمز هست؟ به نظرم باید حالت بهینه در نظر گرفت یعنی مواد غذایی که بیشترین مصرف آب و کسر بزرگتری از سبد غذایی شهروندان رو در بر می گیرند.
چند درصد از آب مصرفی که صرف تولید مواد غذایی میشه در تولید گوشت قرمز استفاده میشه؟
به نظرم صرف ایجاد ارتباط مشکل رو حل نمی کنه. ابتدا باید کشاورزان طبق رویه و بر اساس نیاز غذایی و ظرفیت آبی منطقه شون کشت کنند و اگر این مسئله حل بشه مرحله ارتباط کشاورز-خریدار به راحتی قابل انجام هست. وقتی بر اساس نیاز کشت بشه دیگه نیاز به تضمین خرید کمتر پیش میاد.
فرایند پیشنهادی برای ایده ی ۲: تغییر عادات غذایی
-
انتخاب یه روز هفته برای جایگزینی عادت: شنبه که اتفاقا روز کشت و زرع هم هست در آیین یونانی (یا همچین چیزی) و یا چهارشنبه-تیرشید که در آیین ایران باستان روز روشنایی باران معنا داره رو انتخاب میکردم.
-
یه اسم خاص برای این روز انتخاب میکردم: سبدِ غذایی کمآب در چهارشنبه ها [1]
-
با بعضی جاها و اینفلوئنسرها که اهل کار خوب هستن هماهنگ میکردم، مثلا پیکاسومو. همین طور پیج های آشپزی طور مثل مستر-تستر.
-
هر چهارشنبه یه غذای کمآب مصرف پیشنهاد میدادم. و دستور پختش به همراه یه عکس خیلی شیک از غذا رو میدادم دست اینفلوئنسرها با پیام «بابا غذای کمآب داد!»[2]
-
بعد از مدتی لیست غذاهایی که در آوردم رو به همراه دستور پختش به شکل یه کتاب در میآوردم و از طریق بسترهایی مثل دونیت یا مهربانه که مخاطبهاش با مفهوم حمایت و کار خوب آشنایی دارن، پیش فروشش میکردم.
-
این اسمه زیاد جالب نیست، برعکس اسم meatlessMonday ↩︎
-
این پیامه هم خیلی میتونه هیجان انگیزتر باشه! ولی الان چیزی به ذهنم نرسید. ↩︎
از کجا قراره این نیاز و ظرفیت رو بدون کمک دولتی یا سرمایهی بزرگ برای مطالعه متوجه بشیم؟ راهکار اولی:
یعنی نیاز رو میفهمی. حالا اگه موفق بوده باشه طرح امیدوار یم بودجهی کافی برای مطالعات آب منطقه وجود داشته باشه. یا میشه با یه کمپانی ِ تکنولوژیهای آبیاری همکاری کرد تا توی طراحی بستهی پیشنهادی به کشاورز باهات همکاری کنن.
یه مشکل "کسب اعتماد کشاورز"ه. به نظرم با پروژههای یک ساله و دولتی سخت بشه اعتماد کشاورز رو جلب کرد.
اگر برای تغییر عادت انگیزههای محکمی وجود داشته باشه، چرا فقط یک روز از هفته؟ اخیرا غذاهایی پیدا کردم که هم خوشمزهان، هم ارزون هستن و زمان پختشون هم خیلی کوتاهه (انگیزههای محیط زیستی به کنار). البته بستگی به آدمش هم داره. مثلا شاید کسی ترجیح بده که ۳ ساعت از روزش رو برای پخت قرمهسبزی صرف کنه.
چهارشنبههای راحت چه طوره؟ یا مثلا چهارشنبههای آسوده (آسان)؟
اصلا تمرکز رو روی این نگذاریم که قراره سختی بکشیم. اتفاقا قراره کارمون راحتتر بشه.
این فکر خوبیه. اما این پیشنهاد رو کجا باید گذاشت؟
خیلی خوبه. میشه یک نسخه برای موبایل و تبلت هم درست کرد.
پروتوتایپ پیشنهادی اولیه برای فهرست و محتوای میکروکتاب، راهکار شماره ۱:
-
مقدمه ای راجع به اینکه چرا لازمه که الگوی مصرف/کشت مواد غذایی را تغییر دهیم،
-
آماری از وضعیت بی آبی و تأثیر مدل کشاورزی فعلی ما بر آن،
-
راه حل های پیشنهادی برای کاهش این تأثیر منفی کشت/مصرف (و بتدریج ایجاد تأثیر مثبت)، مثلاً این لیست،
-
داستان هایی واقعی از موفقیت کشاورزانی که در تغییر مدل کشت (از محصول پرمصرف به محصول کممصرف) موفق بودهاند،
-
جواب دادن به سئوالات متداول و احتمالی برای هر دو گروه توسط کشاورزان، دانشجویان و اساتید رشته های مربوط به مهندسی کشاورزی، مثلاً این پرسش و پاسخ ها،
-
محاسبه و ارائه یک تخمین کمّی از تغییری که در آینده با این قدم های کوچک و هماهنگ اتفاق خواهد افتاد.
اسم خوبه اشاره کنه به ارزشی که داره ایجاد میشه؛ طوری که به مرور ملکه ی ذهن افراد شه که چه عادتی رو دارن ایجاد میکنن: سه شنبه ها بدون خودرو، جمعهها بدون گوشت؛ محصول کم آب خوردن سختی درش نیست. البته اگه اسم آسوده-وار باشه بهتره، ولی اگه اشاره نکنه و بی ربط باشه کمکی به ایجاد عادت جدید نمیکنه.
هر روز هفته زیاده روی هست، باعث میشه یهویی اتفاقی شکل بگیره و یهویی هم از بین بره. با یه روز در هفته میشه شروع کرد و وقتی فرد به تعداد کافی سرنخ داشته باشه خودش تعمیمش میده به هفته ش.
پیشنهادها رو میشه داد به اینفلوئنسرها و ازشون درخواست کرد هر چهارشنبه رسیپی رو منتشر کنن در شبکه شون.
ممنون از این پیشنهاد خوبتون .
در ادامهی این راهکار، گروه سبکتو @Sabketo ابراز تمایل کردند که میکروکتابی از گفتگوهای نوآ۰۰۷، پادخان ۲ به همراه بعضی اطلاعات تکمیلی در این زمینه آماده کنند.
اگه پیشنهادی برای تکامل این راهکار دارین، تا قبل از به اتمام رسیدن پادخان (۱۲ ساعت دیگه) ارائه بدین و اگه مایل هستین در قسمتی از این کار شریک باشین لطفا با دبیر نوآوری در تماس باشین.
میکرو کتاب
راهنمای تغییر الگوی کشت در استان خراسان رضوی
1.مقدمه ای درباره ی لزوم تغییر الگوی کشت در منطقه
2.گزارشی از کشاورزی استان خراسان رضوی و میزان آب مصرفی
3.معرفی محصولاتی که با وضعیت آب و هوایی منطقه سازگارند و میزان آب مصرفی کمی دارند.
4.نقل تجربیات کشاورزانی که از محصولات جایگزین استفاده کرده و موفق بوده اند.
5. معرفی کسانی که/ دانشگاه ها/کتاب هاو سایت هایی که در این خصوص می توانند به کشاورز مشاوره بدهند.
فرض کنیم این میکروکتاب آماده شده. سوال من اینه که:
- این راهنما قراره به دست چه کسانی برسه؟
- چه طور قراره منتشر بشه؟
- چه راههایی برای توزیعاش به ذهنتون میرسه؟
چه چیزی میتونه این افراد رو قانع کنه که از این حرکت حمایت کنن؟
1.دانشجویان رشته کشاورزی و کشاورزان
2.می تونیم با دانشگاه های کشاورزی که لیست و ایمیل شون در سایت جهاد کشاورزی قرار داده شده ارتباط بگیریم و ازشون بخوایم به دانشجوها معرفی کنند و منتشرش کنند. قرار دادن روی سایت هایی مثل کتابراه و …
باید یک انگیزهای در افراد برای مطالعه چنین چیزی ایجاد کرد. به خصوص جامعهای رو در نظر بگیرید که حتی بین دانشجوها سطح مطالعه پایینی داره.
- چه طور میتونیم این انگیزه رو در افراد ایجاد کنیم که میکروکتاب ما رو بخونن؟
از طرفی دانشجویان رشته کشاورزی تا حد زیادی با وضعیت آب و محصولات مناسب مناطق کمآب آشنایی دارند. به نظرم جامعه هدف باید یک جای دیگه باشه.
من داشتم فکر می کردم به یک محصولی تقریباً شبیه مجله، با ابعاد کوچکتر. یعنی صفحه های رنگی و عکس دار. هدف صحبتم اینه که این محصول برای بچه ها هم جذاب باشه که ورق بزنند و نگاه کنند.
یک نمونه که تو همین بحث ها هم پیشنهاد شد، توزیع رایگان در مکان های عمومی اطراف منطقه کشاورزی، مثل مکان های عمومی روستاها. مدرسه، مسجد، شورای روستا و …
الان تو ذهنم اینه که بچه ها می تونن بزرگترها رو به چالش بکشن و ازشون سئوال کنند، و این شاید انگیزه ای باشه برای اینکه بزرگترها درباره اش کنجکاو بشن.
برای جامعه هدف مصرف کننده ها، به نظرم انتشار نسخه الکترونیکش هم می تونه مفید باشه. در مورد مکان های توزیع نسخه چاپی ایده ای ندارم.