زندگی طولانی مدت در روستا چه رنگ و بویی دارد؟

تا حالا از خودتان پرسیدید حضور روستایی‌ها چه فایده‌هایی برای یک سرزمین دارد؟ با کمی جستجو، بعضی از فایده‌های این جامعه را برای ایران پیدا میکنیم: «توسعه‌ی کشاورزی»، «تولید دام»، «بهره برداری از منابع طبیعی»، «حفاظت از محیط زیست و منابع پایه»، «حفاظت از مرزهای دورافتاده»، «تولید صنایع دستی»، «هویت فرهنگی».

طبق آمار سایت ویکی‌روستا در شصت سال اخیر، جمعیت روستانشین ایران از ۷۰٪ جمعیت در سال ۱۳۳۵ به حدود ۲۲٪ جمعیت در سال ۱۳۹۰ کاهش پیدا کرده.

اگر حضور روستایی‌ها برای یه کشور ارزش‌منده، چرا رشد جمعیتشون مشابه جمعیت شهرنشین‌ها پیش نمیره؟

چیکار کنیم روستاها متروکه نشن؟

برای پاسخ به سوالای بالا، تجربه‌ی نزدیک از زندگی‌ در روستا نیازه. البته نه یه تجربه‌ي لوکس ماجراجویانه توریستی، یه تجربه‌ی واقعی.

اگه برای مدتی طولانی تر از یک-دو هفته در روستا زندگی کردین، ازتون دعوت میکنم داستانتون رو تعریف کنین و کمکمون کنین از دل این تجربه‌ها مسئله هایی را کشف کنیم که با بهبود آن بتوانیم تاثیر مثبتی در این سبک زندگی در ایران داشته باشیم.

زندگی روستایی
دنباله‌ی موضوع‌های
پیش بینی میزان مهاجرت از روستاها به شهرها در 50 سال آینده رو از کجا گیر بیاریم؟
تاثیر روستانشین ها و عشایر بر اقتصاد و پیشرفت کشور چیه؟
چه نکاتی رو بهتره در گردشگری روستایی رعایت کنیم؟
برای شرایط فعلی روستاها باید نگران باشیم یا بی تفاوت؟

4 پسندیده

چون من از بچگی توی روستا بودم، دقیقا میتونم بگم که حسها آدمها چیه. چند تا نکته مهم میتونه کمک کنه که چرا جذابیت زندگی در روستاها خیلی پائینتر از شهرهاست بخصوص در ایران،

  • برخلاف ظاهری که در زندگی یکی دو روزه در روستا می‌بینید، کشاورزی طولانی‌مدت بسیار سخت و سنگینه. بویژه در ایران با امکانات خیلی کمی که از نظر تکنولوژی، هم شدت کار بالاست هم به خاطر اقلیم نسبتا خشک و نیمه‌خشک، ریسک نسبتا بالائی داره.

  • جذابیت کار کارمندی، به عنوان کار بی دردسر و روتین با در آمد ثابت، یا کار آزاد در شهر شلوغ و پرمشتری، باعث میشه که فرد وارد ریسکی بشه که به شهر مهاجرت کنه تا بتونه به این مسیر درآمدی بیوفته. نکته مهم در این داستانها، اینه که خیلیها به جائی نمیرسن و وارد فاز حاشیه‌نشینی میشن ولی به خاطر برونگرائی عمومی (امید به اتفاقی برخلاف واقعیتهای موجود)، همچنان به روند زندگی ادامه میدن.

  • تنوع امکانات رفاهی بالاتر برای خانواده‌ها و جذابیتهای فرهنگی (عموما از نظر فرهنگی، شهرها بازتر از روستاها هستن) برای جوانترها، باعث میشه که نسل جدید اساسا مسیر زندگی خودش رو به سمت شهرنشینی ببره.

سئوال در واقع در خیلی جاهای دنیا و حتی در بعضی از جاهای ایران (مثلا جائی مثل سرپلذهاب کسی از روستا به شهر نمیره، چون کیفیت زندگی و امکانات روستائی برحسب اتفاقی خیلی خاص، بالاتر از شهرهای نزدیکه) جواب داده شده. چند راه ساده،

  • مقرون به صرفه بودن زندگی در روستاها، بالا بردن تکنولوژی کشاورزی برای کاستن از فشار کاری، پائین آوردن ریسک کشاورزی با مسائلی مثل بیمه محصولات.

  • ایجاد ارتباط ساده‌تر بین شهر و روستا. این باعث میشه که صرفا برای امکاناتی ساده، شخص دست به مهاجرت نزنه.

  • از نظر فرهنگی، تلاش برای تغییر دیدگاه به کیفیت زندگی. برای بسیاری از ما زندگی در پول خلاصه شده و این مزیت شهرها رو بسیار زیاد میکنه. ولی در جاهائی که کیفیت زندگی براساس آرامش فکری، محیط و هوای سالمتر و طبیعت بکر بنا شده باشه، مزیت زندگی میره به سمت روستاها.

اگر چیز دیگه‌ای به ذهنم رسید اضافه میکنم.

7 پسندیده

من بیش از 20 سال در یکی از روستاهای مازندران زندگی کردم، روستایی که امکانات زیادی داره، و البته به خاطر نزدیکی به شهر (با اولین شهر 15 کیلومتر و با مرکز استان 70 کیلومتر فاصله داره) تقریبن همه امکانات شهری هم در اختیار ما هست. اما همین روستای خودمون هم کلی مهاجر داره و علت اصلیش به نظرم نبود کار هست! و حتی کم بودن کار در شهر های نزدیک به ما! خیلی از اعضای خانواده ام ترجیح میدن که هر روز مسیر تقریبن 100 کیلومتری رو برن و برگردن ولی همچنان در روستا زندگی کنن اما با این حال باز هم به همه کار نمیرسه.
خیلی از این دوستان میرن در شهر های دورتر و یا حتی استان های دیگه و کارشون رو شروع می کنن و اکثرشون به محض این که امکانش وجود داشته باشه، و جایگاه خالی ای وجود داشته باشه میان و دوباره در روستا یا نزدیکترین شهر بهش زندگی میکنن.

3 پسندیده