یه عکس میذاریم و درباره ش به شکل گروهی و دنبالهدار داستانپردازی میکنیم. ۲-۳ تا قانون برای ایجاد فضای مناسبتر برای خلاقیت و رقابت:
هر کسی ۱-۵ جمله میتونه بذاره.
جملات باید در ادامهی جملات نفر قبلی باشن.
برای هر عکس، ۵ مرحله بازی رو ادامه میدیم، یعنی نهایتا تا ۲۵ جمله.
بعد از پنجمین ورودی، نفر بعدی جملات نفرات قبلی رو پشت سر هم میذاره، و به همراه اسم و عکس اون رو تو یه پست میذاره تا افراد بخونن و راجع بهش کمی گپ بزنن و بحث کنن. بعد از پایان گپ میتونیم عکس و داستانک بعدی رو شروع کنیم!
لحظه نباید باشد ،
امتداد دارد!
خیال نیست ،
حسش می کنم!
سردرگُمَم!
اگر خیال باشد چه؟
دنیای درونم با دنیای مردم بیرون تطابق ندارد ، هیچ چیزش !
کجا رفته ام ؟!
به کجا دارم می روم ؟!
شاید هم کجا به من می آید
این خود منم
هرچه که باشم ،
غرق شده در خود ، تهی شده از دیگران
در امتداد لحظه ای کش آمده و اغراق آمیز .
من گنجایش جهانی را دارم
با نگاه های ممتد جهان را در خودم به بند میکشم .
با عقل خود گر جفتمی من گفتنی ها گفتمی
خاموش کن تا نشنود این قصه را باد هوا…
حس میکنم باید از کلماتی ک بیشتر معنی رو میرسونن استفاده کنیم… … انگار زیاد با عکس جور در نمیومد … و انگار اون دختر داره داخل باتلاق فرو میره و غرق میشه که ما برعکس نشون دادیم… شایدم درست درکش نکردیم انگار که با دقت نگاه نکردیم که البته فکر میکنم ما به جای نگاه کردن به عکس فقط نوشته نفر قبلی رو دیدیم که شاید نیاز به اصلاح هم داشته …
داستان ریتم ادبی گرفته و مصلا(من کیبوردم س سه نقطه نداره) جالب نیست که جمله حِسَش می کنم رو حِسِش میکنم بخونیم . با جمله هامون لحن داستان کامل ادبی شده و با لهجه نباید خوندش !
…چرا داستانک قشنگ شد اما انگار به تصویر نمیاد؟
چرا این نوشته ها و نوشته های دیگر پادپرس رو (مثل خاطرات و طنزها و راه حل های موضوعات چالش برانگیز) کتاب(پی دی اف) نمیکنید؟
به نظرم ایده قشنگی هست برای جایزه دادن!
نظراتتون رو دوست داشتم. ممنون که فیدبک گذاشتین باعث شد دوباره به تصویر و داستانک نگاه کنم. راستی داستانکمون اسم نداره. یادمون باشه برای بعدی اسم هم بذاریم … .
اوه اوه! جایزه حقیقی منظور بود!!! مشهدیا الفراااااار!
پ.ن. شانس آوردم بازی به ۵ جمله محدود شده بود، وگرنه احتمالا جایزه سکه و اینا میشه!!!
من نمیدونم الان مخاطب سوال کیه؟! ولی چرا خودتون نمیکنین؟
من نمیکنم چون همین جا دارم لذتش رو میبرم و نیازی نمیبینم حتما در قالب پی دی اف خودمون رو بخونم (به نظرم هویت تعاملات ما یه صفحه وب هست نه چیز دیگه و این هویت رو دوست دارم/پذیرفتم). اگه بخوام به کسی هم خودمون رو نشون بدم ادرس سایت رو میدم. برام جذابتر از ارسال یه فایل پی دی اف هست. حالا شما چرا این کار رو نمیکنین؟ کمک لازم دارین یا قانونی هست که دست و بالتون رو بسته یا مثل من دلیل خودتون رو دارین؟
عکس رو بذارم؟
بله حتما. البته بذارین این گپ کوچولو بین من و شما و آرمان تموم شه بعد راند بعد رو شروع کنین خب دیگه راند قاطی با چت نمیشه.
درخشان شدن راهم را بهتر نشان می دهد.
انگار قسمت هایی کم رنگ و نازک هستند و آن قسمت ها همان نخ های کشیده شده ای هستند که نباید پایم را می گذاشتم.
حالا انگار از اشتباهاتم درس گرفته ام و تنبیه من کشیده شدن نخ ها بود…
همان نخ های کشیده درسی شدند که دیگر از راه غلط نروم.