خیلی خوبه، با توجه به وضعیت فراری بودن بچهها از ریاضی هر چی از اسامی و روشهای عادی فاصله بگیریم مفیدتره. سه تا دیوار سبز تو تصویر زیر که شمای کلی فضای اطراف کلاسه، به ترتیب اولویتA تا C دید خودم، برای استفاده مناسبه.
حتی فضای بالای در کلاس یا کف و سقف راهروی مدرسه هم خوبه، کمتر شلوغش کردن.
ممنون که سر فصلها رو نگاه کردی
اشاره به محورها هم عالی بود، ما میتونیم محورها رو به صورت نقاشی ثابت داشته باشیم و تا یه محدوده اطراف[1] هر محور هم شطرنجی کنیم.
برای پازلها یا دست سازههای مرتبط با درس هم گاهی اینجوریه که ایده رو بدیم و بعد بچهها خودشون میسازنش. جالبه که تازه وقتی میسازن و میارن واقعا میفهمی که بعضیا واقعا نفهمیدن:
مثلا این که جمع زاویههای داخل مثلث 180 درجه است رو، اینجور یاد میدم که دو مثلث شبیه هم رو تو کلاس سریع برش میدم بعد زاویههای متناظر رو با یک نام و رنگ مشخص میکنم بعد یکی رو برش میدم زاویههاش رو برش میدم میذارم کنار هم که ببین جمعشون یه خط راست میشه، بعضی از بچهها همینو درست میکنن و میارن و کلی اشتباه ناشی از نفهمیدن توش هست. مثلا فکر میکنن باید بردارن دور برشهاشون را به صورت خط راست دربیارن . عکس روی بورد کلاس از درستهاست :
وقتی قراره حجم زیادی مطلب رو به عده زیادی درس بدی که سطحشون هم با هم متفاوته، این جور کج فهمیها برای بعضیا در تمام پایهها تلنبار میشه.
حالا یه سوال: [2]
به جز محور مختصات چه ابزارهای پرکاربرد دیگهای رو میتونیم به صورت نقاشی یا ساختار ثابت به کلاس اضافه کنیم؟
بسته به فضای خالی دیوارها و اینکه چقدر با طرحهای دیگه تداخل نداشته باشه ↩︎
این سوال رو به عنوان جایزه دقتی که به خرج دادید در بررسی فصول کتاب به شما میدیم، پادپرسه دیگه، جایزش سواله . اینم یه راهنمایی: بازهم میتونید برای جواب از فضای وب کمک بگیرید، من یه چیز دیدم خیلی دوست دارم یکی پیداش کنه اینجا بیارش. ↩︎
شما تقریبا اولین کسی هستی که به تعداد به طور مشخص پرداخته، پس جایزه پادپرسی شما هم اینه که خودتون حدس بزنید چندتا بچه هر زنگ تو کلاس ما حضور دارن؟ و در یک روز و هفته چطور؟
کاری که ما تو کلاسامون میکردیم و خیلی قشنگ بود خارج کردن میزها از حالت ردیفی به گرد بود. نهایتن دو ردیف نیمکت داشتیم که باعث میشد همه همدیگه رو ببینن و کسی ته کلاس احساس دور افتادگی نکنه. خیلی به افزایش مشارکت بچهها توی کلاس کمک میکرد.
به نظرم بهتره رنگهای بیشتری توی کلاسها استفاده بشن. نه لزومن به این معنی که هرچیز رنگی دم دستمون اومد به کار ببریم یا هر دیوار رو یه رنگی کنیم، منظورم اینه که چندتا رنگ مناسب برای فضای کلاس انتخاب بشه و وسایل با این رنگها همخوانی داشته باشن. زمان ما دیوارها همه سفید و خاکستری بودن، میز و صندلیها معمولن کهنه و بیروح بودن، حتا پردهها از رنگای مرده انتخاب میشدن! انگار بنا بود انرژی زیاد بچهها با القای افسردگی از جانب محیط مدرسه کنترل بشه!: )) یه سالی خودمون با هزینه شخصی میزها رو رنگ کردیم. اول میخواستیم بنفش کنیم و اجازه ندادن نهایتن یه سبز مردهی دیگهای زدیم که افتضاحترش کرد. میخوام بگم حتا خاکستری هم گرم و سرد داره و حتا ممکنه شما دیوارای یه کلاسی رو خاکستری کنید ولی دلمرده به نظر نرسه. توی موضوع رنگ حتمن باید با کسی که تخصص داره مشورت بشه.
یه موضوع دیگه که به نظرم میرسه ایجاد احساس مالکیت و تعلق به کلاسه. اگه توی ایجاد فضای کلاس مشارکت وجود داشته باشه بچهها بهش احساس تعلق میکنن. منظورم این نیست که بیایم از بچهها بپرسیم دوست دارین کلاستون چه شکلی باشه (البته اونم چیز بدی نیست)، منظورم اینه که مثلن به تختهای وجود داشته باشه که بچهها پرش کنن. میتونن کارهاشون رو بزنن، احساساتشون رو تو قالب نقاشی، نوشته یا کاردستی بهش بچسبونن، اخبار مدرسه رو بهش بزنن. و فیلتر انتخابی وجود نداشته باشه، همه به تخته برای بروز خودشون دسترسی داشته باشن. و مثلن هر آخر هفته آرشیو بشن مطالب روی اون.
میشه یه تایملاین دور تا دور کلاس کشید که بچهها اتفاقات مهم کلاس رو بهش اضافه کنن. این اتفاقا لازم نیست چیزایی که همیشه انتظار داریم ببینیم؛ مثل اینکه فلانی توی مسابقات رتبه آورد باشه، حتا خواهر/برادر دار شدن یکی از دانشآموزا میتونه یه اتفاق مهم برای کلاس باشه. یا روزی که دو نفر باهم آشتی میکنن! به نظرم مدارس زمان ما یه حالت نظامی تو خودشون داشتن، اصرار عجیبی به حذف احساسات و موضوعات شخصی و روزمره از فضای آموزشی. به کمک تایملاین پایان هر سال بچهها میبینن چه مسیری رو باهم اومدن و میشه یه روزی باشه که در مورد مسیری که اومدن و جایی که دوست دارن برن باهم صحبت کنن.
چیزی که برای من مهمه آموزش عملی تو فضای کلاسه. مثلن برای آموزش در مورد محیط زیست سطل زبالهی تر، کاغذ و بقیه بازیافتیها جداگانه تو کلاس وجود داشته باشن. کاغذهای یه رو سفید توی یه سبد نگهداری بشن. یا چیزایی که پتانسیل کاردستی ساختن ازشون وجود داره جایی نگهداری بشن. در پلاستیکی بطریها جداگونه جمعآوری بشه. استفاده از ظروف یه بار مصرف تو کلاس ممنوع بشه. جایزه به بچهها کیف پارچهای بدین.
برای آموزش مسئولیتپذیری میشه چندتا گلدون توی کلاس داشت و مسئولیت نگهداری ازشون رو به بچهها داد. یا توی راهنمایی ما نوبتی کلاس رو آخر هر روز تمیز میکردیم. یادمه سوم دبستان یه عروسک پاپت کلاغ داشتیم که بچهها نوبتی ازش نگهداری میکردن، یعنی حتا با خودشون میبردنش خونه.
این ایده خیلی عالیه! به نظرم کاربرد ویژه ای توی شرکت ها و فضاهای بیزنسی هم داره، حتی می تونه توی اتاق شخصی هم پیاده بشه!
در ادامه ی این سوال و برای آزاد کردن فضای خالی، میشه از میز و صندلی های تاشو استفاده کرد؟
مثلا چنین چیزهایی
برای اینکه هر وقت نیاز به میز و صندلی نیست بشه اونها رو کنار گذاشت. اینجا هم یه آموزش برای ساختن میز و صندلی تاشو آورده:
چه جایزه-سوال خوبی!
چیز زیادی به ذهنم نمی رسه… شاید لازم باشه بیشتر به محتوای کتاب نگاه کنم…
فقط به نظرم میاد باید اعداد یه جایی در دسترس باشند… چون زیاد لازمه بهشون مراجعه بشه. مثلا شاید این شکلی: 1 ، 2، 3، 2×2، 5، 2×3، 7، 2×2×2، … برای یادگرفتن اعداد اول و مفهوم توان.
خوب دم دستترین اعداد خود آدمان، و برای بعضی مفاهیم ساده مثل شمارندهها میشه ازشون استفاده کرد:
یه کار ساده ولی جالب که بچهها هم خوششون اومد این بود که برای درس شمارندهها 12 تاشون رو آوردیم جلوی کلاس، بقیه (چنتا؟ هنوز کسی نگفته ) نشستن. از کسایی که نشسته بودن خواستیم بگن این 12 تا عدد یک چه جور میتونن تو دستههای مساوی تقسیم بشن:
پرده اول: 12 دسته یک نفره
پرده دوم: 6 دسته 2 نفره
پرده سوم : . . .
شاید قبل از اجرا به نظر ما معلما یا بزرگترا یا هرکسی که این مبحث رو میدونه کار مسخره و پیش پا افتاده بیاد ولی واقعا تو تدریس اثر مثبت داره. به خاطر سرعتی بودن بازی واقعا هیجان داشت برای همه(حتی خودم). مثلا بچههای جلوی کلاس باید خیلی حواسشون جمع میبود که اشتباه نکنن و سریع به یارهای دستشون ملحق شن، تازه برای اینکه زیاد سر و صدا نشه با بچههای جلوی کلاس قرار گذاشتم که شما فقط عدد یک هستید بی صدا و بی زبون، فقط با اشاره میتونید با یار هم دستهایتون ارتباط بگیرید و هرکی حرف بزنه باید با یکی که نشسته جایگزین بشه. خیلی باحال بود، جالبه وقتی دستهها دوتایی میشد بعضی بامزههای کلاس ادای رقص تانگو رو درمیآوردن. در واقع وقتی فضای بازی پیش میاد بچهها خودشون شادی و هیجان رو تولید و تأمین میکنند.
برای اعداد اول هم بازی هوپ: تعدادی فرد از بچهها، انتخاب میشن و با شروع از عدد یک، نوبتی و به ترتیب اعداد را میشمرند، هرکس به عدد اول رسید، هوپ میگه. عدد نهایی هم عدد بزرگی نیست. این بازی برای بچههای ضعیف سخته ولی باز هم مفیده.
-
برای توان جز چینههای مکعبی و ماشین حساب بورد هوشمند ، ایده یا وسیلهای در دسترس ندارم. در کل فصل توان و جذر برای بچهها آسون و جذابه.
-
برای نامساوی مثلثی نخ و نی
-
برای زاویه، نقاله بورد هوشمند و خودکارهایی که دستمون میگیریم به عنوان ضلع زاویه
-
برای تبدیلات هندسی، تلق و ماژیک برای خودم روی بورد و برای بچهها کاغذ پوستی
-
برای احتمال، سکههای کوچیک و سبک 50 تومنی و تاس
-
باز برای شمارنده و البته بزرگترین شمارنده مشترک (ب.م.م) صفحههای شطرنجی مستطیلی که هر ضلعش یک عدد صحیحه و قراره اندازه ضلع بزرگترین کاشی مناسب برای پوشوندن سطح کشف بشه و آخرش مستطیل شطرنجی رنگ یا کاشیکاری بشه.
-
انواع حجمهای هندسی دستساز و گاهی شکلهای گستردشون برای فصل سطح و حجم
-
مقداری شن برای درک تفاوت حجم یک استوانه که از لوله شدن یک مستطیل یک بار از عرض و باردیگه از طولش بدست اومده.
-
یه صفحه یونولیتی و چهار عدد میخ و یک متر نواری برای نمایش اولین مساله کتاب که میخواد محیط حصار دور باغچه رو بدست بیاره.
-
کره جغرافیایی برای مختصات (طول و عرض جغرافیایی)
. . .
فعلا اینا رو یادمه، همه اینا باز هم کمه و باید خیلی بیشتر از تجسم کمک بگیریم. ولی زمان هم بسیار کم میاریم. من که اینجورم.
. . .
حالا هرچی بیشتر اینا تو ساختار کلاس بیان بهتره چون وسیله ها جمع میشن میرن تو کمد ولی بعضی چیزا اگه جلوی چشم باشه خوبه، مثل موزاییکای کف کلاس، برای مبحث مساحت. پس باز هم سوال باقیست؟
تا الانم کلی راهنمایی کردم حتی یکی از جوابا رو لابلای لیست بالا جادادم
ریاضی هنوز تو چشم و ذهن بچهها نیست و با تلاش بسیار باز هم بعضی از بچههامون خیلی جا میمونن نه اینکه مشکل ذهنی داشته باشن، فقط پیگیری و رسیدگی خاص میخوان و برطرف شدن سایر نیازهای ذهنیشون، تو خونه تو کلاس من تو کلاسای دیگه. بیخود نیست که من هنوز دست بردار نیستم، هنوز راضی نیستم و هر جور شده دنبال یه راه حلم.
سطلهای جدا رو سعی میکنم عملی کنم، باید به جای سطل بزرگ کلاس، چنتا سطل بذاریم. کاغذها هم اینجوریه که من تو کمدم یه عالمه کاغذ یک رو سفید دارم (حتی به همکارام هم میگم وقتی مراقب آزمون میانترم یا پایان ترمند، چکنویسای یک رو سفید آزمون رو دور نریزن و بدن به ما) وقتی چکنویس لازمه خودم به بچهها میدم، زیادم نمیدم تازه، میگم اگه کم آوردید باز بهتون میدم. عادتشون دادم اگه استفاده نکردن برگردونن. تازه بعضیاشون کاغذ اضافههای خونشونم به من میدن، منم با روی باز میپذیرم، مهم این یادگیریست وگرنه تو کمبود چکنویس ندارم واقعا.
جالبه، یه تقسیم بندی (بر اساس روز هفته یا بخشی از تایم لاین ) هم باید بشه بین کلاسای مختلف، اینجوری کلاسایی که تو یه هفته میان کلاس ریاضی از حال و اخبار هم مطلع میشن.
اینا رو تو درسهای دیگه مثل فناوریشون فکر میکنم انجام میدن.
بوفه مدرسه، تو ظرف یه بار مصرف آش یا ماکارونی یا اسنک میفروشه، میشه یه راهی پیدا کرد برای این؟
این خوبه، حتی میتونیم به معلم اون درس ویژه (بنظرم کار وفناوری) بگیم یکی از کاراشون رو این بذارن که بچهها از این کیفا تولید کنن و تو بازارچه سالانه مدرسه بفروشن.
موافقم، مثلا چه کسایی میتونن کمک کنن، هنرمندای نقاش یا طراحان دکوراسیون داخلی؟ کسی رو داریم تو پادپرس؟
چیزی که تو تصویر نشون میده عملیه. میشه تعداد میز و نیمکتا رو کم کرد(چون نسبت به وضعیت فعلی کلاس جای بیشتری میخواد) و گروهها رو (به جای 3 یا چهار نفره) 5 نفره کرد. 3 نفری که ریز جثه ترن تو یه ردیف نیمک بشینن و دو نفر درشت تر تو ردیف مقابل.
نقاله رو به صورت ساختار ثابت به کلاس اضافه کنیم چطوره؟
به این شکل که کف کلاس در راس نیمکتا نقاله بکشیم، تا بتونن زاویه شون رو با سایر نیمکتا تنظیم کنن، مثلا اگه بشکن زدین و گفتین چیدمان لونه زنبوری، بچه ها سریع زاویه بین دو نیمکت رو به ۱۲۰ تغییر بدن.
سکه هم خیلی خوبه به کف زمین اضافه شه! یه شیر و یه خط به مجاورت هم بکشین کف زمین و یه پر جادویی هم داشته باشین تا هر وقت خواستین شیر یا خط کنین، پر رو از بالا ول کنین ببینین رو کدوم طرح میفته و حالا امروز مثلا به بازی بپردازیم یا درس بدیم!
پ.ن. البته پاسخ من با تقلب بود و میتونین جایزه تقلبی بهم بدین
به نظرم کلاس تا 32 تا 35 نفر کنجایش داره. اگه روی هر نیمکت 3نفر بشینند احتمالا بیشتر هم میشه
در خصوص روز و هفته نظری ندارم به نظرم بستگی داره که آیا این کلاس برای یک پایه مخصوص است یا چند پایه تحصیلی در این کلاس ریاضی شرکت خواهند کرد. حداکثرش اینکه 32 نفر هر زنگ و هر روز در این کلاس شرکت میکنند! (شاید هم بیشتر )
اما به نظرم خودم حداکثر 20 نفر کافیه. برای پویایی بیشتر کلاس و بازی ریاضی و … 15 نفر ایدهآله (مگه ژاپنه؟!) به همین دلیل به نظرم چندین گروه دانشآموزی ریاضی تشکیل بشه تا از نظر تعداد کارایی کلاس بهتر بشه.
میشه این گروهها رو نامگذاری کرد و حتی بین این گروهها نوعی رقابت صحیح و سالم ایجاد کرد.
آفرین درسته. معمولا بین 30 تا 37 نفر.
6 تا 5 کلاس داریم، امسال 6تا کلاس 30 نفره و پارسال 5 تا کلاس 37 نفره. پس کلا مشتریای کلاس ما در طول 8 ماه حدود 180 تا 190 نفرن که هر کدومشون دوبار در هفته میان و هر بار حدود 90 دقیقه تو کلاس هستن.
حالا بریم سراغ جایزه شما که اینجا یعنی یه سوال:
ابعاد کلاس چند در چنده؟ یا چند در چند در چنده؟
این یکی رو نمیتونم به شانس واگذار کنم، تازه از کجا معلوم بچهها همگی فوت نکنن و پر نره تو قسمت امروز درس نداریم
ببخشید خانم اجازه ست:
صندلی هامون خیلی دردناکه
دختر گلم همیشه که تو یه حالت نیستید، بعدشم انقدر سرمون گرم میشه که یادمون بره کجا هستیم و رو چی نشستیم.
سلام به همه پادپرسیا
خوشحالم که اعلام کنم دور اول مسابقات چالشرانی با رقابت تنگاتنگ 21 شرکت کننده پیگیر و فعال به پایان رسید:
یادمون هم نرفته که قراره برترها رو معرفی کنیم و جایزه بدیم،
اما تا اونموقع،
کلی تشکر و تشویق به افتخار این همراهی تقدیم به همه اونهایی که با ما بودن و دیدن و خوندن و نوشتن.
https://padporsbackups.s3.dualstack.us-west-2.amazonaws.com/uploads/original/2X/3/3efc9044c8af16b6bbd1840cbd4f8dec59a4c4b4.mp3
منتظر اعلام نتایج نهایی باشید
عالی بود. کلی ایده گرفتم
خوبی پادپرس همینه، منافع جمعی داره.
اما شما هم خانوم معلم، اگه نقدی، ایدهای داری اضافه کن.
سلام به
همه اونایی که درگیر چالش طراحی کلاس درس بودین و منتظر اعلام نتیجهها
یه ضرب المثل پادپرسی میگه: چالش نساز بهر کسی . . .
این بار خودم افتادم ته چالش:
چالش انتخاب بهترینای این چالش
از تهش اونجوری نگاتون میکردم،
و بعدش کمی که اومدم بالاتر، اینجوری:
خب همه خوب بودن، حتی اونایی که اومدن و خوندن و پسندیدن و نشد که بنویسن:
@najmeh و @moalem و @saeed_taghavi و @Tahmoores_Masoudi و @omid.
@jamal.soltani که برامون فیلم جذاب گذاشت و @Emad_Mohammadpoor و @srsb1 که یادآور شدن ایده و رفتار خوب برای آموزش مقدم بر امکانات خوبه.
ایدهها و کم و کیف مشارکتا رو بررسی کردم نتیجه این شد:
علامت سوال طلایی و دیپلم افتخار بدترین ایده تعلق میگیره به @yousef:
درست وقتی دید با میز و نیمکتهای کلاس نمیتونه به هیچوجه کنار بیاد تصمیم گرفت از وسط نصفشون کنه ولی جای امیدواریه که به خودش اومد و یادش افتاد که ما برای وصل کردن آمدیم . . . و این پست رو بروز داد:
صندلی دستهدار یا نیمکت؟
خلاصه با اومدن @bgolshaee از اون راه دور و دراز و اعتراضش به این همه تفکیک و امید ساختن مدرسه رؤیاهاش قائله ختم به خیر شد.
متأسفم و حیف که تیم پادپرس رو با تمام حمایتها و همفکریشون تو رده بندی شرکت ندادم، @yousef و @lolmol که از حدود دو ماه قبل پشت و روی صحنه چالش رو هدایت کردند و @somo849 که کلاس ریاضی به افتخارش، آزمایشگاه ریاضی نامیده خواهد شد و صمیمانه ترین سپاسها برای این سه تن که هنوز و همیشه حامی هستند و شرایط همفکریهای جذاب جمعی رو فراهم میکنند.
حالا بریم سراغ برندهها و جدول امتیازات:
شما حستون به یه نفر که وسط ماجرا بیاد و به جای ایده دادن، چالشتون رو به چالش بکشه چیه؟
ما که بدمون نیومد، آخه فقط این نبود که، اول کار سرفصلای کتاب درسی رو برای همه درآورد و ایدهها داد در حد لالیگا، خانمها و آقایون:
@ghanbarzadeh نفر اول چالش
نفر بعدی کسی که نزدیک آخر اومد ولی اول شد؛
@sepinoud.keshaavarz
یکی که همه جا رو خوب دید، و حواسش حسابی به حفظ همدلیها و سرسبزیها بود، و کلی گلدون گل با خودش داشت.
و اما نفر دوم بعد از دو نفر اول:
از اول تا آخر بود و بود و بود، به تمام جزئیات دقت کرد و حواسش به بچهها بود که باد کولر از زیر پرده قهوهای بهشون میرسه یا نه؟ یا حواسش بود که رو میز معلم شکلات هست که موقع افت انرژی بعد اون همه ریاضی، بفرسته سمت بچهها، شاد بشن!
@Mehrdad_Roshan
و حالا جایگاه سوم:
این جایگاه هم دوتاییه؛
دو نفر که از اول همراه ما بودند، نوشتن و خوندن و بیشترین پسندها رو هم گرفتن و دادن، همه جزئیات کلاس رو زیر نظر و براش ایده داشتند، از کارگروهی و زیر میزی گرفته تا تو طاقچه پنجره و بعدشم مرامنامه:
@Amirali و @atefeashoori
جایزه، جایزه، جایزه:
5 گلدون گل به پاس گلایی که کاشتید شما 5 نفر.
باهاتون تماس میگیریم تا بهمون بگین چطور دست گلا را بذاریم تو دستتون.
حالا که تا اینجا اومدیم خوشحال میشیم اگه همه پادپرسیای دور و نزدیک بازم به ما سر بزنن و بهمون کمک کنن کلاسمون اینجوری بشه:
کلاس نگو یه دسته گل
تر و تمیز و تپل مپل
اینکه میگم به ما چون قرار کمک رو از تیم پادپرس تو دستام دارم، یعنی امید زیادی دارم که با کلاس جدید عکس یادگاری بگیریم، و همین امید پایان خوش چالش در این مرحله است.
از الان باید بریم برای برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف زیر؛ ایدههای قابل اجرا و اسم کسایی که مطرحشون کردن:
-
تغییر نور کلاس: امیرعلی و رحیمی و یحیی و یوسف و آذر
-
تغییر رنگ کلاس و وسایل: علی، امیرعلی، مهرداد، زری، Lune، فاطمه، مبارکه و سپیده
-
تغییر میز و نیمکتها یا چیدمان و اضافه کردن موکت: آرمان، عاطفه، علی، امیرعلی، رحیمی، لاله، مهرداد، سهیل، زری، فاطمه، یحیی، یوسف، آذر، مبارکه و سپیده
-
تهیه کمد و قفسه[1] :عاطفه، مهرداد، زری، فاطمه، یحیی، بهزاد، مبارکه و سپیده
-
استفاده مناسب و خلاقانه از بوردها: عاطفه، امیرعلی، لاله، مهرداد، lune، یوسف، پدرام، مبارکه و سپیده
-
فراهم کردن فضای بازی و داستان و نمایش و معما: لاله، سهیل، مهرداد، زری، lune، پدارم، بهزاد و مبارکه
-
مشارکت دادن خود بچهها در طراحی و اجرای دکور: عاطفه، لاله، زری، بهزاد و سپیده
-
توجه مستقیم به محیط زیست: زری، سپیده
-
پیشنهاد تغییر نام کلاس و نصب مرامنامه: سهیل و لاله و امیرعلی
اینا رو هم ببینید:
جدول امتیاز برندهها
جدول عملکرد سایر شرکت کنندهها
سپاس و به امید دیدار
لیلا
و فضای مناسب در دسترس برای انواع وسیلهها حتی زباله ↩︎
میشه که هر کلاس رنگ خودش رو داشته باشه. مثلن یه خط افقی بلند باشه که ازش خطوط عمودی رنگی خارج میشن و اتفاقات رو توضیح میدن. هر کلاسی خط عمودیش با مقوای رنگ خودش مشخص بشه.
بچهها ظرف خودشون رو بیارن و بذارن توی جامیزی جایی بمونه. مثلن با بوفه صحبت کنید هرکی ظرف خودش رو آورد آش یا ماکارونی رو ارزونتر بهشون بده. مثلن بین 100 تا 500 تومن. هرچقدر که پول ظرف میشه، حتا یکم بیشتر از اون که بچهها تشویق بشن.
خیلی بده که ما تو ایران “کودک” فعال اجتماعی نداریم. حالا نمادین یا هرچی بقیه جاهای دنیا بچهها خیلی تو اینجور مسائل فعالتر هستن. مثلن میتونین یه گروه از بچهها که دغدغهی محیط زیستی دارن زنگ تفریحا نوبتی جلوی بوفه وایسن و برای بقیه که میان خرید کنن توضیح بدن چرا نباید ظروف پلاستیکی یکبار مصرف استفاده کنن، راههای جایگزین رو بهشون یاد بدن (مثل آوردن ظرف شخصی)، پوستر بسازن و به در بوفه بچسبونن…
فکر میکنم کسایی که دیزاین بلد باشن سر درمیارن از رنگ هم. مثلن گرافیک دیزاینر یا طراح داخلی یا حتا طراح صنعتی اگه باشه میتونه کمک کنه.
عهههههه! هورا!
کاش یه ابعادی از کلاس و محل در و پنجرهها بدی تا با کمک https://planner5d.com/ براش نقشه تهیه کنیم.