مسیر باریک میشه و تنش و برخورد بیشتر ولی خوب خوبیای خودش رو داره مثلا کناریها از شوفاژ فاصله میگیرن اینجوری کمتر شکایت از گرما داریم. و اینکه اگه بچههای کنار دیوار بخوان بیان بیرون نیاز نیست بغل دستیشون پاشه. به امتحانش میارزه.
خوب تو مدرسه ازین صندلی هایی دسته دار داریم اگه فضای متناسب با تعداد اجازه بده میتونیم جایگزین کنیم.
البته یه بارم به ذهنم رسیده بود که کلن جایگزین کنم ولی مدیر گفتن که اینا آسیب پذیر ترن و بچهها زود خرابشون میکنن یا مثلا به خودشون آسیب میزنن: مثلا بعضی از بچهها که گاهی رو میز میشینن اگه هوس کنن رو دسته صندلی بشینن هم صندلی میوفته و دستش میشکنه هم خودشون، یه بار خودم اینو دیدم. حالا اگه این وسط کسی هم آسیب ببینه ممکنه مدیر و معلم مقصر شناخته بشه.
راستی اگه همه صندلیها یه طاقچه هم زیرشون باشه خوبه برای گذاشتن وسایل، بشرطیکه کمی بهینه سازی بشه. مثل این:
که نرمی مد نظر @Fatemeh-law رو هم داره، قابل توجه @atefeashoori , @Ali_Shakeri , @zari رنگش هم میتونیم موقع خرید سفارش بدیم، قیمتش هم ناقابل یکیش بیش از 200 هزار تومن. ما چنتا میخواهیم؟؟؟؟ شایدم نخریم چون به قول @yousef اونموقع باید یه فکری هم برای فردگرا شدن بچهها بکنیم.
برای اینکه کمی ذهنها رو همگرا کنم و سوخت به ذهنها برسه ، یه منتخبی از مطالب جالب رو آوردم. سعی کردم از همه مشارکتکنندهها یک یا دو مطلب بیاد. لزوما بهترین مطالب نیست ولی به نظرم نکات جالبی توشون هست.
صندلی نرم مناسب کلاس درس نیست. ادم خوابش میگیره، مثل تو سینما. مخصوصا که معمولا درس ها خواب اورن! و در ضمن احتمالا برا استفاده از بورد هوشمند فضا رو هم تاریک میکنین.
از اونجاییکه خودم در موقع دانش آموزی، آدم خیلی فضولی بودم، دوست دارم:
شکل دیوارهایی کلاس درس مثل کندویی زنبور عسل باشه و تو هر کدومشونم کلی خرت و پرت و کتاب؛ که بچه ها وقت بذارن و برن و برشون دارن و کنجکاویشون رو پاسخ بدن. خوبی این طرح برای کلاس اینکه که کلاس به شدت اکوستیک میشه و در نتیجه اگر بچه ها خودشون رو بکشن هم کسی به ندرت خارج از کلاس متوجه سر و صداشون میشه.
من اصلا به ردیف اول و دوم و بالاتر اعتقادی ندارم معتقدم بچه ها باید خودشون کلاسشون رو اول ترم طراحی کنند و بعد به صورت جمعی از نتیجه اقداماتشون با خبر بشند. باید یاد بگیرند که چطور اگه یه پسر قلدر اول ترم اومد و جلو نشست حتی شده با دعوا اون رو به ردیف عقب بفرستند. حتی ساکت شدن یا نشدن رو هم بر عهده خودشون میذارم و خیلی زود هم ازشون امتحان املا میگیرم تا همشون رو بندازم.
نمی دونم این نکته حذف میشه یا نه ولی من سعی میکنم کلاسهای بچه های اول دبستان مختلط باشه تا دوتاشون تو سنین کم با اختلافات جنس مخالف چه روحی چه جسمی اشنا بشن.
ساعتی رو به عنوان کلاس رویا پردازی به بچه ها کلاس میدادم و تکلیفشون میکردم که حتما طرح یا پروپوزال طوری رو بنویسه و بیاد ارائه بده. من وقتی کلاس اول بودم دوست داشتم از ابرها پنبه تولید کنم و نخ تولید بریسم.
دست آخرم تو تمام حفره های دیوار کلاس پاذلهایی خیلی پیچیده قرار میدم و به معلم میسپارم که ساعتی در روز رو به اونها اجازه بده تا اونها هر کدوم از حفره ها رو واکاوی کنند و سعی کنند اون پاذل رو حل کنند و اگر موفق بودند اون رو تو جشنواره مدرسه بفروشند.
تو مدرسه من وقتی یه دانش آموز از کلاس پنجم فارغالتحصیل میشه اولا تمام کلای پاذل حل کرده و کلی درامد داشته و ثانیا تونسته یکی از رویاهاشو رو به صورت پروپوزال دربیاره و ارائه بده. و البته متوجه اختلافات رفتاری و جسمیش با جنس مخالفشم هست.
موافقم چه معنی میده این همه خرج کنیم بچه تو کلاس ریاضی بخوابه، همون صندلی خشکای خودمون بهتره تازه اگه کسی خوابش گرفت به عنوان تنبیه به موکتای خشکی که قراره کف کلاس بندازیم تبعید میشه
منم فکر نمیکنم حذف بشه ولی بعید میدونم بهتون مجوز تاسیس مدرسه یا مدیریت بدن، شما حرف از اختلاط میزنید و سیاستها به تفکیک حتی در سن جوانی و بالاتر قائلند.
اگه قوانین سایت اجازه بده، میشه جای دیگه بحثشو وا کرد یا لااقل به عنوان یه موضوع در میزگرد تحلیل سیاسی بهش پرداخت. بهر حال امکان پرداختن بهش در چالش وجود نداره. حتی من نمیتونم یه کارتون یا فیلم یا کلیپی که نشونهای از جنس مخالف توش باشه یا هر جور گرایش طبیعی از این دست تو کلاسم داشته باشم حتی اگه قانونی نباشه در خودم نمیبینم با این تابو در مدرسه مواجه کنم بچهها رو. شاید فکر کنید من خیلی محافظه کارم ولی واقعیت اینه که اوضاع بغرنج تر از اونه که فکرشو بکنید. مثلا فیلم دزد کتاب که جلال تو این پست معرفی کرده، دیدم، عالیه! ولی چه کنم؟؟؟؟؟ حتی اگه 90 درصد بچهها فیلمهای دیگه بیرون مدرسه ببینند من نمیتونم یه فیلم خوبی مثل این که بعضی واقعیتهای انسانی که نیازی به سانسور نداره، درش هست رو تو کلاس بذارم، البته شاید بتونم معرفی کنم. اگه دوست دارید این بحث رو هم خارج از چالش مثلا زیر همون موضوع که لینک کردم ادامه بدیم.
همونطور که قبلاً هم گفتم، کلاسهای درس ما اکثراً کارهای فردی رو نشر میدن! البته یه زمانی برعکس این بود، یادمه مجبور بودیم تو هر نیمکت 3 نفر بشینیم :
برعکسش به نظرم حالتیه که وسایل و امکانات درون کلاس منجر به فعالیتهای تیمی بشن. این امکانات نه لزوماً مختص شاگردا که حتی برای فعالیت راحتتر و مناسبتر معلمین هم وجود داره، به میز خانم معلم دقت کنین:
البته به نظرم میاد داره به بچهها شِلِم یاد میده!!!
برای تغییر در طراحی کلاس حتی شاید بد نباشه اسمش از “کلاس ریاضی سال دوم” به “آزمایشگاه ریاضی سال دوم” تغییر پیدا کنه. به نظرم آزمایشگاه جاییه که آدما درش سعی و خطا میکنن تا یاد بگیرن. اون وقت برای تجهیز این آزمایشگاه ریاضی میشه از محصولات مختلفی استفاده کرد.
البته منظورم کارهای سخت و ناشدنی نیست. بهتره محدودیتهامون رو هم بشناسیم. مثلاً اینکه معمولاً اتاقهای کلاس مختص به یک کلاس هستن. کل دروس در اون کلاس برگزار میشه. @leilaدرسته؟ یعنی اگه ما کلاس رو مختص به ریاضی طراحی کنیم دیگه برای علوم و یا ادبیات بی استفاده نمیشه؟
حالا سوالم اینه که چه محصولاتی رو میتونیم در یک آزمایشگاه ریاضی به کار ببریم؟
طراحی کلاس درس برای آموزش برای هر سنی متفاوت است و فکر کنم احتمالا معماران بسیار زیادی در دنیا روی طراحی کلاس درس تحقیق و بررسی کرده اند. ولی در کشور ما نتایج این تحقیقات اصلا مهم نیستند فقط به این دلیل که آموزش حتی در کانکس و یا یک خانه ی مخروبه هم طرفداران بسیار دارد. در شهر من مدارس غیر انتفاعی [البته صد در صد انتفاعی ] سالیانه مبالغ هنگفتی از خانواده ها دریافت می کنند تا در اینگونه کلاس ها آموزش ارائه دهند( و از آن هم بدتر اینکه بسیاری از معلمان این مدارس یا بازنشستگان آموزش و پرورش هستند یا جوانان کم سن و سالی که تجربه ی تدریس ندارند.زیرا هدف از مدرسه و درس و آموزش و هر چه مربوط به آن است فقط خوب تست زدن و قبولی در کنکور است.) وقتی در جامعه ای مردم از کانکس اینگونه استقبال می کنند دیگر نیازی به طراحی کلاس و مدرسه نیست.
خوب فکر کنم برای بهتر شدن محیط کلاس درس توجه به چند چیز لازم است:
1_نور که شامل طبیعی و مصنوعی می شود
2_دیوارها
3_کف که هم صندلی و هم موکت می تواند باشد
به نظر من بسته به نوع کلاس هر سه این گزینه ها می تواند قابل تغییر باشد.
هر کلاس باید به منظور خاص و برای درس خاص طراحی شود؛ انتظاری که از طراحی کلاس نقاشی می رود با طراحی کلاس جغرافیا کاملا متفاوت است مثلا در کلاس جغرافیا باید از نقشه های مختلف بر دیوارها استفاده کرد و در کلاس نقاشی دیگر این نقشه ها روی دیوار بی فایده می شوند. سر کلاس تاریخ میزها را می توان گرد چید تا در زمان لازم بحث و گفتگو را چاشنی کرد اما سر کلاس ریاضی صندلی ها باید طوری چیده شوند که همه ی دانش آموزان از دید کافی به صفحه یا تخته برخوردار باشند. نور هم باید هم طبیعی باشد هم مصنوعی تا در زمانهای مناسب بتوان برای دانش آموزان فیلم های آموزشی گاهی هم مفرح یا اجتماعی گذاشت. برای همین من معتقدم هر کلاس باید برای یک درس خاص طراحی و دکور شود.
من فکر میکنم اگه بخوام فضای کلاس رو طراحی کنم لازمه اول ببینم توی این کلاس چه چیزایی قراره آموزش داده بشه.
کتاب کلاس هفتم شامل این سرفصل ها بود:
1- راهبردهای حل مساله
2- عددهای صحیح
3- جبر و معادله
4- هندسه و استدلال
5- شمارنده ها و اعداد اول
6- سطح و حجم
7- توان و جذر
8- بردار و مختصات
9- آمار و احتمال
چه سرفصل های خوبی!
اما باورم نمیشه که این همه مفاهیم متنوع و متفاوت قراره توی یک سال تدریس بشه !
برای آموزش دادن هر کدوم از سرفصل ها می تونم یه چینش یا طراحی آماده کنم… اگه بخوام بردارها و دستگاه مختصات رو آموزش بدم لازم دارم محور های x و y و z رو روی یک کنج از دیوار کلاس نقاشی کنم…
برای آموزش دادن مساحت، پازل اشکال هندسی رو روی دیوار یا برد درست میکنم جوری که با جابه جا کردن قطعه های پازل بشه فهمید متوازی الاضلاع هیچ فرقی با یک مستطیل نداره
برای یاد دادن آمار و احتمال، روی میزها مهره های رنگی قرار میدادم تا بشه انواع بازی ها برای یادگیری مفاهیم پایه احتمال مثل اصل ضرب رو تمرین کرد.
و …
خاطره
در حین ایده پردازی، یاد خاطرات دوران ابتدایی افتادم. من دورهی ابتدایی علاقهی زیادی به ریاضی داشتم و به همین خاطر دوست داشتم همیشه کتابهای ریاضی سالهای بالاتر رو جلو جلو بخونم. پدرم تو مدرسهشون، اون موقع یک سری ویدئوهای آموزشی دوره راهنمایی داشتن و برای من می آوردن. توی اون ویدئوها یک آقا که گیریم یک پیرمرد رو داشت، نقش معلم رو بازی میکرد و یک دختر و یک پسر هم نقش شاگرد کلاس رو بازی میکردن. کلاس هم کاملا یک محیط خلاق و غیرمعمول بود، بیشتر شبیه یک کارگاه نجاری بود و توش انواع خرت و پرت ها پیدا میشد و رنگ های به کار رفته هم شاد و جذاب بودند. برای آموزش هر مبحث اصلا به شکل معمول عمل نمیشد که اول عنوان و هدف درس گفته بشه. هر جلسه با یک سناریو شروع میشد، مثلا دعوای بین شاگرد پسر و شاگرد دختر سر یک موضوع، یا خراب شدن ناگهانی یک وسیله توی کارگاه، و … .
خیلی چیزای مبهمی از جزییات به یاد دارم و فقط کلیت کار یادم مونده… اما شاید از طریق بابا بتونم اون ویدئوها رو پیدا کنم…
هم آزمایشگاه ریاضی و هم کارگاه ریاضی خیلی جذاااابن !
این اولین، ساده ترین و پایه ای ترین تغییری هست که ممکنه اتفاق بیفته. نامگذاری متناسب و خلاقانه. مخصوصا که فضای راهروی جلوی کلاس هم در دسترس کلاس هست و میشه ازش برای القای این مفهوم بهره برد.
آیا چنین چیزی رو میپسندین و در راستای اهداف آموزشی کلاس شما هست خانم معلم؟
اگه بله، میتونیم به شکل مشخص از ذهن دیزاینر و معمار دوستان هم کمک و مشورت بگیریم برای انتقال چنین مفهومی به بچه های کلاس @11155@s.mortezatayebi
در حالت فانتزی میشه اسم کلاس رو بزاریم سیاره ریاضی! حتی میشه برای این کلاس یک مرامنامه خودمونی هم نوشت که این کلاس با هرکلاسی که دیدید فرق میکنه. اینجا (کلاس) یه جور دیگه جهان و دنیا رو میبینیم و یه جور دیگه فکر میکنیم و … اینجور مطالب. بعد مرامنامه رو هم بیرون کلاس نصب بشه تا هرکسی میخواد وارد بشه بتونه بخونه. به نظرم حس جالبیه و این حس با عالم عجیب و جالب ریاضیات میتونه همخونی داشته باشه.
یک نکتهای که از تصاویر متوجه میشم اینکه نیمکتهای کلاس (به نظرم) بیش از حد هستند. و فضا رو محدود کردن. آیا نمیشه تعدادی از نیمکتها رو حذف کرد؟ (تعداد دانشآموزان کلاس خیلی زیاد نباشه و بشه در چند گروه تقسیمشون کرد.) اگه جای این نیمکتهای صندلیهای بهتری قرار بگیره عالی میشه ولی همین نمیکتها هم با یه رنگ درست میشن ولی همین تعدادشون به نظرم توی کلاس زیاده.
آقا تخته کلاس رو هم عوض کنید یه تخته وایت برد بزرگ به جای این ترکیب نصب کنید.
خیلی خوبه، با توجه به وضعیت فراری بودن بچهها از ریاضی هر چی از اسامی و روشهای عادی فاصله بگیریم مفیدتره. سه تا دیوار سبز تو تصویر زیر که شمای کلی فضای اطراف کلاسه، به ترتیب اولویتA تا C دید خودم، برای استفاده مناسبه.
حتی فضای بالای در کلاس یا کف و سقف راهروی مدرسه هم خوبه، کمتر شلوغش کردن.
ممنون که سر فصلها رو نگاه کردی
اشاره به محورها هم عالی بود، ما میتونیم محورها رو به صورت نقاشی ثابت داشته باشیم و تا یه محدوده اطراف[1] هر محور هم شطرنجی کنیم.
برای پازلها یا دست سازههای مرتبط با درس هم گاهی اینجوریه که ایده رو بدیم و بعد بچهها خودشون میسازنش. جالبه که تازه وقتی میسازن و میارن واقعا میفهمی که بعضیا واقعا نفهمیدن:
مثلا این که جمع زاویههای داخل مثلث 180 درجه است رو، اینجور یاد میدم که دو مثلث شبیه هم رو تو کلاس سریع برش میدم بعد زاویههای متناظر رو با یک نام و رنگ مشخص میکنم بعد یکی رو برش میدم زاویههاش رو برش میدم میذارم کنار هم که ببین جمعشون یه خط راست میشه، بعضی از بچهها همینو درست میکنن و میارن و کلی اشتباه ناشی از نفهمیدن توش هست. مثلا فکر میکنن باید بردارن دور برشهاشون را به صورت خط راست دربیارن . عکس روی بورد کلاس از درستهاست :
وقتی قراره حجم زیادی مطلب رو به عده زیادی درس بدی که سطحشون هم با هم متفاوته، این جور کج فهمیها برای بعضیا در تمام پایهها تلنبار میشه.
حالا یه سوال: [2]
به جز محور مختصات چه ابزارهای پرکاربرد دیگهای رو میتونیم به صورت نقاشی یا ساختار ثابت به کلاس اضافه کنیم؟
بسته به فضای خالی دیوارها و اینکه چقدر با طرحهای دیگه تداخل نداشته باشه ↩︎
این سوال رو به عنوان جایزه دقتی که به خرج دادید در بررسی فصول کتاب به شما میدیم، پادپرسه دیگه، جایزش سواله . اینم یه راهنمایی: بازهم میتونید برای جواب از فضای وب کمک بگیرید، من یه چیز دیدم خیلی دوست دارم یکی پیداش کنه اینجا بیارش. ↩︎
شما تقریبا اولین کسی هستی که به تعداد به طور مشخص پرداخته، پس جایزه پادپرسی شما هم اینه که خودتون حدس بزنید چندتا بچه هر زنگ تو کلاس ما حضور دارن؟ و در یک روز و هفته چطور؟
کاری که ما تو کلاسامون میکردیم و خیلی قشنگ بود خارج کردن میزها از حالت ردیفی به گرد بود. نهایتن دو ردیف نیمکت داشتیم که باعث میشد همه همدیگه رو ببینن و کسی ته کلاس احساس دور افتادگی نکنه. خیلی به افزایش مشارکت بچهها توی کلاس کمک میکرد.
به نظرم بهتره رنگهای بیشتری توی کلاسها استفاده بشن. نه لزومن به این معنی که هرچیز رنگی دم دستمون اومد به کار ببریم یا هر دیوار رو یه رنگی کنیم، منظورم اینه که چندتا رنگ مناسب برای فضای کلاس انتخاب بشه و وسایل با این رنگها همخوانی داشته باشن. زمان ما دیوارها همه سفید و خاکستری بودن، میز و صندلیها معمولن کهنه و بیروح بودن، حتا پردهها از رنگای مرده انتخاب میشدن! انگار بنا بود انرژی زیاد بچهها با القای افسردگی از جانب محیط مدرسه کنترل بشه!: )) یه سالی خودمون با هزینه شخصی میزها رو رنگ کردیم. اول میخواستیم بنفش کنیم و اجازه ندادن نهایتن یه سبز مردهی دیگهای زدیم که افتضاحترش کرد. میخوام بگم حتا خاکستری هم گرم و سرد داره و حتا ممکنه شما دیوارای یه کلاسی رو خاکستری کنید ولی دلمرده به نظر نرسه. توی موضوع رنگ حتمن باید با کسی که تخصص داره مشورت بشه.
یه موضوع دیگه که به نظرم میرسه ایجاد احساس مالکیت و تعلق به کلاسه. اگه توی ایجاد فضای کلاس مشارکت وجود داشته باشه بچهها بهش احساس تعلق میکنن. منظورم این نیست که بیایم از بچهها بپرسیم دوست دارین کلاستون چه شکلی باشه (البته اونم چیز بدی نیست)، منظورم اینه که مثلن به تختهای وجود داشته باشه که بچهها پرش کنن. میتونن کارهاشون رو بزنن، احساساتشون رو تو قالب نقاشی، نوشته یا کاردستی بهش بچسبونن، اخبار مدرسه رو بهش بزنن. و فیلتر انتخابی وجود نداشته باشه، همه به تخته برای بروز خودشون دسترسی داشته باشن. و مثلن هر آخر هفته آرشیو بشن مطالب روی اون.
میشه یه تایملاین دور تا دور کلاس کشید که بچهها اتفاقات مهم کلاس رو بهش اضافه کنن. این اتفاقا لازم نیست چیزایی که همیشه انتظار داریم ببینیم؛ مثل اینکه فلانی توی مسابقات رتبه آورد باشه، حتا خواهر/برادر دار شدن یکی از دانشآموزا میتونه یه اتفاق مهم برای کلاس باشه. یا روزی که دو نفر باهم آشتی میکنن! به نظرم مدارس زمان ما یه حالت نظامی تو خودشون داشتن، اصرار عجیبی به حذف احساسات و موضوعات شخصی و روزمره از فضای آموزشی. به کمک تایملاین پایان هر سال بچهها میبینن چه مسیری رو باهم اومدن و میشه یه روزی باشه که در مورد مسیری که اومدن و جایی که دوست دارن برن باهم صحبت کنن.
چیزی که برای من مهمه آموزش عملی تو فضای کلاسه. مثلن برای آموزش در مورد محیط زیست سطل زبالهی تر، کاغذ و بقیه بازیافتیها جداگانه تو کلاس وجود داشته باشن. کاغذهای یه رو سفید توی یه سبد نگهداری بشن. یا چیزایی که پتانسیل کاردستی ساختن ازشون وجود داره جایی نگهداری بشن. در پلاستیکی بطریها جداگونه جمعآوری بشه. استفاده از ظروف یه بار مصرف تو کلاس ممنوع بشه. جایزه به بچهها کیف پارچهای بدین.
برای آموزش مسئولیتپذیری میشه چندتا گلدون توی کلاس داشت و مسئولیت نگهداری ازشون رو به بچهها داد. یا توی راهنمایی ما نوبتی کلاس رو آخر هر روز تمیز میکردیم. یادمه سوم دبستان یه عروسک پاپت کلاغ داشتیم که بچهها نوبتی ازش نگهداری میکردن، یعنی حتا با خودشون میبردنش خونه.