چه تجربیاتی داشتید که دوست داشتید ثبت بشه و نشده؟

میخوام بفهمم، افراد کدام تجربیات خودشون رو برای ثبت شدن ارزشمند میدونن و در ضمن معمولا به کدوم تجربیاتشون فلش بک میزنن.

چرا ثبت نشده؟

تجربه‌های ثبت نشده

پ.ن. این سوال از طریق بات پادپُرس پاسخ های اولیه را برای بحث و تبادل نظر جمع آوری کرده.

در ادامه‌ی سوال مطرح شده در همفکری برای شروع فهم مسئله ی مستندسازی تجربه ها.

وقتای شکست! یا اشتباه، وقتایی که با خانواده دور هم هستیم
وقتی تنش زیادی رو دارم میچشم
یا وقتی هیجان زیادی تو لحظه هام هست
در کل وقتی فرصت ثبت نیست در حالی که خیلی اتفاقای نابی در حال افتادنه

معمولا وقت هایی که شکست می خورم یا به نتیجه مطلوب ذهنیم نمی رسم ، می شینم به علت هاش فکر می کنم و خیلی وقت دوست داشتم نتیجه اون فکرها و دلایلی که به ذهنم میرسه رو ثبت کنم.
چون که حال نداشتم ، یا شاید هم ابزار مناسبی هم نداشتم

اطلاعات سفر، گردشگری، کاری. چون فضاش در دسترسم نبوده یا اینکه اطلاعات مهمی بوده

تجربيات زندگي ٢٠ سالم و سال هاي اينده زندگيم. مشكلاتي كه داشتم. فكر ميكنم اگر كتاب ميشد ميتونست خيليا رو در مواجهه با مشكلاتي كه داشتم و در اينده خواهم داشت و ممكنه براي بقيه هم پيش بياد، كمك كنه.
چون تنبلي كردم و ثبتشون نكردم، يا ثبتشون انرژي زيادي ميخواسته و زمان و انرژي نداشتم اين تجربيات رو ثبت كنم.

ایده هایی که در دوران کودکی برای آینده داشتم

تجربه ي پشت سر گذاشتن كنكور. تجربه ي دانشگاه رفتن و درس خوندن. و تجربه ي راه اندازي كسب و كار

خوب من تجربيات خودم كه نه ولي تجربيات اجداديم رو خيلي دوست داشتم ثبت كنم. پدربزرگ من تريكهايي زيادي تو كشاورزي بلد بود كه خيلي خيلي كمك ميكرد تا كشاورز نمونه باشه ولي با فوت شدنش همه چيز به خاك سپرده شده و البته تجربيات مادرم تو عطاري . مادرم در مورد درمان خيلي از بيماري هايي دم دستي دارو هاي خاصي داره وليي اينكه ماها نمي تونيم اي اين موارد رو ضبط كنيم ولي اونطوري نميشه ضبطش كرد چون من علمشو ندارم

5 پسندیده

یه سری تجربیات هست که خیلی وابسته به لحظه هست و اون حسی که در لحظه پیدا می کنی. بعضی اوقات تلخ هست و با خودت در اون لحظه می گی دیگه هرگز همچین چیزی تکرار نخواهد شد (مثال ساده: هر بار تو کوه به خودم میگم دفعه بعد لباس بیشتر می پوشم یا دفعه بعد فلان کار رو به فلان کس نمی سپرم یا زودتر شروعش می کنم) اما از اون لحظه که میگذره و اون حس لحظه که فراموش میشه، باعث تکرار موقعیت میشه.

درس خوندن و نا امید شدن و دوباره تلاش کردن تا به موفقیت تحصیلی رسیدن

من این سوال رو از پدر و مادرم پرسیدم و دوست دارم جوابشون رو اینجا بنویسم.
پدر من سی سال معلم کلاس اول دبستان بودن و خیلی دوست داشتن تجربیات مربوط به سی سال اموزگاریشون رو در جایی مثل یک بانک تجربه ثبت کنن تا نسلهای جدید اموزگاران بتونن از تجربیاتشون استفاده کنن چون معتقدن که روشی که در گذشته برای اموزش خواندن و نوشتن و اعمال ساده ریاضی به کار میرفته خیلی موثرتر از روش جدیدی که خواهرزاده هفت ساله ی من در حال تجربه و یادگیری هست بوده.
مادر من خیلی دوست داشتن تریکهایی که در بافندگی طرحهای مختلف بلدن و با استفاده از ازمون و خطا یاد گرفتن را ثبت کنن. ایشون معتقدن دلیل ثبت نشدن این تجارب نبودن ابزار مناسب در زمان گذشته بوده ولی در حال حاضر میتونن تجربیات مربوط به شیرینی پزی و خیاطی,و بافندگی رو در کانالهای مختلف تلگرام با بقیه علاقه مندان به اشتراک میذارن.

2 پسندیده