با توجه به واقعیتهای موجود در جامعه، چه کارهایی میتونه به زندگی مجردی سالم و شاد کمک کنه؟ چه تجربهای در این زمینه دارین که در اختیار افراد قرار بدین؟ یادتون باشه که به واقعیتهای موجود میخوایم احترام بزاریم ولی نه لزوما به حقایق ذهنی!!
داشتن پارتنر + پر کردن روزمون با کارهای خوب ، لیست بلند بالایی هم از این کارها هست.
رفتن سفر ، داشتن پروژه های مختلف شخصی که بشه تو خونه انجام داد ، با دوستان رفتن بیرون و ورزش کردن ، حیوان خانگی و داشتن یه دونه باغچه کوچیک …
حتما نباید یه خونه جدا باشه میتونه یه اتاق با تمام تجهیزات باشه که شبیه یه خونه جدا باشه.من اتاقم تقریبا چیزایی که میخوام رو داره یه پنجره نسبتا بزرگ یه کتابخونه یه یخچال کوچیک براری خوراکی هام و یه روشویی که دم در اتاق هست …اتاقم بزرگ نیست اما من راضیم(12متریه)تنها چیزی که میخوام حالمو بهتر کنه دیزاینش هستش…خیلی وقته تو فکرشم اما وقتش نبوده یا تنبلم نمیدونم …میخوام بعد امتحانم بهش رسیدگی کنم و یه سروسامونی بهش بدم(اونوقت عکسشو میزارم براتون )
امااگر خونه جدا باشه و اجاره ای باشه میتونه روی شخص این تاثیر رو داشته باشه که باید بیشتر کار کنه تا بهتر مستقل باشه…رفت و آمد هایی که دخترا بیشتر دارند میتونه راحت تر و زیاد تر باشه.
خب میشه دیزاین و طراحی خونه رو هر طور که خواستی انجام بدی …گلهای بیشتری داشت سرمیز صبحانه در حیاط یا بالکن…بالکن باید راحت باشه که بشه هر وقت خواستی کارهات رو بیاری رو میز بالکن انجام بدی.
ورزش و تفریح سر جاش باشه…سفر تنهایی با یه کوله و دوچرخه ت میتونه بهتر کنه حال آدمو…هدف های که داری رو میتونی بررسی کنی و کارت رو وسعت بدی.
من فکر میکنم قدم اول اینه که بدونین چه چیزهایی در این دوران شما رو آزار میده! تصمیم بگیرین که آیا میتونین اونها رو رفع کنین یا باید حداقل به طور موقت به عنوان یکی از شرایط زندگی بپذیرین و باهاشون کنار بیاین. این قدم خیلی کمک میکنه که وارد فاز لذت از زندگی بشین!
برای خیلی از ما، چه مجرد و چه متاهل، این قدم سختترین قدم ممکنه و بسیاری از افراد جامعه از تصمیمگیری برای این مرحله فرار میکنن! به همین خاطر نگاه کنین به دور و ور قشر عظیمی نمیدونن برای چی دارن زندگی میکنن، آیا دارن رنج میبرن یا لذت!
بقیه موارد کمی اختیاری هست. من خودم بیشتر داشتن چند دوستی بسیار عمیق و پایدار و کارهای جمعی با این دوستان رو میپسندم. ولی ممکنه بعضی سفر یا سرگرمیهای جالب دیگهای رو ترجیح بدن و خیلی به داشتن دوستان صمیمی فکر نکنن!
یه شب از شبهای مجردی، دیدم نمیتونم از جام پاشم! مسموم شده بودم یا هر چی و به هر دلیلی بی حرکتِ بی حرکت بودم. یعنی نه اینکه سکته کرده باشم، صرفا به اندازهی نفس کشیدن جون داشتم.
تلفن ازم دور بود و دستم بهش نمیرسید. مهمتر اینکه تو اون بیحس و حالی، انگیزهی زیادی برا هی زدن به خودم و بلند شدن و رسیدن به تلفن رو نداشتم. ترجیح میدادم کمی زمان بگذره شاید اوضاع ردیف شد.
به هر حال اون موقع، موقع مردنم نبود و اتفاقی که افتاد این بود که یکی از دوستان صمیمی که کلید خونه رو داشت، چندین بار بهم زنگ زده بود و جواب نگرفته بود. اومده بود دم در خونه و زنگ خونه رو زد، دید جواب نمیدم. نگران شد و اومد تو. دید رو زمین دراز کشیدم، بردم بیمارستان.
مشابه این خاطره یه بار دیگه هم تکرار شده تو زندگی مجردیم و برادرم اومد به دادم رسید.
پیشنهادم اینه که موقع زندگی مجردی حتما با دو-سه تا از همسایهها دوست شین. نه دوستی یا رابطه خیلی صمیمی، در حد سلام و علیک و ارتباط روزانه. فواید داشتن همسایه خوب اون قدر هست که حتی رو قیمت مسکن در یه منطقه هم تاثیر میذاره! در مواقعی مشابه مورد بالا، کسی که بتونه در سریعترین زمان به دادتون برسه، احتمالا یه همسایه س.
همون مسمویت بوده ، منم یک شب صبح خواستم بیدار بشم دیدم چند تنی به وزنم اضافه شده بلند شدم که یهو افتادم زمین ، پیش خودم گفتم ناصر لعنتی با این هیکل چی زمین گیرت کرده ؟ بلند شو خواستم باز بلند بشم نتونستم .
طرف مجرد بود و سرما خورده بود ، گفت یک لحظه احساس تنهایی کردم که ببین کسی نیست بهت قرص بده ، بعدش رفت ازدواج کرد.
عجب. یه کلید هشدار بزارین تا اورژانس پادپُرس سریع بیاد به مسئله رسیدگی کنه!
ولی یه نکته جالب اینکه توی گوشی هوشمند سامسونگ میتونین تلفنهای اضطراری اضافه کنین و فقط با فشار دادن کلیدهای کناری (ممکنه برای گوشیهای مختلف فرق کنه میتونین چک کنین)، تماس اضطراری با فرد گرفته میشه تا خبر بده که نیاز به کمک دارین!
راستی میشه پرسید که چه نیازهای سادهای (از نظر عملکرد منظورمه نه اهمیت) از این جنس هست که مجردها میخوان رفع کنن و میشه با خلاقیت رفع کرد؟ هم بیزنس ایجاد میشه و هم مسائل جسمی و روحی رفع میشه!
خب وقتی کسی جدا میشه قطعا دوستایی که باهاش در رفت وامد هستند ازش خبر دارند واگر کسی از بین دوستاش بیشتر صمیمی باشه هر صبح یا بعدازظهر یه گذری بهش میفته…اینطور خبر گرفتنا بنظرم کافیه .
ولی این با احتیاط بیشتر پیش بریم میتونیم با یه همسایه رفت وآمد داشته باشیم یا خونه ای که اجاره میکنیم نزدیک دوستان باشه یا نزدیک محل کار… این نظر من هستش
متاسفانه فرهنگ ما تو ایران فرهنگ مزخرفی شده.
نگاه جامعه و مخصوصا نگاه مرد به زن نگاه کثیفی شده.
یه زن مثل یه مرد نیاز به هر نوع رابطه حتی رابطه عاطفی داره و این دلیل نمیشه که مردها برداشت بدی کنن ولی بسیار باید متاسف بود که نگاه عمومی این رو نمیگه.
تو خیلی از کشور ها یه زن مثل به مرد راحت هر کاری دوست داره میکنه و کسی بهش نمیگه هرزه ولی چهار چوبی که برای زن در ایران ساخته شده اون رو جوری محدود کرده که آزادی های سادش هم زیر سوال میبرتش.
به نظر من این دیدگاه رو اول باید در زن ها درست کنیم که خودشون رو کم و در محدودیت نبینن و بعد مردها رو باید پروش داد، موجداتی ذات حیونی زیادی دارن و خیلی باید روی خودشون برای کنترل کردن خودشون کار کنن.
ببخشید ممکنه جمله بندی های من گاهی سخت باشه فهمش من سالهاست با همین مدل فارسی حرف میزنم.