لطفا سریع نگویید : بله!حتما.
نه که نظرتان غلط است اما چون اولین چیزی که به ذهن همه ما میآید همین است ، پس برای پاسختان دلیل بیاورید.
ضمیمه 1: بله چون
1.ضرب المثل رطب خورده منع رطب نمیکنه
2.قرآن :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿۲﴾
اى كسانى كه ايمان آورده ايد چرا چيزى مى گوييد كه انجام نمى دهيد (۲)
3.ضرب المثل تو که لالایی بلدی چرا خودت خوابت نمیبره ؟
ضمیمه 2 : نه چون
1.{بله} یعنی معلم هایمان دیگر نمیتوانند هزاران توصیه ی لازم و مفید را به دانش آموزان بکنند چون شاید خودشان در زنگیشان عمل نکرده اند!
2.{بله} یعنی پدر چاق نمیتواند برای اینکه فرزندش مثل او رنج نکشد به او بگوید “عزیزم مواظب اضافه وزنت باش”
3.من هم مثل همه گاهی دروغ میگویم پس حق ندارم به فرزندم مهم ترین فضیلت اخلاقی یعنی صداقت را توصیه کنم ؟
4.گاهی بزرگترین راز یک کار را کسی میتواند بگوید که درآن شکست خورده است … .
5.من با شرایط اولیه خاص خودم، راه غلط میروم اما آیا این دلیل میشود راه درستی را که میشناسم به کسی که شرایط اولیه اش با من متفاوت است نگویم ؟
6.چه بسا کسانی که با عمل به سخن کسی که خود عمل نمیکرد، موفق شده اند.
7.راستی بزرگترین استادان دروس مدیریت خود هیچ مجموعه ی تحت مدیریت ندارند.
خوب بستگی به نوع توصیه و نیاز توصیه شونده داره. کسی که راهی رو رفته جوانب مساله رو عمیقا درک کرده خیلی بهتر میتونه راهکار بده. راستش خیلی مواقع آدما بعد از توصیه های تئوری نیاز به آشنایی نزدیک با تجربه های کارآمد دارن و برای اینا نیاز به یک توصیه کننده عملگرا بیشتر حس میشه. مثال میزنم تو بعضی جمع هایی که تشکیل میشه برای ترک اعتیاد، تازه واردا به راهنماهایی سپرده میشن که خودشون قبلا موفق به ترک شدن.
یه نکته ظریفی تو مثالا هست که کمی سوال رو ابهام دار میکنه. راجع به سوال «آیا شرط لازم توصیه کردن، عمل کننده بودن هست؟»
###تجربه شخصی
مربی والیبالی داشتیم که به دلیل شرایط روزگار، در زمانی که میتونستن به بازی ادامه بدن، انتخاب کرده بودن مربی شن. در واقع اون موقع ها زنجان مربی نداشته، و قزوین هم در استان زنجان بوده. مربی مون تعریف میکردن که هر سال قزوین تیم تشکیل میداد و مسابقات کشوری شرکت میکرد ولی زنجان چون مربی نداشت، تیم هم نمیداد. و ایشون تصمیم گرفتن مربی شن، به افراد مستعد اموزش بدن و … .
پس ایشون هیچ وقت بازیکن حرفه ای نبودن، ولی تو نوع خودشون و در حد شهرستان ها یکی از بهترین مربی های والیبال بودن. در موارد مختلفی که خودشون تجربه پیاده سازی ش رو نداشتن توصیه میکردن.
همه بازیکنان ایشون هم به حرفشون گوش میدادن و توصیه هاشون رو تا جایی که میتونستن، عملی میکردن.
از این مدل مربی ها کم نیستن، یا شاید بهتره بگیم خیلی از مربی های موفق خودشون بازی نکردن. @somo849 و @moghadam.b میتونن راجع به مربی های فوتبالی که خودشون بازیکن نبودن، موارد خوبی رو مطرح کنن.
ولی پاسخم به سوال «ایا اگه من دروغ بگم، میتونم به بچه م بگم دروغ بده؟» و یا حتی «ایا اگه من دروغ بگم، توصیه هایی که به بچه م میگم مورد قبول ایشون قرار می گیره؟» چیز دیگه ای هست! و فکر میکنم بشه در این باره حتی بحث های اخلاقی رو مطرح کرد. یعنی وقتی به این سوال فکر میکنم یاد سوال «نسبی بودن یا نبودن اصول اخلاقی» میفتم.
من اگه دروغ میگم، احتمالا دروغ رو به عنوان یه اصل اخلاقی قبول ندارم و فکر نمیکنم چیز بدیه. پس نمیتونم به بچه م بگم دروغ نگو. یه جور انگار مرز تمامیت (integrity) رو زیر پا میذارم با این کار.
ولی مربیم وقتی به جای بازی کردن، بازی یاد دادن رو انتخاب کردن؛ فکر نمیکردن بازی کردن بده! برا همین توصیه هاشون به خوبی مورد قبول بازیکنان بود.
تو همین دنیای استارتاپی هم عده ای هستن که به عنوان مربی و منتور به تیمای استارتاپی مشورت میدن. خیلیاشون یا تا حالا کار استارتاپی نکردن یا اگه کردن شکست خوردن. که اگه شکست نخورده بودن الان به جای مشورت دادن اونقدر سرشون شلوغ بود که نگو!
پس لزوماً شرط توصیه های این افراد عمل کننده بودن خودشون نیست به جاش به نظرم همونطور که @yousef اشاره کرد امکان پذیر بودن توصیه هاشونه.
اتفاقاً همین هفته ی پیش با منتوری بعد از یک کارگاه، که راجع به نقش اعضای تیم بود گپ و گفتی داشتیم. قبل از گفتگومون ایشون برنامه ای ترتیب دادن که افراد به صورت زنده یه تعامل چالش برانگیز درون تیمی رو مشاهده کنن. دیالوگهایی که استفاده شد به اضافه ی رفتاری که بهمون نشون دادن به نظرم خیلی مفید و راهگشا میومد. بهتره بگم فوق العاده بود. مخصوصاً که دیدم واقعاً شدنیه و افرادی دارن ازش استفاده میکنن.
بعدش که باهم نشستیم پای صحبت مستقیم با مربی مورد نظر، به دلایل مختلف هیجان آقای منتور بالا رفت و جالبیش این بود که اصلاً نتونست از ابزار و تکنیکی که خودش بهمون معرفی کرده بود استفاده کنه. رفتاری که به عنوان یه منتور ازش سر زد مستقیم ما رو برد به سمت یه بحث چالشی که هیچ خروجی برامون نداشت! ولی آیا این عملش باعث میشه که افراد دیگه از اون تکنیک استفاده نکنن؟ به نظر من نه. اتفاقاً خیلی هم کاربردی و به درد بخور بود.
فکر می کنم بودن یا نبودن یک قید در حل این مساله تعیین کننده است» آیا توصیه شامل حال توصیه کننده هم میشه؟
و اگر توصیه کننده خودش جای توصیه شونده باشه، به توصیه عمل می کنه؟
در بسیاری از مثال هایی که زده شد، توصیه ها شامل حال توصیه کننده نمیشه و بنابراین نیازی نیست که توصیه کننده خودش به توصیه عمل کنه. مثلا مربی والیبال به بازیکن ها توصیه هایی می کنه که خودش چون بازیکن نیست طبعا به اون ها عمل نمی کنه! اما اگه بازیکن بود قطعا به اون ها عمل می کرد.
ولی در حالت هایی که توصیه کننده خودش قابلیت اجرای اون توصیه رو داره، وقتی که خودش به اون توصیه عمل نمی کنه، همچنان می تونه توصیه کنه اما توصیه اش در نظر دیگران گیرایی نداره.
حاشیه 1- ضرب المثل ها، عبارات خیلی نسبی و مناسبتی ای هستند و بسته به موقعیت های خاصی معنای درست خودشون رو پیدا می کنن. بنابراین اساسا نمی شه به عنوان یک مفهوم ثابت و کلی بهشون نگاه کرد. حتی ضرب المثل های ظاهرا متضاد هم داریم که همشون درست اند اگر در موقعیت مناسب خودشون به کار برن : جوجه رو آخر پاییز می شمرن/ سالی که نکوست از بهارش پیداست
حاشیه 2- آیه ای که نوشتید مربوط به به موضوع این مساله نیست یعنی ارتباطی به این که فردی به افراد دیگه توصیه ای بکنه و خودش به اون توصیه عمل نکنه، نداره. این آیه در رد دو رویی و تفاوت داشتن حرف و عمل یک فرد صحبت می کنه.
به نظر من کسی که حرفی رو می زنه باید بهش ایمان داشته باشه یا اگر نداره اذعان کنه که حرفش ممکنه درست نباشه و بر اساس تجربه قبلی در حد کم یا شنیده و یا تئوری هست. ولی عمل فرق می کنه چون مثلا شخصی که توصیه به راه حلی می کنه ممکنه اون موقعیت برای خودش به وجود نیومده باشه که نیاز باشه این راه حل رو اجرا کنه و صرفا بر اساس تجربه دیگران داره این راه حل رو می ده و یا شخصی که شغل خاصی رو توصیه می کنه می کنه ممکنه حوزه علاقش چیز دیگه ای باشه اما دیده که توصیش جواب داده یا شخص دیگه ای انجام داده و موفق شده.
در هر صورت ایمان باید عملی باشه یعنی اگر شخصی به چیزی ایمان داره باید توی موقعیتش در عمل اجراش کنه و اگر موقعیتش نیست مطمئن باشه اگر موقعیتش ایجاد بشه اون کار رو 100% انجام می ده وگرنه ایمانش واقعی نیست.
و یا یه نوع جمع بندی دیگر! :
تنها در یک صورت شرط لازم توصیه کردن، عمل کننده بودن است که
توصیه کننده خودش امکان عمل به توصیه را داشته باشد.
(مثلا اگر توصیه می کنم که دانشجویان! شما باید 6 ساعت کار مفید در روز انجام بدید. وقتی خودم هم دانشجو هستم لازمه خودمم به این توصیه عمل کنم.)