تو شرایط اقتصادی الان، با پولمون چی کار کنیم بهتره؟ منظورم حجمهای کوچک پول هست که قشر متوسط در اختیار دارن و کار خاصی به ذهنشون نمیرسه، و نه چندین و چند میلیارد تومن! یه جوری که ارزشش با گذر زمان و تورم کمتر کاهش پیدا کنه.
بریم سراغ بورس؟ بذاریم تو بانک؟ سکه یا ارز(؟) تهیه کنیم؟ تو یه کسب و کار واردش کنیم؟ چه کسب و کاری؟ یا یه گزینه دیگه؟
سعی کنیم اول چیزی رو که بهش نیاز داریم بخریم و اگر دیدیم نیازهامون برآورده شده یکم پس انداز داشته باشیم و کسب و کار راه بندازیم و چندین نفر رو بکار بگیرم برای اجرای کارکردن که هم کارکنان درآمد داشته باشند و هم ما سرمایه ای در گردش داشته باشیم نه فقط ذخیره ی بی سود … وقتی در گردش باشه از نظر من بهتره.
خیلی کلی مطرح شد. سوالم بیشتر اینه که مثلا اگه میخوای کسب و کار بزنی، چه کسب و کاری میزنی که سرمایهت رو از دست ندی؟ چرا این کسب و کار؟
و فرض سوالم هم اینه که کسی که میخواد چنین کاری کنه، از قشر متوسط هست که اولا تمایلی به ریسک بالا نداره، و دوما سرمایه چندانی هم نداره؛ یعنی شاید در سال نهایتا ده-بیست تومن بتونه پس انداز کنه.
مناگر سرمایه ای داشتم یه خونه قدیمی رو بازسازی میکردم وتبدیل به اقامتگاه میکردم.چیزی که الان خیلی کم هست و میزان درخواست بالاست و قیمت مناسب تر از هتل هاست و مردم تمایل دارند با فرهنگ منطقه آشنا بشن و سعی در طبیعی بودن مواد طبیعی و خوارکی اونجاست که مهمه براشون.سعی میکردم میزان جذبش خوب باشه.میزان تبلیغات در میزان بازپروری سرمایه خیلی مهمه.
قشر متوط برای اینکار مناسب هستش چون میزان سختی نداره.میزان سرمایه ش زیاد نیستش و میتونه از دور بر و با یکی دوبار مسافری که بهش خورد دومی و سومی هم جذب کنه.
اینکار چون بیشتر کارها با دستی و از خود افراد دور بر فرد سرمایه گذار و مجری طرح شروع میکنه برای کارکردن میزان دست مزد نه زیاده و نه کم و میتونه این چرخ رو بهتر بگردونه تا به نقطه ی برسه که پس انداز بشه.
ولی من تاکید رو تبلیغات خیلی دارم .خیلی تاثیر داره.
خیلی از کارهارو میشه انجام داد من این به ذهنم رسید.
کارگاه خیاطی هم دیدم که با شیوه کاریشون تونستن در سال میزان مثلا پونزده میلیون پس انداز کنه.
چیزایی که به ذهنم اومد گفتم …بیشتر بود میگم
فکر نکنم کار خاصی بشه کرد. به عنوان مثال اقتصاد کلان یک کشور وقتی در مسیر فروپاشی باشد (ونزوئلا) ، هرمدل سرمایهگذاری باعث حفظ ارزش منابع مادی زندگی فرد نمیشه چون همه چیز طبق یک قانون بالاتر و کلیتر عمل میکنه در نتیجه سرمایهگذاریها افراد یک جامعه پیرو کلیت اقتصاد اون جامعه هست. به همین دلیل ونزوئلایی با هر مدل سرمایهگذاری دچار مشکلات فعلی میشد و راه نجات خاصی براش تعریف نشده.
مگه اینکه فرد سرمایه عظیمی داشته باشد و این سرمایه رو وارد یک اقتصاد دیگری کند ، مثلا یک ونزوئلایی ثروتمند در فلوریدای امریکا سرمایهگذاری کند و ارزش داراییهای خودش رو به دلار حفظ کنه. (خروج از کشور) مابقی داراییهاش بر اساس بولیوار ونزوئلا بیارزش میشه.
این شبیه کسی میمونه که بتونه از ایران سرمایه ش رو جمع کنه و بره تو یه کشور اروپایی یا یک کشور موفق آمریکایی سرمایه گذاری کنه.
خب تولید ناخالص ملی برای ایران ثبت میشه اما تولید ناخالص داخلی برای کشوری که کار کرده ثبت میشه …خب چقدر مطمئن هستیم چیزی که در کشور اروپایی یا امریکایی از سرمایه فرد ایرانی تولید میشه به خود کشور ما وارد نشه؟
مثلا دارو
مثلا قطعات ماشین
مثلا خاک های باز پروری برای کشاورزی
یا بذر های اصلاح شده!
بنظرم کمی منطقی نیستش که سرمایه گذاری رو جمع کنیم و بزاریم یه جای دیگه …شاید بازخورد نسبتا مناسب و قانع کننده ای داشته باشه اما خیلی من راضی نیستم.
الان خیلی از کشور های مستعمره افریقایی یا اسیای شرقی اینکار رو کردند. اونایی که سرمایه خوبی دارند سرمایه گذاری در کشور های پرقدرت رو انجام میدن اماخب نتیجه ش شکاف عمیق بین فقیر و غنی میشه و اگر ما هم اینکار رو بکنیم همینطور تو کشورمون روز به روز بیشتر میشه.
من چیزی که از شرقی ها دوست دارم ژاپن هستش و چین…همهکاره خودشونن. سرمایه گذاری با ریسک بالا و یا اصلا ضرر کردن رو خودشون میپذیرن.
یه چیزی که خیلی ما ایرانی ها عادت بهش نداریم همین سختیه هستش. یعنی اگر ریسک کردیم و کارمون تا پنج سال گرفت حاضر نیستیم امیدوار باشیم و سختی ها رو به جون بخریم که ممکنه سه سال دیگه کارمون درست بشه و به امید تولید و بازخورد بیشتر ادامه بدیم و در جا از جا تعطیل میکنیم کار رو.
بنظرم هر چی سرمایه گذاری در کشور بیشتر باشه بهتره. بعد بتونیم صادرات داشته باشیم(البته با کیفیت خیلی متناسب).