شما شانس این رو دارید که از یک پادپرسی، یک سوال بپرسید و در مورد اون بیشتر بدونید، اون فرد کیه و اون سوال چیه؟
اگر این شانس رو درباره ی موضوع داشتید، چه موضوعی رو انتخاب می کردید؟
شما شانس این رو دارید که از یک پادپرسی، یک سوال بپرسید و در مورد اون بیشتر بدونید، اون فرد کیه و اون سوال چیه؟
اگر این شانس رو درباره ی موضوع داشتید، چه موضوعی رو انتخاب می کردید؟
من @yousef را انتخاب میکنم و میپرسم، چقدر و چگونه و از کی و چه چیزهایی مطالعه کرده اند و میکنند، که مقداری متفاوت و در سطحی بالاتر یا در ابعادی وسیعتر به نظر میرسن؟
این به موضوع پادخان (کتاب) هم بیربط نیست. من قبل ازینکه بخوام بگم چه کتاب هایی رو معرفی میکنید برای خوندن، میخوام بدونم چه سبک زندگی رو پیشنهاد میکنید برای کتاب بیشتر خوندن و این سوال رو از کسی میپرسم که حس کنم کتاب خوندنش واقعن اثر داشته، روی خودش و دیگران و دور و برش. با اینکه معمولا قانون شکنی نمیکنم، اینجا حس آزادی یا شیطنتم میگه ادامه بدم و به یه شانس محدود نکنم خودمو و بگم @lolmol هم نفر بعدی خواهد بود، چون به طور واضحی بنظرم متفاوت میاد، مثلا همین جرأت جدا شدنش از مسیر عادی حرفه ای و راه انداختن بازی جمعی پادپرس (میدونید که عاشق بازیه )، من یکی که حسابی بازی خوردم، اولا کارامو میکردم بعد میومدم بازی، الان اما بازیای اینجام در اولویته، میگم نهایتش در دیقه نود کارامو میکنم. و باز چیزی شبیه همون سوالا رو میپرسم، یا مثلاً ریشه یا دلایل یا اسباب این متفاوت بودن، چیه؟ از کجا شروع میشه؟ میشه توصیش کرد؟
حالا شایدم ترتیب انتخاب دو شانسم فرق کنه، چون اول @lolmol کاری کرد و بعد با @yousef آشنا شدیم، حالا دیگه هرچه باداباد، پادپرسه دیگه، شاید چون دوتاشون صدا شدن، دوتاشون جواب بدن.
من شانس رو میدم به @lolmol هم به خاطر سئوال اینکه چه جوری این ایده متفاوت و البته شجاعانه به ذهنش رسیده، هم اینکه سئوالهای خودم سخته و به این زودی نمیتونم جواب بدم .
یه قسمت هم میتونه به بازی اضافه بشه که هر کسی نفر بعدی رو معرفی کنه تا تداوم داشته باشه.
کلی حال داد خوندن این پاسخ مخصوصا قسمت بازیگوشش: اینکه متوجه بازی بودنِ این دنیا شدی و لذت بازی رو درک کردی و در بهتر شدنش شریک شدی. به نظرم اگه با منطق بازی به اتفاقای دنیا بنگریم، دنیای نوآورتر و شادتری رو به وجود میاریم؛ تقریبا مشابه دنیای بچهها. و شادم که چنین منطقی رو اینجا دیدم.
برای ادامهی بازی، این شانسی که بهم رو آورده رو سوار کمی تصادف اضافی میکنم و از @sanii که در نُوآ۰۰۸ به جمع پادپُرس اضافه شدن، و زمان مطالعهي خوبی داشتن (حدود ۳ ساعت)، میپرسم «دوست دارین در زنگ تفریحاتون، در گفتگو/همافزایی راجع به چه موضوعاتی سهیم باشین؟»
سوال خوبیه…من میشه گفت علایق گوناگونی دارم ولی خوب به دلیل مسائل روز و اینکه خارج از کشور زندگی میکنم، همیشه با ایرانی ها که حرف میزنم حرف به اینجا کشیده میشه که ایا زندگی در ایران بهتره یا خارج و خلاصه این برام بحث خیلی خیلی جالبیه… چند وقت پیش در پادپرس کسی پرسید که ایا کسانی که خارج زندگی میکنن باید به ایران کمک کنند یا نه و اینکه چطور میشه بر حصب توانایی ازشون استفاده کرد…ما اینجا خیلی راجع به این موضوع حرف میزنیم …برام خیلی گفتگوی جذابیه و همیشه هم در این کفتگو سهیم میشم. خلاصه این هم پاسخ من به این شانس
برای ادامه ی بازی، شما هم باید نفر بعدی رو معرفی کنید
باید منتظر پاسخ عزیزان هم باشیم یا صرفا قرار است سوال پرسیده شود؟!
منتظر پاسخ دوستان هم هستیم
نوشته های زیبا و شعرهای زیباتری که از @srsb1 خوندم ، من رو ترغیب کرد تا سوالی رو از ایشون بپرسم؟
خوب فکر کنم که بتونم الان با حوصله از شانسم استفاده کنم.
جواب اولیه قبل از توضیحات در مورد تیپ شخصیتی:
من توی دوره دبیرستان تا 4-5 سال اول دانشگاه، تقریبا همه چیز خوندم از رمانهای معروف، جامعهشناسی، روانشناسی، خیلی زیاد اقتصاد، مدیریت، خیلی خیلی زیاد ریاضیات، و البته رشته های تخصصی خودم، یعنی فیزیک، سیستمهای عصبی و سیستمهای پیچیده. ولی به تدریج خیلی انتحابی میخونم یا اینکه نمیتونم کتابی رو تمام کنم چون حس میکنم حوصله م رو سر میبره. جدیدا کتاب-مصاحبه راسل (توی پروفایلم هست) رو به پیشنهاد همسرم خوندم، خیلی کتاب عمیقی بود اگر که درست فهمیده و تحلیل بشه. ولی پیشنهادم اینه که قبل از پذیرش توصیه، به توضیحات تیپ شخصیتی نگاه کنید، ممکنه توصیه من به درد شما یا فرد دیگهای نخوره. بسته به هدف ذهنی که دارید اگر به جامعهشناسی هم علاقه دارید، به این موضوع هم نگاه کنید به درد میخوره برای روزهای بیدغدغگی و سیری . به مناسبت همین موضوع هم برای ادامه بازی از @najme دعوت میکنم که در مورد تجربه بودن در این محیط حرف بزنه و تفاوتش با تجربه محیط دانشگاهی (سئوال پیشنهادی بود اگر مطلب جالبتری هست انتخاب با خودتون).
پی نوشت (معرفی شخصیتی، برای بقیه هم باشه به نظرم جالبه و به شناخت آدمها کمک میکنه):
تیپهای شخصیتی INTJ که من هم جز اونها هستم، یه سری خصوصیات دارن که خیلی بارز هست ولی در اصل به “سیستم سازی” معروفن. یعنی در دوره ای از زندگی سیستم بسیار خاص فکری-عقیدتی-اجتماعی رو توی خودشون پرورش میدن. توی این دوره همه چیز میخونن تا خوراکی برای این سیستم پیدا کنن. در واقع نوع سیستم فکریشون بسیار به همین خوراک ذهنی بستگی داره. بعد از پایداری این سیستم ذهنی، به شدت زمان مطالعه این افراد افت میکنه. دلیل هم اینه که تنها کتابهائی رو میخونن که با سیستمشون بخونه و خیلی وقتها همون رو هم تموم نمیکنن، چون به نظرشون بدیهیات میاد. برای خودم سیستم ذهنی بیشتر از دیدگاه فیزیکی میاد. به طور خلاصه، در بنیان هر پدیدهای، مکانیسمی (اصول ساختاری) بسیار ساده و قابل فهم وجود داره، این مکانیسم قابلیت تبدیل به مدل ریاضی رو داره، از این مکانیسم و مدل میشه هر پدیده پیچیدهای رو بازسازی کرد.
این خاصیت سیستمسازی، شاید در نگاه اول به نظر جالب بیاد ولی نتایج بسیار بدی هم داره که در تمام عمر باهاش دسته و پنچه نرم میکنن آدمها. نتیجه اول اینکه، ذهن به سمت مسائل بسیار بنیادی میره، در نتیجه عموما نتایچ کاری زیادی بخصوص در علوم و مهندسی به دست نمیاد. بویژه در ایران، معمولا افرادی با این دیدگاه، ممکنه دچار افسردگی شدید، مشکلات کاری ناشی از ضعف رزومه و در معرض خطر بودن به خاطر دیدگاه باشن. من البته کمابیش در مواردی این مسائل رو تجربه کردم ولی خوششانس هم بودم که خیلی شدتی مثل افراد دیگه نداشته. معمولا در جاهائی دیگه، بویژه در علوم و مهندسی این مسائل با روشهای مدرن مدیریتی حل میشه.
برخورد با این تیپ شخصیتی به دلیل درونگرائی شدید (I) ممکنه برای کسی پیش نیاد، ولی اگر که پیش اومد، و فرد جنبه قضاوت (J) و تفکر (T) قوی داشته باشه، معمولا بسیار مشتنج خواهد بود چون به راحتی به مسائل بنیادی فرد مقابله ضربه میزنن و میزان پذیرش دیدگاه مخالف بسیار پائینی دارن. من سعی کردم اینجا این خصوصیات نسبتا نابهنجار رو تعدیل کنم، این از جمله خوبیهای این محیط بوده برام. هرچند هنوزم هم گاهی وقتها حس میکنم لحن بسیار تهاجمی و غیرمنصفانهای داشتم و گاهی از لحن مطالبی که مینویسم پشیمون میشم!
فکر کنم خاصیت خلاصهگوئی بیش از حد، که یه جائی به عنوان انتقاد از مطالبم اومده بود از همین خصوصیات پایه میاد که فرض ذهنی رو بر این میزارم که طرف مقابل پایههای ذهنی من رو میدونه و معمولا غلط از آب درمیاد
خوب چه جور میشه خیلی خیلی کتاب خوند، فکر می کنید بیشتر به تیپ شخصیتی ربط داشته؟
هدفم شخص شما نیست، به طور کلی کسایی که زیاد میخونن، چی شده که خوراک نیاز ذهنی و شخصیتی شون رو از کتاب می گیرند؟ و سراغ چیزای دیگه نمیرن؟
الگوها و مدل های واقعی از افراد کتابخون از کودکی یا دوران دیگه عمر دیدند، یا نشونه هایی اونها رو به این سمت کشونده یا حمایت ها و امنیتی بی دریغ داشتند (بی غمی و سیری که خودتونم اشاره کردید) یا نه واقعا به تفاوت درونی و ذهنی بستگی داره. شما هم مثل من نمونه هایی سراغ دارید، که کتاب رو حتی بر سیری شکم (نیازهای اولیه و اساسی) ترجیح دادند. اما استثنا هستند، یعنی دنبال قاعده کلی هستم، اگر پیدا بشه.
الان بچه چهار_پنج ساله ای از نزدیکان یادم اومد که تو یه فروشگاه با انواع خوراکی و اسباب بازی، تقاضای برای خرید یه کتاب رو مطرح کرد، یعنی جذابیت کتاب براش بیشتر بود. شاید این تجربه خیلی دقیق و عمیق نباشه، برای نتیجه گیری اما برای سوال ایجاد کردن، خوبه. اینم بگم این بچه تو خونه کتاب زیاد داره، اسباب بازی هم همینطور، به خرید خوراکی، لباس و اسباب بازی هم بی علاقه نیست، اما ویژگی خاصی که داره و به بحث کمک میکنه اینه که راحت در جمع خودشو بروز نمیده، اگرچه ممکنه یه مشکل بنظر بیاد، اما من بدم نمیاد به عمیق بودن بچه ربطش بدم، یه سوال دیگه هم ایجاد شد، که بچه های تا چه حد و از چه سنی میتونن عمیق فکر کنند، تو ذهنشون چی میگذره؟ یا تیپ یا تفاوت شخصیتی شون تا چه حد و چگونه قابلیت تجزیه و تحلیل داره؟
از بحث اصلی که دور شدیم، میدونم، اما برای اینکه از جواب سوال خودم دور نشیم میپرسم، تأثیر سبک زندگی و اطرافیان (خانواده، دوستان، جامعه) در کتابخوان بودن فرد بیشتره یا تأثیر تیپ شخصیتی؟
یه نکته دیگه راجع به شناخت تیپ شخصیتی؛ دو سه تا از لینکایی که تو همین پادپرس برای تست تیپ شخصیتی گذاشتند رو رفتم، ولی تا آخر ادامه ندادم، بعضی سوالاشون رو نمیتونم جواب بدم، یعنی گیج میشم، اونا دقیق نیستن یا من خودمو دقیق نمیشناسم؟ اصلن چقدر شناخت و قراردادن خودمون در این دسته بندی ها، لازمه یا کمک کننده یا قابل اعتماده؟
من هم در این دوره مطالعات زیادی داشتم، اما کیفیت خوبی نداشت. مثلا رمان های زیادی خوندم، اما بی ارزش بودند. کتاب هایی که شما مطالعه کردید، انتخاب خودتون بودند یا بهتون معرفی شده بودند؟
من فکر می کنم در این سنین اگر کسی باشه که خوراک فکری مناسبی رو بهمون معرفی کنه، خیلی میتونه دنیامون رو تغییر بده و آینده ساز باشه
یه زمانی کمی شعر حفظ بودم ولی روزگار با آدم کاری میکنه که هرچی بلده هم فراموش میکنه شاید باورتون نشه ولی من دو بیت شعر در مشاعره نمی تونم به یاد بیارم .
اصلا مسابقه رو حاشیه میدونم اصل مفهوم و مقصود شاعره.
هنوز هم هر بار که مثنوی را میخوانم مطالب جدیدی ازش میگیرم که مبهوت میشم . وبا خودم می گویم چطور این بعد قضیه را تا بحال در نظر نداشتم .
فکر می کنم اگه آدم تا آخر عمرش هم فقط و فقط مولانا را بخواند به هر آنچه باید بفهمد میرسد به شرط تکرار.
عاشق عطارم .دیوانه مولانا .مرید سعدی شیفته حافظ کلافه شیخ محمود شبستری با این حال اگر پروین اعتصامی نباشد سختی میکشم .هر جا بیتی میبینم یادداشت میکنم وقت بیکاری دنبال شاعرش میگردم تا حرفش رو بفهمم.
خطاطی /خطاطی باعث تکرار و دقت و تمرکز بر روی یک موضوع میشود تا ملکه ذهن شود.
گفتنی ها را بزرگان گفته اند هر کدام به زیبایی منحصر بفرد خودشون ما باید بکار ببریم مثلا حدیثی شریف از حضرت امام عسگری هست که فرمودند چون عقل کامل شود گفتار کم گردد .حضرت عطار این مطلب را به زیبایی هر چه تمامتر اینگونه میسراید/ کاملی گفتست می باید بسی /علم و حکمت تا شود گویا کسی . لیک باید عقل بی حد و قیاس / تا شود خاموش یک حکمت شناس.
دقیقا اطلاعی ندارم، ولی فکر میکنم که کتاب برای دوره ما وسیله بوده برای این تیپ شخصیتی. احتمالا الان ممکنه از مسیرهای مدرنتری این کار رو انجام بدن. قبل از اون شاید بیشتر از طریق گوش دادن به حرفهای قدیمیها خوراک ذهنی میگرفتن.
یه نکته مهمه که بسته به تیپ شخصیتی، ممکنه که سیستم ذهنی اصلا شباهتی به کتاب مورد مطالعه نداشته باشه. معمولا در مورد سیستمسازها، این اتفاق محتملتر هست. یعنی از دیدگاههای نهفته در کتاب استفاده میکنن نه از متن یا مطالب واضح.
من فکر کنم باید دقیق و حساس باشید. اجبار زمان کودکی، میتونه باعث عقده بشه بیشتر تا روشن شدن مسیر ذهنی. به نظرم با کمی وقت و تجربه مسائل متفاوت، شخص میتونه علاقه خودش رو پیدا کنه، این هم به میزان تنوع تجربیات بستگی داره. برای اینکار هم لازم نیست که شخصیت کودک شناخته بشه، بلکه با روشهای تربیتی ساده، کودک تشویق بشه تجربههای متفاوتی داشته باشه از کتاب تا بازی با بقیه، دیدن طبیعت تا حل مسائل ساده.
یه نکته مهمه: روند رشد در هر مسیری باشه خصوصیات خوب یا بد خودش رو داره. به نظرم ترجیح شدیدی در مسیرها وجود نداره. تنها مسئله در مورد کودک بیشتر میتونه این باشه که جنبههائی مثل درونگرائی با روشهائی تعدیل و درک بشه. خیلی از آدمهای درونگرا همیشه این درگیری عدم درک از سوی خانواده و اطرافیان رو تجربه میکنن.
به عنوان علاقه، من فکر میکنم تیپ شخصیتی. به عنوان عادت روزمره، قطعا تاثیر محیط.
یکی از تستهای عالی، تست یانگ هست. در مورد مطمئن نبودن، ممکن اساسا جزئی از شخصیت شما باشه. توی این لینک، توصیف بسیار دقیقی از تمام تیپها هست، بدون تست هم میتونید ببینید به کدوم تیپ نزدیکتر هستید یا نتیجه چقدر با شخصیت شما میخونه.
به نظرم گاهی این شناخت لازمه. مثلا بدونید آدم درونگرائی هستید، بهتون کمک میکنه با تلاش برای عمل در جهت عکس و ارتباط آزاردهنده با بقیه، خودتون رو آزار ندید و به عنوان بخشی از شخصیتتون بپذیرید و در عوض از جنبههای مثبت لذت ببرید. برای کار کردن و تعدیلشون قطعا باید با یه متخصص کاربلد مشورت کنید و صرف این تستها کمکی نمیکنه.
خیلی با ارزشگذاری در همه موارد موافق نیستم، بستگی به هدفتون از مطالعه هم داره البته. شاید بیشتر شخصیت علاقهمند به دادهها هستید تا دیدگاه نظری و این رو توی تجربه نوشتاری آدمها جستجو میکنید.
من معمولا با کتابهای معروف شروع میکردم و کمکم خودم انتخاب میکردم. کسی از اول نمیتونه خودش انتخابگر باشه چون دیدی نداره.
این خودنقدی در مورد تجربیات، بیشتر مخصوص تیپهای (FJ) هست که ممکن شما هم از اون تیپ باشید. منظورم اینه که احتمالا قضاوتتون در مورد تجربه کتابخونی درست هست ولی جنبههای مثبتش رو کنار گذاشتید.
در بالا هم بحث کردم، به نظرم راه بهتر، بودن تنوع کافی از جنبههای مختلف برای تجربه و مطالعه هست. اگر از بیرون انتخابی صورت بگیره، احتمال بالائی داره که غلط باشه (در حالت کلی انتخاب 1 از 16 تیپ هست ).
=====================================================
بهتره به بقیه هم اجازه بازی بدیم، میشه در ادامه تکرار کرد انتخابها رو
نوشته های خوب دو نفر من رو کنجکاو کرد تا درباره ی تخصص و زمینه ی مطالعاتی شون بدونم:
@Jalal_Razavi با توجه به موضوعی که طرح کردین آموزش و پرورش؟ چرا و چگونه؟ علاقه مندم در ارتباط با دغدغه ها و زمینه ی مطالعاتی تون بدونم، چون من هم در این زمینه فعالیت می کنم، احتمالا می تونم از دانش شما بهتر استفاده کنم و کمک بگیرم
@hesam_fardad با توجه به نوشته های خوبتون در موضوع عشق و محبت کجاست؟ میشه درباره ی زمینه ی کاری و مطالعاتی تون توضیح بدین!
ممنون از توجه شما .
من مهندس نرم افزار هستم راسش . برنامه نویسی رو تدریس هم میکنم به گروه های سنی مختلف منتها هیچ وقت خودم رو معلم نمیدونم چون 10 برابر این که معلم باشم مهندس هستم .
از طرفی به نظرم تدریس وظیفه خیلی مهم و بار خیلی سنگینی هست رو دوش هر کس چون مهم نیست چی داری درس میدی خواه ناخواه افرادی که به عنوان معلم خودشون تورو قبول میکنن از افکار تو الگو برمیدارن بخاطر همین سعی میکنم تا جایی که ممکن هست تو علوم انسانی و رشد شخصی مطالعه داشته باشم تا هم کلاس هایی که دارم خشک نباشه خیلی هم این که بتونم روی شاگردام تاثیر مثبتی بزارم .
ممنون از پاسخ. تصور من این بود که شما مشاور هستین!
سلام خدمت شما
ممنونم از توجهتون
موضوع مورد بررسی من روانشناسی و فلسفه اس و برای خیلی موضوعات جواب هایی دارم تا بتونه روند زندگی رو برای انسان ها بهتر کنه و ریشه اش رو آموزش میدونم که اینجا بستر مناسبی بود برای شروعش. بیشتر از مطالعات، مشاهدات رو مورد توجه قرار دادم چون ذهن نتیجه پردازی دارم و بعد از نتیجه گیری تحقیقاتی انجام میدم و به نتیجه نهایی میرسم.
بسيار از این تبادل دانش چند طرفه به زبان فارسی خوشحالم.
روبات هایی در سطح پادپرس باعث رشد هستند. بستر فارسی وب ما نسبت به محتوای انگلیسی بسیار کم و بی محتوا به حساب میاد و از طرفی فرصت خوبیه که توی این ماجرای مثبت چند طرفه سهیم باشم
در زمینه امنیت و تجارت الکترونیک فعالیت میکنم
میتونید جلال صدام کنید
از توضیحاتت ممنونم جلال عالیه!
من یک سوال از @Vahid.rst96 مهندس باروقی دارم:
کتاب برتری خفیف رو معرفی کردین، من ی سرچ انجام دادم در نظرم بسیار جالب اومد
اول اینکه میخواستم شما توضیحی درباره این کتاب بدین و اینکه چه کمکی به شما کرده؟
دوم اینکه اگ میشه بخشی خیلی کوتاهی از کتاب که براتون جذابیت بیشتری داشته رو با ما به اشتراک بزارین